معرفی کتاب روابط متکامل زن و مرد اثر علی صفایی حائری

روابط متکامل زن و مرد

روابط متکامل زن و مرد

4.3
85 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

210

خواهم خواند

60

شابک
9789647803021
تعداد صفحات
80
تاریخ انتشار
1398/8/6

نسخه‌های دیگر

توضیحات

کتاب روابط متکامل زن و مرد، نویسنده علی صفایی حائری.

لیست‌های مرتبط به روابط متکامل زن و مرد

نمایش همه
رشدعوامل رشدصراط

سیرمطالعاتی تولدی دوباره 🌱 (استادعلی صفائی حائری)

56 کتاب

هر موجودی در این عالم هدف ی دارد که بر اساس ساختار آن موجود معلوم میشود. انسان هم از این قاعده مستثنی نیست، انسان نیز هدفی دارد که رسیدن به آن هدف سعادت واقع ی اوست و دین که تامین کننده سعادت واقعی انسان است، مسیر رسیدن به هدف او را ترسیم میکند. چنین نگاهی به دین موجب م ی شود نگاه به دین نظاممند شده و برخورد با دین به مثابه راهنم ایی کاربردی در پیچ و خم زندگ ی باشد . این نگاه آن هنگام رخ میدهد که انسان تولدی دوباره از عادات و غرا یز پیدا کرده و به خود نگاهی نو داشته و انسان را کلید فهم کتاب هستی و کتاب د ین بداند. اندیشه استاد علی صفایی بر اساس این نگاه بنا شده است و بس تر مناسبی برای سیر فکری جو یندگان حقیقت و سعادت می باشد. سیر مطالعاتی تولدی دوباره سیری فکری است که نه فقط با پای مطالعه، بلکه با پای تفکر و عمل پیموده می شود. پیمایشی که از جریان فکری آغاز شده و به جر یان وجودی انسان رسیده و نهایتا جریانی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. این دوره مطالعاتی در سه فصل و نه گام، بر اساس مبا نی اند یشه استاد تدوین شده و تقر یباً تمامی کتابهای استاد در این مس یر مرور میشود. برخی از گامها علاوه بر کتاب اصلی دارای کتابهای تکمیلی نیز هستند که مطالعه این کتب نیز سفارش میشود 🌱فصل اول : تولد انسان از خود (مبانی رشد انسان 🌱فصل دوم : بلوغ انسان در جامعه 🌱فصل سوم : فهم عمیق مبانی رشد 📍فصل اول:در فصل اول با مبانی رشد انسان آشنا می شویم. در این فصل انسان از غرایز و عادات خود متولد شده و با خود برخوردی دوباره دارد و متوجه می شود هدف و مس یر رس یدن به این هدف چیست و در این مس یر احتیاج به شناخت چه مبانی نظر ی و ن یازهای عملی دارد. و در این مرحله ضرورت وجود راهبر این مسیر و ویژگی های راهبری که خود مسیر رشد را طی کرده و ز یر و بم راه را کاملا میشناسند، معلوم میگردد. لذا فصل اول در پنج گامِ: 🎯هدف شناسی،🎯 مسیرشناسی ، 🎯مبانیشناسی،🎯 نیازشناسی و🎯 راهبر شناسی تدوین شده است. 📍فصل دوم :پس از آنکه در فصل قبل مقدمات رشد فراهم و انسان عازم حرکت در مسیر توحید شد به فصل دوم #حرکت وارد میشود. که همان مسئولیت انسان در برخورد با جامعه است. در این فصل است که تولد انسان از خود به بلوغ خویش میرسد و حرکت انسان در جامعه شکل خود را پیدا میکند. این فصل که با گام ششم یعنی🎯 مسئولیت شناسی طرح میشود خود مراحلی دارد که در نسبت با شرایط و اهداف توضیح پیدا می کند . 📍فصل سوم:فصول و گام های طی شده، همه بر اساس فهم عمیق از دین شکل میگیرد. اگر می خواهیم پس از زاده شدن به زادن و پس از تولد به تولید روی بیاوریم باید به آن فهم عمیق دست یافته و مبانی حرکت و رشد آدمی در دین را بر اساس منابع و روش های صحیح دینی و عقلی بشناسیم. لذا است که در فصل سوم با سه گام به این فهم عمیق روی میآوریم؛ در 🎯گام اول این فصل روش های شناخت و در🎯 گام دوم منابع دین و در🎯 گام سوم شبهاتی که در دیگر مکاتب نسبت به این حرکت مطرح است، بررسی می شود . کتاب ها را به ترتیب فصول قرار داده میشه ♡◇

