بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

سید حسین مرکبی

@hmorakabi

215 دنبال شده

293 دنبال کننده

                      
                    
hmorakabi
matr.ir
hmorakabi

یادداشت‌ها

نمایش همه
                این نمایش‌نامه‌ی تعلیمی، در کنار رساله‌ی «روشنگری چیست؟» کانت (۱۷۷۴) مهم‌ترین اثر مکتوب قرن ۱۸ آلمان است. سال ۱۷۷۹ چاپ اولش در کم‌تر از یک سال ۳۰۰۰ نسخه می‌فروشد. و تا امروز در کنار فاوست، یکی از مهم‌ترین و مشهورترین آثار مکتوب ادبیات آلمان به شمار می‌آید. جوهره‌ی کتاب، یکسان و محترم و به یک اندازه معتبر شمردن عمق همه‌ی ادیان ابراهیمی است؛ همان که امروز آن را شمول‌گرایی می‌نامیم و متأسفانه به اندازه‌ی انحصارگرایی و پلورالیسم در میان ما (در ایران؟) شناخته‌شده نیست. تنها می‌توانم اظهار تأسف کنم که این نگاه ۲۵۰ سال قبل چنین بلوغی را تجربه کرده و تا امروز در کشورهای آلمانی‌زبان در مدارس و مقاطع مختلف تحصیلی و تئاترهای دوره‌ای به عنوان یک آگاهی بنیادی و ضروری صدها هزار بار روی صحنه رفته، در حالی که در میان ما نه‌فقط این اثر خاص، بلکه این اندیشه تا امروز ناشناخته و حتی تصورناپذیر است. و این کتاب تازه پس از ۲۲۱ سال برای اولین بار به فارسی ترجمه شده!

در بخشی از کتاب، داستان پدری روایت می‌شود که برای تعیین وارث از میان سه پسرش که هر سه برایش به یک اندازه عزیزند، سه انگشتر با عیار یکسان را به آن‌ها می‌دهد و وصیت می‌کند هر کس آن انگشتر را در اختیار داشته باشد، وارثش است. بعد از مرگش هر سه پسر علیه دو نفر دیگر اقامه‌ی دعوی می‌کنند اما در انتها به این نتیجه می‌رسند که پدر هر سه را به یک اندازه وارث خود قرار داده. «داستان انگشتر» در فرهنگ آلمان یک استعاره‌ی متداول از برابری قدر ادیان ابراهیمی نزد خداوند است.

شاید بتوانیم «داستان انگشتر» را با «داستان منازعت چهار کس جهت انگور» در مثنوی یکی بدانیم؛ گرچه آن داستان در اشاره‌ی به ادیان صراحت ندارد و به نظر می‌رسد بیش‌تر صبغه‌ی عرفانی و حتی صلح‌کلی و انحلالی دارد تا صبغه‌ی کارکردی و اجتماعی و گفتگویی.
        
                اولین کتابی بود که از ارکون خواندم. دوستش داشتم. اگر از اندیشه‌های سال گذشته‌ام فیش تهیه می‌کردم مشترکات زیادی با این کتاب جزوه‌مانند داشت. با نویسنده خندیدم و گریستم و تخطئه و تحسینش کردم. گاهی نکاتی برای خواننده‌های فارسی‌زبان بعدی از ذهنم می‌گذشت که ازشان چشم‌پوشی می‌کردم. مثلا این که این‌جا «اجتهاد» در واقع «اجتهاد سنی اشعری» است که در مقابل «اجتهاد سنی معتزلی مقاصدگرا» قرار دارد و اجتهاد شیعه با هر دو این‌ها تفاوت اساسی که نه اما تفاوت دارد. ازشان چشم‌پوشی می‌کردم چون نقد ارکون به هرسه وارد بود! اما چشم‌پوشی‌ام از نکته‌بینی دلیل عمده‌تری هم داشت. کتاب، بررسی موردی تأثیر نادیده‌گرفتن اجماع در تثبیت قرائت حفص از عاصم از قرآن، در احکام ارث است. وجه جمع پیشنهادی ارکون هم جالب توجه است. اما آن‌چه باعث شد من تنها کتاب را با اشک و لبخند بخوانم و ساده بگذرم این بود که حتی ارکون هم نتوانسته آن‌چنان که بایسته است به اصطلاح خودش از خیال‌خانه‌ی فقهی در فهم قرآن بیرون بیاید. او دست از جان‌شسته آیات ۱۸۰ و ۲۴۰ بقره و ۱۲ و ۱۷۶ نساء را بررسی می‌کند و برایشان وجه جمعی قابل تأمل ارائه می‌دهد. اما اگر من بودم پیشنهاد می‌کردم به کشف رابطه‌ی ۱۳۳ و ۱۸۰ بقره بپردازیم و برای آن روش بیابیم. خندیدم و گریستم برای روشی که برای برداشت از قرآن نداریم.
و دو نکته در مورد نسخه‌ی فارسی کتاب:
- چند مصاحبه از ارکون پیوست دارد که هنوز نخوانده‌ام و ان شاءالله می‌خوانم.
- فراموش نکرده‌ام این کتاب توسط چه کسانی و با چه هدفی ترجمه شده است اما چه باک. صرفا نظر کردم به ما قال. که در این زمانه برای نجات چاره‌ای جز این نداریم.
        
