یادداشت فائزه کلهر

                دوروتی دختر یک کشیش متعصب بر اثر فراموشی با زندگی جدیدی مواجه میشود و در طول داستان با اتفاقات ناگوار چون فقر شدید و بی خانمانی دست و پنجه نرم میکند . دختری که زمانی به مسیحیت ایمان داشت با گذشت زمان و مشکلات پیش رو باور های مذهبی خود را ازدست میدهد هرچند از این بی اعتقادی و بی ایمانی نیز ناراحت است و بقول خودش دچار یک خلا شده. 
هر چند دنبال کردن داستان و حوادثی که برای دوروتی اتفاق می افتاد کشش داشت اما نسبت به کتاب قبلی که از نویسنده خوانده بودم کتاب متوسطی بود.
        

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.