49

رشد عوامل رشد، رکود، انحطاطصراط

سیر مطالعاتی استاد علی صفایی حائری

56 کتاب

هر موجودی در این عالم هدفی دارد که بر اساس ساختار آن موجود معلوم می شود. انسان هم از این قاعده مستثنی نیست، انسان نیز هدفی دارد که رسیدن به آن هدف سعادت واقعی اوست و دین که تامین‌کننده سعادت واقعی انسان است، مسیر رسیدن به هدف او را ترسیم می‌کند. چنین نگاهی به دین موجب می‌شود نگاه به دین نظام‌مند شده و برخورد با دین به مثابه راهنمایی کاربردی در پیچ و خم زندگی باشد. این نگاه آن هنگام رخ می‌دهد که انسان تولدی دوباره از عادات و غرایز پیدا کرده و به خود نگاهی نو داشته و انسان را کلید فهم کتاب هستی و کتاب دین بداند. اندیشه استاد علی صفایی بر اساس این نگاه بنا شده است و بستر مناسبی برای سیر فکری جویندگان حقیقت و سعادت است. سیر مطالعاتی تولدی دوباره سیری فکری است که نه فقط با پای مطالعه، بلکه با پای تفکر و عمل پیموده می‌شود. پیمایشی که از جریان فکری آغاز شده و به جریان وجودی انسان رسیده و نهایتا جریانی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. این دوره مطالعاتی در سه فصل و نه گام، بر اساس مبانی اندیشه استاد تدوین شده و تقریباً تمام ی کتابهای استاد در این مسیر مرور می‌شود. برخی از گام‌ها علاوه بر کتاب اصلی دارای کتاب‌های تکمیلی نیز هستند که مطالعه این کتب نیز سفارش می‌شود. فصل 1: تولد انسان از خود در فصل اول با مبانی رشد انسان آشنا می شویم. در این فصل انسان از غرایز و عادات خود متولد شده و با خود برخوردی دوباره دارد و متوجه می‌شود هدف و مسیر رسیدن به این هدف چیست و در این مسیر احتیاج به شناخت چه مبانی نظری و نیازهای عملی دارد. و در این مرحله ضرورت وجود راهبر این مسیر و ویژگی‌های راهبری که خود مسیر رشد را طی کرده و زیر و بم راه را کاملا می‌شناسند، معلوم می‌گردد. لذا فصل اول در پنج گامِ هدف‌شناسی، مسیر‌شناسی، مبانی‌شناسی، نیازشناسی و راهبر شناسی تدوین شده است 1. هدف‌شناسی ✅ رشد: تببین ضرورت وجود هدف و اثبات «رشد» به عنوان هدف انسان. ✅ عوامل رشد، رکود و انحطاط: توضیح تفصیلی هدف و باز تعریف مولفه‌های مختلف دینی با توجه به این هدف و نقش آنها در رشد و خسر. 2. مسیرشناسی ✅ صراط: شناخت مسیر رسیدن به این هدف، پس از شناخت هدف. تکمیلی: ✅ فوز سالک: توصیف مراحل سلوک الی الله و آسیب‌شناسی آن. ✅ اخبات: توصیف مراحل نهایی سلوک 3. مبانی‌شناسی ✅ مسئولیت و سازندگی (تا صفحه 197): طی این مسیر احتیاج به آمادگی داشته و این آمادگی به واسطه تربیت و هدایتی است که دین برای ما به ارمغان می‌آورد. در این کتاب به دین به مثابه نظام تربیتی نگاه شده و خواهیم آموخت دین چه مبانی و ریشه‌هایی را در انسان برای رسیدن به آن هدف ارائه می دهد. تکمیلی: ✅ نامه‌های بلوغ: آشنایی با بینش‌های لازم برای گرایشات و سلوک اخلاقی و فهم جایگاه اخلاق و عمل در مسیر رشد. ✅ اندیشه من: نقد و بررسی دین با میزان هدف و باز تعریف مبانی دینی و تبیین برتری دین نسبت به مکاتب دیگر برای پاسخگویی