دختر کشیش

دختر کشیش

دختر کشیش

جورج اورول و 2 نفر دیگر
3.2
36 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

4

خوانده‌ام

78

خواهم خواند

38

جورج اورول در کتاب((دختر کشیش))کوشیده است تا فقر و تاثیرات آن را در جامعه انگلیس به شکلی برجسته به نمایش بگذارد.او به روشنی نشان می دهد که فقر نه تنها عزت شرافت و اخلاقیات را از انسان ها باز می ستاند بلکه زشتی ها را آسان و زود هضم می سازد و اگر چه خلا ناشی از بی ایمانی درد آور است فقر درد بیشتری به همراه دارد چرا که حتی پس از تمام شدن فقر تاثیرات آن همچنان بر جای می ماند. قلم اورول در توصیف واقعیت های زندگی مردم فقر زده انگلیس به حدی قدرتمند است که خواننده خود را ناظر و حتی در کنار قهرمان داستان حس می کند.او خواننده را آن قدر آسان به هدف فلسفی که دارد رهنمون می سازد که شخص ابدا احساس نمی کند در پیچ و خم گفتارهای فلسفی او گرفتار شده و از گستره ناهموار فلسفه او عبور کرده است بلکه به ناگاه خود را با واقعیت هایی که نویسنده قصد بیان آن ها را دارد رویارو می بیند. یک چنین توانایی را صرفا از نویسنده ای چون جورج اورول می توان انتظار داشت.

یادداشت‌های مرتبط به دختر کشیش

          کوتاه: کتاب با توجه به برهه و نوع زاویه دید بسیار خواندنی است 
زیرا که کماکان تفکر نقاد اورول رو درون خودش داره و چالش های جذابی داره. اما این کتاب رو نباید با کتبی نظیر قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ مقایسه کرد.

مرور:
اولین چیزی که به ذهنم میرسه این که لطفا ترجمه خوب رو بخونید
من با ترجمه ایران‌دخت ؛ بهناز پیاده خواندم و پیشنهادش میکنم.
و پیشنهاد میکنم قبل شروع این کتاب فیلم کد داوینچی رو ببینی تا با فضاسازی مناسبی وارد یک قصه جوندار در عین حال ساده بشی.

اما بعد:
شما در این کتاب به خوبی با جزئیات ، فراز و نشیب و گره های زندگی دوروتی آشنا میشین .
به طوری که تحجر و تعصب  یک مسیحی افراطی رو تمام و کمال درک میکنی. مخصوصا که تصویرسازی ذهنی و احساس رو بهت منتقل میکنه.
امان از مشکلات ، مشکلات شاکله داستان رو شکل میدن
مثل فقر ، بی‌خانمان شدن و سختی های یک پدر بد و بی مسئولیت داشتن...
همین مشکلات نگاه این دختر مسیحی رو عوض میکنه
تجربهٔ دوروتی از زندگی و کار کردن با کارگران فصلی لندن و خوشه چینی، آس و پاسی او و دوستان نیمه راهش و شعرهای تلخی که خوشه چینان در هنگام کار می‌خواندند، ایمان دوروتی را نسبت به عقاید مذهبی پدرش سست کرد و او خود دریافت که دیگر ایمانی مانند گذشته نداره...

خواندن این کتاب رو به کسایی پیشنهاد میکنم که سناریو براشون مهمه . دنبال تجربه زیسته میگردن . دین رو افیون میدونند . و در نهایتا کسایی که یک درام آرام و عمیق رو دوست دارند.

شرح حال:من شب کریسمس این کتاب رو برای دومین بار تموم کردم.
امیدوارم بابانوعل یه جایزه بهم بده :)
        

13

Parisa

1402/3/7

          روایت داستانی ساده و بی فراز و نشیب ، کتاب به خوبی نشون میداد که چطور ما تحت تاثیر عقاید دیگران بزرگ میشیم و گاهی هیچ اختیاری از خودمون نداریم که خودمون رو بشناسیم... بنظرم نویسنده قصد داره بگه که اعتقادات دینی هر فرد در عملکرد اون فرد تاثیر چندانی نمی‌ذاره.بار فکری و عقیدتی که بواسطه حضور در خانواده جامعه و اجتماعاتی که بدون اختیار مجبور به تجربشون هستیم در دیدگاه ما اثر گذاری شدیدی داره چه بسا که برخی از موارد این خطوط فکری رو هم قبول نداشته باشیم ،انگار ترس از طرد شدن،مرتکب گناه شدن و مقبول نبودن،خیلی جاها ما رو ملزم میکنه انصالاتمون به هر آنچه که شاید عقل و منطق نمبپذیره رو حفظ کنیم، کتاب و نگارشش برای منی که خلاقیت و پیچیدگی رو دوست دارم، خیلی جذاب نبود البته که آثار دیگه جورج اورول برام نفیس هستن اما این کتاب خیلی هیجان زدم نکرد ولی یک مرتبه خوندنش خالی از لطف هم نیست،من نسخه ترجمه شده اثر رو خوندم اما گمونم میکنم سانسور داشت،چون هیچ اشاره ای به داستان شب حادثه ی گم شدن شخصیت اصلی نکرد و بنظرم یکم این جهش وسط داستان عجیب بود.
        

11