                به تاریخ: زمستان ۱۳۸۷

این قلم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام (ره) را به هیچ وجه یک کتاب اخلاقی نمی‌بیند. مثلا آن را شبیه کتاب «چهل حدیث» ایشان نمی‌داند. گرچه شباهت ظاهری بسیار دارند و بلکه چهل حدیث وزین‌تر می‌نماید. به گمان من ارتباطی هست میان نگارش این کتاب با ورود امواج ویران‌گر غرب‌گرایی به جامعه‌ی ایرانی در دهه‌های اول و دوم قرن چهاردهم شمسی. اتفاقی که در ترکیه و افغانستان نیز به بهانه‌های مشابه رخ داد. البته نگارش این کتاب یک کنش فکری و ناظر به آینده بود نه ناظر به دوران خود. این کتاب پاسخی است مجمل به هم‌آورد طلبی عقلانیت پر زرق و برق غرب. امام (ره) با بیرون کشیدن این حدیث شریف -که از جوامع الکلم است.- از میان انبوه منابع روایی شیعه، به طور رسمی دفتر عقلانیت دینی را در تقابل با عقلانیت غربی می‌گشاید.
و عجیب آن است که حضرت صادق (علیه السلام) پس از شمارش لشکریان عقل و جهل می‌فرمایند:«و این خصلت‌ها و لشکرهای عقل جز در پیامبر، وصی پیامبر یا مؤمنی که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده باشد جمع نمی‌شود. و درون هیچ کدام از دیگر پیروان ما از برخی از این لشکرها خالی نیست. تا آن زمان که لشکرهای عقل کامل گردند و از لشکرهای جهل پاکیزه گردد. آن گاه وی در جایگاه رفیع پیامبران و اوصیاء خواهد بود. و این تنها با معرفت و عقل و لشکرهایش و کناره گرفتن از جهل و لشکرهایش به دست می‌آید. خداوند ما و شما را به اطاعت و آن چه مورد رضایت اوست موفق گرداند.»
عدالت، علم، وحدت، ثروت‌آفرینی، قناعت، استقلال، معنویت، سعادت و دیگر مؤلفه‌هایی که این سال‌ها به صورت پراکنده به عنوان اجزا و مقومات عقلانیت دینی مطرح شده‌اند در این حدیث وجود دارند. حتی می‌توان مؤلفه‌های عقل غربی را نیز در میان لشکریان عقل و در بسیاری موارد جهل سراغ گرفت: طلب، علم، غنی، سهولت، برهنگی، آزمندی، قطع رحم، استکبار، شقاوت، جنگ‌افروزی، خشونت و… .
با کمّیت‌های پیوسته‌ی این حدیث می‌توانیم اسلام خویش و جامعه‌مان را به خوبی ارزیابی کنیم. مؤلفه‌هایی که در میان آن‌ها از جهاد و تقیه و… به عنوان سنجه‌های سیاسی گرفته تا حج و صلاة و… به عنوان سنجه‌های شرعی، علم و سهولت و شادی و… به عنوان سنجه‌های دنیوی، توبه و دعا و… به عنوان سنجه‌های معنوی تا زهد و عفت و نیکی به والدین و… به عنوان سنجه‌های اخلاقی یافت می‌شود.
        