به نیازهای بشر. 4. نیازشناسی ✅ حرکت: تبیین نیازهای حرکت چه در رابطه با خود انسان‏ و‏ چه در رابطه با دیگران‏ و چه در رابطه با محیط. ✅ جمع‌ها و حاصل جمع‌ها: طرح نیازهای حرکت جمعی و توصیف عوامل و اهداف جمع دینی و تعیین عوامل افزایش بهره‌روی در این جمع‌ها. 5. راهبرشناسی ✅ غدیر: تبیین حقیقت ولایت و جایگاه امام و نسبت ایشان با هدف انسان. ✅ عاشورا: تحلیل حرکت امام حسین و هدف قیام او و تحلیل جایگاه امام در پرتو این هدف. ✅ تو می‌آیی: تبیین ضرورت وجود امام و وظیفه ما نسبت به ایشان. تکمیلی: ✅ وارثان عاشورا: طرح اضطرار به امامت و وظیفه ما نسبت به امام. ✅ روزهای فاطمه: شرح خطبه فدکیه. تبیین جایگاه ولایت از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها. فصل2: بلوغ انسان در جامعه پس از آنکه در فصل قبل مقدمات رشد فراهم و انسان عازم حرکت در مسیر توحید شد به فصل دوم حرکت وارد می‌شود. که همان مسئولیت انسان در برخورد با جامعه است. در این فصل است که تولد انسان از خود به بلوغ خویش می‌رسد و حرکت انسان در جامعه شکل خود را پیدا می‌کند. این فصل که با گام ششم یعنی مسئولیت‌شناسی طرح می‌شود خود مراحلی دارد که در نسبت با شرایط و اهداف توضیح پیدا می‌کند 6. مسئولیت‌شناسی روشنگری و سازندگی ✅ انسان در دو فصل: آشنایی با اصول روشهای سازندگی انسان در دو فصل قبل و بعد از بلوغ. ✅ مسئولیت و سازندگی (ج 2): بررسی روش‌های مختلف برخوردی نسبت به روحیه‌های مختلف. تکمیلی: ✅ روابط متکامل زن و مرد: تبیین مدیریت روابط زوجین با نگاه تربیتی به مجموعه خانواده. ✅ تربیت کودک: تبیین خصوصیات مورد نیاز کودک در پیش از بلوغ برای تضمین تربیت و سعادت وی در زندگی و چگونگی نهادینه کردن این خصوصیات. آماده‌سازی و فریادگری ✅ انتظار: پس از روشنگری به واسطه بینات، نوبت به آماده سازی جامعه برای تحول بنیادین است. طرح مرحله آماده‌سازی جامعه برای تشکیل جامعه بر اساس مبانی دینی و تبیین چگونگی شکل و روابط جامعه و تشکل‌ها بر اساس مبانی دینی. پنهان‌کاری و مبارزه ✅ تقیه: آشنایی با مرحله‌ تقیه و فهم دقیق معنای آن به عنوان نوعی مبارزه پنهانی و نفوذ در دشمن. ✅ قیام: طرح مرحله قیام پس از آماده سازی و ضعیف کردن دشمن به واسطه نفوذ در او. نگه‌داری و محافظت پس از قیام پیروزی ارزش‌های توحیدی در جامعه، کار تمام نمی‌شود بلکه باید این ارزش‌ها در قالب حکومت دینی مستقر شوند تا بتوانیم به محافظت و نگهدارى و توسعه و گسترش آنچه که به دست آورده‏ایم مشغول شویم. ✅از معرفت دینی تا حکومت دینی: تبیین مبانی حکومت دینی و طرح شبهات مطرح شده پیرامون آن و پاسخ آن. ✅اهداف حکومت دینی: بر اساس اهدافی که دین برای حکومت تعیین می‌کند، شکل و معیار انتخاب حاکم و خصوصیات حاکم تعیین می‌شود ✅مشکلات حکومت دینی: مشکلات حکومت دینی در فرض حضور و غیبت معصوم چیست و چگونه باید به آن برخورد کرد. تکمیلی: ✅فقر: شناخت ابعاد مسئله فقر و راه های مبارزه با آن در مسیر نگهداری و محافظت از جامعه دینی. انفاق:.... ادامه دارد....

