بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

The prophet

The prophet

The prophet

4.1
34 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

85

خواهم خواند

29

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب می‌باشد.

پیامبر قصه پیام آوری است که روزی با کشتی در ساحل شهری به نام اورفالیس پیاده می شود. ناخدا و ملاحان کشتی با او عهد می کنند که دوازده سال بعد او را در همین ساحل سوار کنند و به زادگاهش بازگردانند. پیامبر که نامش مصطفی است همچون غریبه ای در میان مردم شهر می زیست و بیشتر در خلوت تنهایی خویش به سر می برد و از دور درباره مردمی که آنها را دوست دارد در سکوت می اندیشید. پس از دوازده سال کشتی او در موعد مقرر باز می گردد و هنگام وداع با مردم فرا می رسد هر چند شور و اشتیاق و تمنای مردم برای ماندن او کارگر نمی افتد اما او در آخرین دیدار در پاسخ به سوالاتی که مردم از او می کنند آنچه را از هاتف خلوت های خوش شنیده برای ایشان باز می گوید.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به The prophet

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به The prophet

            جبران خلیل جبران، داستان نویس، هنرمند ،شاعر و روزنامه نگار مشهور لبنانی- آمریکایی مشهورترین چهره از کسانی است که به عنوان سرآمدان نهضت فرهنگی جهان عرب در قرن گذشته شناخته می‌شوند. 
اکنون سالها پس از مرگش اشخاصی در دانشگاههای مختلف غربی تخصص جبران شناسی دارند و همچنان کتابهای جدیدی برای تحلیل و شناخت آثار او منتشر می‌شود و داستان زندگی اش به صورت نمایشنامه به روی صحنه می‌رود و فیلمهای سینمایی مختلفی بر اساس آثار او ساخته شده است. 
جبران که ریشه شرقی و عربی داشت در کودکی به ایالات متحده رفته و به خوبی با فرهنگ غربی آشنا شد و به سبب زندگی در آمریکا و اروپا توانست به زبانی خاص و متفاوت دست یابد که برای همه مخاطبان مناسب باشد.
مشهورترین کتاب او "پیامبر" -انتشار ١٩٢٣ در آمریکا- که مجموعه ای نثر ادبی و شاعرانه است در میلیونها نسخه چاپ و به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است و همواره از آن به عنوان یکی از پرفروش ترین کتابهای جهان یاد می‌شود. 
این کتاب که چند سال پیش یک نسخه فیلم انیمیشن نیز از آن عرضه شد، فضایی معنوی و عارفانه دارد و از آنجا که بر معنویت به عنوان گمشده زندگی انسان قرن بیستم تکیه کرد و موضوعات کاربردی در حیات طبیعی بشر را مورد توجه قرار داد بسیار مورد توجه قرار گرفت.
متن کتاب داستان خیالی مردی است به نام "المصطفى"- به معنی برگزیده و محبوب- که از جزیره ی زادگاهش به شهری ساحلی و رؤیایی به نام "اورفالیس" فرستاده شده و بعد از دوازده سال قرار است یک کشتی برای بازگرداندن او بیاید. 
در هنگام خداحافظی او از این شهر، مردم اورفالیس گرد او جمع می‌شوند و از او می‌خواهند که با آنان سخن بگوید و آخرین موعظه هایش را به یادگار بگذارد. 
فضای این موقعیت و متن گفتارهای شاعرانه کاملا رمزگونه و عرفانی است.  پیامبری برگزیده که به سوی مردم آمده و دوازده سال در میان شان زیسته و اینک سفارشهای پیش از رفتن را برای زندگی آرمانی و مطلوب به آنان بازمی گوید. 
متن کتاب بیست و هشت فصل دارد که جز فصل آغازین با عنوان بازگشت کشتی و فصل پایانی با عنوان خداحافظی، همه به موضوعات عمومی زندگی چون عشق، ازدواج،کار، خانه، آزادی، غم، دوستی و ... می‌پردازد. 
عمومی بودن فضای کتاب و متن آن باعث شده تا هر مخاطبی از هر آیین و قومیتی با آن ارتباط برقرار کند. 
داستان کتاب در لامکان (ساحل خیالی شهری رؤیایی) می‌گذرد و راوی آن مردی است که نام پیامبر اسلام را دارد اما سیمای مسیح را برای خواننده تداعی می‌کند. 
متن کتاب مانند اغلب نقاشی های جبران نوعی فضای خاص انسانی با رنگ آمیزی و تصویر سازی خیالی و عارفانه دارد. 
جبران گرچه هیچگاه به عنوان یک مسیحی متعصب و مذهبی شناخته نمی‌شد، اما همواره رویکرد دینی در آثار خود داشت، و گرچه کمتر به آبشخورهای فکری او اشاره شده اما واضح است که مطالعه و آشنایی فراوان با متون دینی و افکار معنوی داشته و حتى با اندیشه اسلامی چندان بیگانه نبوده است. 
من خود در میان میکروفیلمهای کتابخانه دانشگاه آمریکایی بیروت برای نخستین بار صفحاتی از نشریه ارگان رابطه قلمیه را یافته و منتشر کردم که جبران خود سخنان برگزیده اش از پیامبر اسلام و امام علی را با تصویرگری چهره این دو بزرگوار در این روزنامه به چاپ رسانده است و متأسفانه تا کنون کسی به این موضوع نپرداخته است.  
جبران کوشیده تا در کتاب پیامبر روح کلی و مشترک ادیان گوناگون و هدف غایی تعالیم عرفانی و اخلاقی را در مضامین فراگیر و مشترک با زبانی متفاوت و نو عرضه کند تا برای همه مخاطبان ماندگار شود. 
باربارا یانگ شاعره عارف مسلک آمریکایی می‌گوید: "این کتابی است که فیلسوف آن را فلسفه می‌خواند و شاعر آن را شعر می‌داند و جوانان می‌گویند ما آنچه در دل داشته ایم در آن می‌یابیم و پیران می‌گویند ما در زمستان زندگی گنجینه ای را که عمری در پی اش بوده ایم در آن یافته ایم" 
بی سبب نیست که هم جوانان از آن به مناسبت کادوی والنتاین استفاده می‌کنند و هم کشیش ها از عبارات آن در موعظه کلیسا بهره می‌جویند و بارها از متن شعرگونه آن، هم در مراسم عروسی وهم در مراسم عزا استفاده می‌کنند.
این کتاب تا کنون بارها و با قلم مترجمان مختلفی به زبان فارسی منتشر شده که مشهورترین آنها ترجمه های مرحوم نجف دریابندری و دکتر حسین الهی قمشه ای است. 