                عمده‌ی کتاب را در تاکسی و رفت و آمد خواندم. محققانه و پرمایه و به سبب گستره‌ی تحقیقات تاریخی بسیار عبرت‌برانگیز بود. نویسنده سال‌ها در کشورهای شرق آفریقا حضور داشته، تا حدودی سواحیلی می‌داند، انگلیسی بلد است. تحقیقات میدانی نیز در لابلای سطور کتاب به چشم می‌خورند که بسیار ارزش‌مند و کم‌نظیرند.
در زمینه‌ی محتوا: چند نوع اسلام در این کتاب به چشم می‌خورند. یک: اسلام بازرگانان شیرازی و عمانی که این دین را به شرق آفریقا برده‌اند. دو: اسلام چریتی، خیریه و به عبارتی نصرانی عربستان. سه: اسلام سیاسی اقتدارگرا، ضد امپریالیست، تمامیت‌خواه و آمیخته با خشونت القاعده و دیگر گروه‌های سلفی که بعضا از مصر سرچشمه می‌گیرند. چهار: اسلام بومی صوفیانه‌ی آمیخته با خرافات و ریاضت و عجایب. و...
نگارنده مسیحیان شرق آفریقا را تماما دیگری می‌پندارد و درگیری‌های این روزهای این کشورها را درگیری‌های دینی ارزیابی می‌کند. همچنین فعالیت‌های خیریه‌ی عربستان و سازمان‌ها و اتحادیه‌های وابسته به این کشور را زمینه‌ساز بروز تفکر تکفیری و هدف آن را مقابله با مکتب اهل بیت(ع) می‌داند.
کتاب عبرت‌انگیز و عجیبی است. خواندنش لذت‌بخش بود.
        

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            سفرنامه چند روزه نویسنده به لبنان، پس زمینه نوشتن این کتاب است ولی انگیزه؟! به گمانم انگیزه بیشتر از سفرنامه نویسی و خاطره نگاری، بیان تحلیل ها و نظرات در قالب سفرنامه است. چه اینکه نویسنده هر چیزی را بهانه می کند و نظراتش در ساحت های مختلف را بیان ... 

نویسنده انگار بلد است روی کدام نقطه دست بگذارد که همه وجودت درد بگیرد. بعد در حالی که داری درد می کشی، خاطرات بچگی ات را برایت مرور کند و کم کاری هایت را یادآور شود. حالا ممکن است این کم کاری ها را قبول نداشته باشی و ممکن تر که اصلا دردت نگرفته باشد و او خیال کند ... 

 روند تکامل جامعه مسئله ایست که ذهن نویسنده با آن درگیر است و به هر مناسبتی فضای ایران و لبنان را با هم مقایسه می کند و نقدهایش به فضای ایران را وارد. می خواهد خوبی های ایران را بگوید؟! در این مقام نیست. یعنی خوبی ها را قبول دارد به زعم من ولی در این مقام نیست که بخواهد آن را بازگو کند و دست روی عیب ها می گذارد. به خاطر همین هم کتاب، جامعیتِ «دیدن خوبی و بدی در کنار هم» را ندارد و طبیعتا این مدل برخورد، بابِ دندان خیلی ها نیست. اگر چه که رویکرد غالبی بین نخبگان باشد. 

خواندنش را برای قشر دارای تفکر توصیه می کنم. هرچند که مدل ورود و نقد و متلک هایش را شاید نپسندم. 

کوتاه و جذاب. و حتما برای سن دانشجو به بالا و قبل از آن را فعلا توصیه نمی کنم.
          
            🔸 حدود 700سال قبل از میلاد فردی در چین زندگی میکرده به نام «لائوتزو» به معنی "پیرِ کهن". در طی حیاتش به نقاط مختلف چین سفر می‌کنه و کتابی به اسم «تائو ته چینگ» به معنی "طریق و فضائل آن" تالیف می‌کنه که امروزه محققین اون رو یک کتاب آسمانی می‌دونن. بعد از اون دینِ "تائوئیسم" در چین شکل میگیره که تا به امروز به حیات خودش ادامه داده. این کتاب شامل دو دفتر و 81 بابه. کتاب از ساختاری ادبی و جملات قصار تشکیل شده که شباهت زیادی به بعضی کتب آسمانی دیگه میده.