20

یادداشت‌ها

          «آن چه من را به حرکت وادار می‌کند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است.» ☁️🌱...

طبق برنامه هر هفته‌ام، سه‌شنبه ساعت ۱۹ سوار اتوبوس شدم. مسیر ۵ ساعته بود. احتمال اینکه دیرتر برسم وجود داشت ولی زودتر نه. قبل از اینکه اینترنت گوشی‌ام بپرد. اپیزودهای کتاب صوتی ام را دانلود می‌کردم و کتاب دیگری را در طاقچه باز کردم تا وقتی بخاطر تغییر ارتفاع و جاده کوهستانی گوشم کیپ شد و هندزفری را کنار گذاشتم به سراغ دیگری بروم.
آن دفعه، این کتاب را باز کردم. کوتاه و روان بود و همان شب تمامش کردم. خیلی مسائل را عمیق بررسی نمی‌کند ولی قطعا به مسائلی می‌پردازد که با آن‌ها برخوردهایی داشته‌ایم. در بخش دیه توضیحات خوب و ساده‌ای داشت. نکاتی که در زمینه روابط مطرح می‌شود، اکثراً در روابط ما با هرکسی کاربرد دارند. توصیه‌هایی کلی در کتاب مطرح شده بود که اگر قبلا در این زمینه مطالعه کرده باشید، شاید برایتان تکراری باشد. ولی به نظرم حتی اگر اینطور باشد، گاهی اوقات به تکرار نیاز داریم.

📘 از متن کتاب:
می‌گویند شتری خوابیده بود. روباهی می‌گذشت، به شتر روی آورد و با دم شتر بازی آغاز کرد تا آنکه دمش را با دم شتر گره زد. شتر برخاست. دم کوتاه این دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب می‌خورد. گربه‌ای این صحنه را دید. از روباه پرسید چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هیچ! با بزرگان وصلت کرده‌ایم!

بیشتر آنچه که بدی و مشکل ازدواج قلمداد می‌شود، مثل سختی‌ها و برخوردها و توقع‌ها و انتظارها و درگیری‌ها و گرفتاری‌ها، در واقع همین بدی‌ها، خوبی و میوه‌ی خوب ازدواج هستند.

آدمی می‌تواند حتی از بن‌بست‌ها بیاموزد که راه کجاست.

به همان اندازه که ازدواج دو نفر ارزش پیدا می‌کند، به همان اندازه وسوسه و حسادت دوست و دشمن زیاد می‌شود، که درگیری‌ها را زیادتر می‌کند. پس به گونه‌ای تظاهر نباید کرد که حسادت و دشمنی‌ها بجنبد و سر بردارد، که اگر این حسادت‌ها به زندگی تو آسیب نزند، باعث از هم پاشیدگی زندگی دیگران می‌تواند باشد. 

گاهی آدمی با تمامی راحتی‌ها در رنج است و غصه می‌خورد و گاهی با همه‌ی رنج‌ها راحت است و بهره برمی‌دارد و پاداش می‌گیرد.

شماتت و خشونت،آتش افروز است. تکرار و تذکر مداوم ملال‌آور است.

در محبت یا گفت‌وگو، حد نگه دار، تا آنجا که هنوز به جمله‌‌هایی از تو مشتاق هستند، خاموشی تو شیرین است. دلزدگی، حتی از محبت، نفرت‌انگیز است.

از کسانی نباش که رنج‌هایت و گرفتاری‌هایت را از نگاه و چهره و حالت‌هایت به هر کس منتقل کنی. سختی‌ها، مهمان تو هستند.

از محبت و عشق خودت پیش کسانی حرف بزن که برای او حرف می‌زنند.

احترام امامزاده با متولی است. تو می‌توانی بدون لج درآوردن و تحریک کردن همسرت را در چشم‌ها و دل‌ها بزرگ کنی. آنجا که تو حرمت او را می‌شکنی، دیگران حرمت نگه نمی‌دارند.

مادر و پدرت را در برابر همسرت مگذار. خواسته‌های آنها و دوستانت را، با زبان خواسته‌های خودت مطرح کن. محبت به تو، سختی خواسته‌ها را کم می‌نماید.