(به تاریخ ۱۳۹۹/۵/۴ از سری یادداشت‌های «صد کتاب قبل از صدسالگی!» در روزنامه‌ی شهرآرا)
          
شراره

1402/02/13

            خیلی از خواندنش لذت بردم...تمام آنچه در این کتاب هست را میدونیم اما خواندنش به شکلی شاعرانه و لطیف باعث روشنی افکار میشه... خواندن یک کتاب دینی به سبک شاعرانه بود...والبته صاف و مستقیم و بدون نیاز به تفسیر... 

بخش های از کتاب:
به هم عشق بورزید اما از عشق بند مسازید بهتر آن است عشق دریایی باشد مواج و دو ساحل وجود شما را بهم بپیوندد...جام یکدیگر را پر کنید اما هرگز از یک جام ننوشید
با هم آواز بخوانید و برقصید و شادمانی کنید اما تنهایی را از هم مستانید همان گونه که تارهای چنگ تنها هستند گرچه به یک آهنگ مترنمند... 

فرزند:
آنها از بستر رودخانه شما میگذرند و به دریای زندگی میریزند اما از سرچشمه شما جاری نمیشوند گرچه با شمایند اما به شما تعلق ندارند...میتوانید دوستشان بدارید اما نمیتوانید اندیشه های خود را در ظرف ذهنشان بریزی زیرا آنها آفرینندگان اندیشه های خویشند...میتوانید تن هاشان را در خانه نگهدارید اما روحشان را هرگز... 

جنایات و مکافات:
خوبان نیز در شرارت اشرار نقشی دارند و آنان که دستشان از گناه پاک است نیک بنگرند دستشان به گناه گناهکار آلوده است... 

هرگز نمیتوانید درستان را از نادرستان به دقت تمیز دهید و هرگز نخواهید توانست خوب و بد را از هم جدا کنید زیرا آنان دوشادوش هم در آفتاب ایستاده‌اند... 

قانون:
شما میتوانید آواز دهل را خاموش کنید میتوانید سیم های چنگ را پاره کنید اما چه کسی میتواند چکاوک را از خواندن باز دارد... 

معنای آزادی:
اگر خواهان سرنگونی فرمانروایی خودکامه‌اید نخست تخت فرمانروای خودکامه درون خویش را واژگون سازید