🔹 در این کتاب چند مفهوم مهم وجود داره که بهشون می‌پردازیم. اولین و اصلی‌ترین کلمه‌ "تائو" هست. تائو هم طریقی برای رسیدن به حقیقت و هم خود حقیقته. جاودانست، همه رو می‌آفرینه ولی هیچوقت ادعای مالکیت نمی‌کنه. اگر بخوام تناظری برقرار کنم که فهم بهتری ایجاد شه میتونیم همون کلمه‌ی خدا رو براش بگیم که در عین تشابه فرق داره. دومین کلمه مفهوم "وو-وی" (wu-wei) به معنای "عدم فعله". یعنی انجام عملی بدون فعل. این مفهوم تاحدی متناقض‌نماست ولی از نظر لائوتزو این بهترین عمل برای کل جهانیانه. فقط حکیمه که میتونه به درجه‌ی عدم فعل برسه، تائو همیشه در حالت عدم فعله ولی هیچ کاری رو انجام نیافته باقی نمیذاره. آب بودن و چوب نتراشیده بودن شبیه‌ترین مثال‌هاییه که اون برای عدم فعل میزنه. این شیوه‌ی رفتار موجب میشه تا حکیم رقابت‌جو نباشه، حمله کننده، طمع‌کار و چیره‌گر نباشه و بلاعکس لطیف و ضعیف باشه. اونوقته که می‌تونه بر همه چیز چیرگی پیدا می‌کنه.

🔸 ساختار محتوایی این کتاب 3 محور اصلی داره که یک مثلث واحد رو تشکیل میدن. اضلاع اون عبارتند از تائو، انسان/جامعه و جهان. این 3 محور به طور تکرار شونده در باب‌های کتاب ذکر میشن و هیچ روند خطی‌ای وجود نداره. اولین باب کتاب به توصیف ذات تائو می‌پردازه و در سرتاسر کتاب از صفات اون سخن میگه و رابطه‌ی اون رو با جهان و انسان توضیح میده.

🔹 محور دوم شامل دو بخش انسان و جامعه‌ی انسانیه. در بخش اول به رابطه‌ی انسان با خود و دیگر انسان‌ها می‌پردازه. چگونگی رفتار و کردار حکیم رو به عنوان بهترین فرد ممکن بیان میکنه. به طور مثال در جایی میگه: «حکیم پس از به پایان رساندن کار خود، خودستائی نمی‌کند، مغرور نمی‌شود، متکبر و بی‌رحم نمی‌شود.» در واقع حکیم در بالاترین مرتبه‌ی خودآگاهی قرار داره. همچنین لائوتزو سعی میکنه انسان رو به خودش بشناسونه و ذوابعاد وجودیش رو براش نمایان کنه. بخش دوم شامل جامعه میشه که در اون به رابطه‌ حکومت با مردم میپردازه. رفتار حاکمان درستکار و حکومت‌داریشون رو بیان میکنه. درباره‌ی جنگ و آداب اون سخن میگه، رفتار جنگاور براش مهمه و جایی میگه که سلحشور واقعی خشونت به کار نمی‌بره.

🔸 محور سوم جهانه. در این بخش‌ها لائوتزو به سازوکار جهان می‌پردازه و از نظرش جهان یک دوگانه‌ی وحدت‌یافت‌ست. "نیستی و هستی زاده یکدیگرند، مشکل و آسان مکمل یکدیگرند، بلندی و پستی به سوی یکدیگر تمایل دارند." هدف اصلی اینه که انسان در هارمونی با جهان هستی قرار داده شه و اونموقع‌ست که مدینه‌ی فاضله محقق میشه. همچنین لائوتزو 3 گنجینه‌ی مهمش رو بیان ‌می‌کنه: "اول رحمت است، دوم صرفه‌جویی است، سوم جرأت نکردن در رأس دنیا قرار گرفتن است."
در آخر مطالعه‌ی این کتاب رو برای چگونگی زیستن، آموختن و حتی لذت بردن پیشنهاد می‌کنم.

📌«گفتار حاکی از حقیقت مزّین به زیبایی نیست/ گفتارِ مزّین، حقیقت نیست/ آنکه واقعاً خوب است، زیاده سخن نمی‌گوید/آنکه زیاده سخن می‌گوید، واقعاً خوب نیست/ آنکه واقعاً می‌داند، تظاهر به دانش وسیع نمی‌کند/آنکه تظاهر به دانش وسیع می‌کند، واقعاً نمی‌داند.» تائو ته چینگ-باب هشتاد و یکم.
          