اشتباه از اینجا برخاسته که ما برای دیات و خون‌بها، ارزش انسانی قائل هستیم، در حالی که دین در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. به همین خاطر، اگر دو دست یک نفر را قطع کنند، دیه‌ی آن برابر با کشتن و نابود کردن است و همین طور اگر دو چشم یا دو پا یا تخمدان‌ها یا گوش‌ها را ببرند، هر کدام با دیه کامل حساب می‌شوند. این مسأله نشان می‌دهد که دین ارزش انسانی را توضیح نمی‌دهد، که فقط در رابطه با کارایی و ارزش اقتصادی است. و از آنجا که کار مسئولیت مرد بیشتر است و ارزش اقتصادی آن زیادتر است، ناچار دیه‌ی این دو با هم تفاوت دارد... دیات به ارزش انسانی مربوط نیستند و فقط اثر اجتماعی آن را کنترل می‌کنند و جبران می‌نمایند.

انسانی که خودش را هرز کرده و خوش بوده و کیف کرده، در واقع از آنجا لذت برده که نمی‌داند چه از دست داده، فقط حساب کرده که چه به دست آورده.

هرکس خلق را در خود نگه دارد و باتلاق استعدادهای عظیم او بشود او هم طاغوت است.

امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌گوید: شنیده‌ام که در بازار بصره لباس زنی با عبای کردی برخورد کرده، از شرم بمیرید.

دو چیز مطرح است: هم حلم، هم دادن فرصت‌ها.

ما در تنهایی‌ها چه بسا بتوانیم علم را، حتی فکر روشن را به دست بیاوریم، ولی دل روشن و دل زنده در برخوردها و درگیری‌ها شکل می‌گیرد.

ثبتنا علی دینک؛ ثبات ما در دین، مبنا و هدف زندگی‌مان باشد، نه در کنار و بر کنار زندگی‌مان.

آن چه من را به حرکت وادار می‌کند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است. 
مادامی که من، دین را حتی اگر قبول کردم، خدا را حتی اگر باور کردم که هست، اگر به آن نیاز نداشته باشم و بگویم بدون دین می‌توانم راهم را بروم و می‌توانم بدون دین زندگی کنم، طبیعتاً دین یا در متن نمی‌آید، برکنار می‌شود، یا اگر هم می‌آید متن بی‌بدیلی نیست.

۲۳ بهمن ۳
        

18

          مجموعه از نکات ارزشمندی که با تراکم بالا در حجم کم کتاب گنجانده شده بود. بدون هیچ نظم مشخص.
سلیقهٔ فعلی من بیشتر کتاب‌هایی را می‌پسندد که یک نکته را آن قدر شرح و بسط می‌دهد و مثال برایش می‌آورد که قشنگ جا می‌افتد و در آینده می‌شود از آن استفاده کرد، یا اگر بیش از آن می‌خواهد بگوید، به مطالب ساختار می‌بخشد و کمک می‌کند تا نموداری در ذهن شکل بگیرد و رابطه مطالب با هم روشن شود.
این کتاب با این که مطالب جالبی داشت، اما از این دو نوع نبود و احتمالا ماندگار نخواهد بود.
نثر هم روان نبود. به جاین این که تلاش شود تا مطالب واضح منتقل شود، خلاقیت‌های ادبی و ذوقی به آن افزوده شده بود.

مخاطب فصل اول بیشتر مرد است. هر چند که نکات مشترکی هم در آن گفته شده.
فصل بعدی در مورد تساوی زن و مرد بد نیست. مطالبش را من در جای دیگر خوانده بودم. 
فصل سوم در مورد حجاب، حرف درستی می‌زند اما نگاه محدودی دارد. فقط از یک زاویه به مسئله نگاه کرده.
فصل آخر هم شبیه فصل اول، مجموعه نکته‌هایی مفید و در هم.

نقل قول‌هایی از کتاب:

بیشتر آن چه که بدی و مشکل ازدواج قلمداد می‌شود، مثل سختی‌ها و برخوردها و توقع‌ها و درگیری‌ها و گرفتاری‌ها، در واقع همین بدی‌ها، خوبی و میوه‌ی خوب ازدواج هستند. این آدمی است که باید از حادثه‌ها، از برخوردها و از درگیری‌ها بیاموزد و از آن چه که آموخت، راهش را مشخص نماید و بر حماقت و اشتباه خود پافشاری نداشته باشد.

رنج و راحتی، در ظرفیت قلبی و در پختگی برخوردها است. گاهی آدمی با تمامی راحتی‌ها در رنج است و غصه می‌خورد و گاهی با همه‌ی رنج‌ها راحت است و بهره برمی‌دارد و پاداش می‌گیرد.

در بیان قرآنی نمی‌گوید همسری با همسر آرام می‌شود، که می‌گوید: لتسکنوا الیها، نه لتسکنوا بها. آدم‌ها و تمامی دنیا نمی‌توانند دل بزرگ یکدیگر را پر کنند، اما در کنار یکدیگر و همسو و همراه یکدیگر، به تعادل و سکونی دست می‌یابند.

برای آرامش، توقع کم، تحمل زیاد می‌آورد.

در انتخاب همسر، معیار و میزان اننتخاب، همان خصوصیات و نکته‌هایی است که برای تو مهم است. زیبایی، صدا، اندام و حالت‌هایی که برای تو مهم هستند، نمی‌توانی به آن بی‌اعتنا باشی، مگر آن که از آن عبور کرده باشی و گذششته باشی. منی که حالتی خاص و چهره‌ای خاص در رؤیاهایم نشسته،   نمی‌توانم به دیگری روی بیاورم و با آن مأنوس باشم، هر چند همه‌ی خوبی‌ها را هم داشته باشد. پس تا هنگامی که اسیر هستی، به تقلید پرواز نکن و مطمئن باش که بت‌های تو را هر چند که به آن دست بیابی، می‌شکنند و در این دنیا برایت دلخوشی نمی‌گذارند.

در محبت یا گفت و گو، حد نگه دار، تا آن جا که هنوز به جلمه‌هایی از تو مشتاق هستند، خاموشی تو شیرین است. دلزدگی، حتی از محبت، نفرت‌انگیز است.

از کسانی نباش که رنج‌هایت و گرفتاری‌هایت را از نگاه و چهره و حالت‌هایت به هر کس منتقل کنی. سختی‌ها، مهمان تو هستند. آن‌ها را به دل‌های همسر و خانواده‌ات سرازیر نکن.

فرزندان خود را ره رفتن بیاموز، به دوش نکش. میان آن ها و مشکلاتشان حایل نشو. بگذار مشکل را تجربه کنند و راه حل را بیاموزند.

ما تا این درگیری‌ها را نداشته باشیم، ضعف‌هامان، ترس‌هامان، بخل‌هامان، خستگی‌هامان، زیاده‌روی‌ها یا کوتاهی‌های خودمان را نمی‌شناسیم. در این برخورد است که مشخص می‌شود ما چقدر کم داریم.

این یک حقیقتی است که اگر من همسری انتخاب می‌کنم، شرایطی می‌گذارم، می‌گویم این آدم، آدم مهربانی است؛ این طور نیست که تا آخرین لحظه زندگی‌اش همین خط مستقیم محبت را طی کند. لحظه‌هایی هم می‌شود که در دلش بغض می‌آید، نفرت می‌آید، خستگی می‌آید. حالا یا به حق یا به ناحق. مسأله این است که من با بغض و خستگی و نامهربانی او چگونه برخورد کنم.

با هم مرتبط بشوید. این راه حل نیست که ما وقتی که دیدیم مشکل هست، جدا بشویم. وقتی که می‌بینیم سفره‌ای می‌اندازیم دعوا در آن هست، سفره را برداریم. یکی از مکرهای شیطان همین است. وقی که مشکلی به وجود می‌آید، اصل صورت مسأله را پاک می‌کند.

در زندگی با تمام برخوردها و فراز و نشیب‌هایش این اصل هست که ما برای همه احتمالات و برخوردهایش آماده باشیم. فقط بیاموزیم که تکلیف در هر پیشامدی چیست. مهم نیست چه پیش می‌آید، مهم این است که بدانیم در هر پیش آمد چه باید کرد. این را چگونه بدانیم؟ حدود شرعی مسأله است، ظرفیت آدم‌ها مسأله است، طرز برخورد و تجربه‌های متفاوتی که آدم دارد.
        

3