ضرورت بازخوانیِ «کشف حجاب؛ یک مداخله‌ی مدرن»

جامعه‌ی درحال‌گذار و پوست‌اندازی ایران، هم‌چنان با مسئله‌ی جنسیت و در صدر آن، مسئله‌ی زنان، دست به گریبان است و از مظاهرش جنبشی بود که در نیمه‌ی دوم سال 1401 خود را نمایان ساخت: زن، زندگی، آزادی.

            کتاب «به رنگ صبر» (خاطرات فاطمه صدر)، روایتی نزدیک، دست اول و خوش‌خوان از زندگی شخصی سیدمحمدباقر صدر (همسر راوی) و در درجه‌ی بعد سیدموسی صدر (برادر راوی) است؛ دو شخصیت مهم و مؤثر تشیع معاصر و نمایندگان شاخص خاندان پرآوازه‌ی صدر (در کنار سیدمحمد صدر و فرزندش سیدمقتدی).

اما بخش جذاب‌تر کتاب برای من، روایت یک عضو دیگر و کمترشناخته‌شده‌ی این خانواده است: بنت‌الهدی (آمنه). زنی نویسنده، شاعر، سخنور، فعال مدنی و مبلغ مذهبی. زنی که یک مؤسسه‌ی آموزشی را مدیریت می‌کند، سفرهای تبلیغی می‌رود، علوم دینی را تا درجه‌ی اجتهاد تحصیل کرده است، برای مطبوعات مقاله می‌نویسد، کتابخوان و داستان‌نویس است، در مجالس مذهبی سخنرانی می‌کند، نماینده‌ی یک مرجع تقلید است و به سؤالات شرعی پاسخ می‌دهد.

«صدر»ها، مشخصاً سیدموسی و برادر بزرگترش سیدرضا، هم در حوزه‌ی نظر و هم عمل و سلوک شخصی و منش اجتماعی، گرایشی از تشیع را نمایندگی می‌کنند که به‌جهت مرزها و تفاوت‌هایش با گرایش تشیع سیاسی و دولت‌گرا جذابیت‌های زیادی دارد. گرایشی که مروج الگوی زیست دیندارانه‌ی مدنی‌تر، انسان‌مدارتر و جامعه‌گراتر و به‌تبع آن تکثرپذیرتر و با مدارای بیشتری است در مقایسه با الگوی تشیع سیاسی. بااین‌اوصاف بنت‌الهدی صدر را می‌توان نسخه‌ی زنانه‌ی این گرایش دانست.
          
            یک.
کتاب را که بستم دلم گرفت، حسی شبیهِ دل گرفتگی نویسنده بعد از بازگشت از لبنان را داشتم، حقیقت این بود که کتاب مرا با این سفر همراه کرد، انگار با  خواندن خط به خط کتاب از این طرف لبنانِ کوچک به آن طرف می‌رفتم، از گران بودن کرایه ها حرص می‌خوردم، در "روضه الشهیدین" دلم آتش می‌گرفت، از دیدن رباب صدر و مهربانی ها و شنیدن حرف هایش ذوق می‌کردم و آرزوی "اندیشیدن به شیوه حزب الله" را با خود به دوش می‌کشیدم..
#لبنان_زدگی به ظاهر یک سفرنامه کوتاه به لبنان است اما در حقیقت چیزی ست فراتر از یک سفرنامه معمولی! 

دو.
کتاب پر از اطلاعات تحلیلی مفید است، تحلیل های مذهبی، سیاسی اجتماعی حتی اقتصادیِ کابردی! یک کپسولِ ۱۰۰ صفحه ای مختصر و مفید! 
حالا نمی‌گویم صفر تا صد حرف های #سید_حسین_مرکبی مقبول و وحی منزل است اما درصد بالایی از آن کاملا صحیح و منطقی است، باقی قابل تامل و گفت‌وگو برانگیز! 
و چقدر دلم خنک می‌شد وقت هایی که به "عالمان مستغنی از جهانِ ساکنِ قم" طعنه می‌زند! چقدر.. چقدر..
آخیش! :)

سه.
"در لبنان مهم نیست از کجا آغاز می‌کنی، مهم این است که در انتها به سید موسی می‌رسی.. "

می‌دانید؟ دل کندن از قم خیلی سخت است! قم برای یک زندگی بی حاشیه و سالم و آرام مذهبی واقعا جای خوبی ست! من نمی‌دانم سید موسی صدر وقت دل کندن از قم چه حالی داشت؟ نمیدانم در زیارتِ خداحافظی اش با حضرت معصومه(س) چه گفت و چطور خداحافظی کرد اما با هجرتش به لبنان چنان انقلابی به پا کرد که نه تنها لبنان، که تمام جوامع انسانی تا عمر دارند به نوعی مدیون آن هستند.

چهار.
کتاب را توصیه می‌کنم، به فعال و غیرفعال فرهنگی، دغدغه مند و بی‌دغدغه، امام ‌موسی شناس و امام موسی‌نشناس، اهل سفر و اهل حضر...
خلاصه این که #اوصیکم_به جمیعا!
          
            ویرانه احتمالی آینده
نزدیک صدسال می‌شود که فلسطین مسئله ذهنی بسیاری از مردم جهان است. آدم‌ها حتی اگر کاری برای آن نکنند. به این بحران قرن، فکر کرده‌اند. فطرت عدالت‌جویانه، آدم‌ها را مجبور می‌کند به اشغال یک کشور و اخراج ساکنینش فکر کنند. هر چند این ماجرا کم‌کم به موضوعی باسمه‌ای تبدیل شده باشد. در این میان هنرمندان فلسطینی هم به این موضوع فکر کرده‌اند. به این که چرا جهان به این موضوع فکر می‌کند ولی کاری برای آن نمی‌کند. یکی از متفکرانی که نقش موثری در این ماجرا داشته ادوارد سعید بوده که همراه محمود درویش چراغ این ماجرا را همیشه روشن نگاه داشته است.  مبارزه فلسطینی‌ها گاهی مسلحانه و گاهی مدنی بوده است. ادوارد سعید در تلاش‌های فکری خود به این نتیجه رسیده که لازم است ما فلسطینی‌ها را بیشتر بشناسیم. و فلسطینی‌ها فقط مبارزان مسلح حماس و فتح نیستند. فلسطین چیزی فرای عرفات هم هست. ادوارد سعید در این راه کتابی نوشته با عنوان «فراتر از واپسین آسمان». او با همکاری یک عکاس معروف سوییسی به نام ژان مور جلوه‌ای جدید از زندگی مردم فلسطین یعنی همان زندگی معمولی‌شان را ترسیم کرده است. سعید در دوران کودکی در فلسطین زندگی کرده و در بزرگسالی سفری کوتاه به آنجا داشته است و زوایای مختلف زندگی مردم را می‌شناسد. کتاب برای من یک شاهکار نبود ولی چیزهایی داشت که به خواندنش می‌ارزید. زمانی که سعید این کتاب را می‌نوشت. گروه‌های مسلح نمادی از فلسطین بودند ولی امروز با یاری شبکه‌های اجتماعی این تصویر شکسته شده است. خواندن این کتاب را به کسانی که ماجرای فلسطین هنوز ذهنشان را قلقلک می‌دهد می‌توان سفارش کرد و چیزهایی از این قوم آواره دانست که جدای از دین یعنی مسلمان بودن چه ظلمی به آنها رفته است. ادوارد سعید خودش مسیحی بود ولی ذهن بسیاری از مردم را به ماجرای فلسطین جلب کرد. ادوارد سعید همراه با عرفات کار سیاسی هم می‌کرد ولی بعد از صلح عرفات با اسراییل دست از حمایت وی برداشت و روشنگری را ارجح بر کار سیاسی در میان سیاستمداران دانست. 
به قول مترجم کتاب حامد شهیدیان، «به جرات می‌توان گفت که کتاب حاضر با هر آنچه تاکنون به زبان فارسی نگاشته شده متفاوت است. این تفاوت بیش و پیش از هر چیز در چشم‌انداز این کتاب با نوشته‌های دیگر است. کتاب‌های موجود به طور عمده یا از دیدگاه سیاسی نوشته شده‌اند یا به مسایل اقتصادی سیاسی فلسطین نظر دارند، اما دکتر سعید زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم فلسطین را بررسی کرده است.» این کتاب فرآورده تبعید است. درباره فلسطینی که هر ساختمانی در آن ویرانه احتمالی آینده است