بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد

در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد

در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد

جمشید خانیان و 1 نفر دیگر
3.3
22 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

37

خواهم خواند

5

کتاب در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد، نویسنده جمشید خانیان.

لیست‌های مرتبط به در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد

یادداشت‌های مرتبط به در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد

            درون‌مایهٔ اصلی این کتاب عشقی نوجوانانه است و ماجرا، ماجرای سه پسرعموی نوجوان است که هر سه عاشق دختری می‌شوند که تازه به محلهٔ‌شان آمده و شروع این عشق و رقابت بر سر آن، آغاز اختلافات آن‌هاست. این که آن‌ها چرا عاشق x می‌شوند؟ این که این عشق از چه جنس و از چه سطحی است؟ این که سرنوشت این عشق سوزان به کجا منتهی می‌شود، از پرسش‌هایی است که با خواندن داستان به جوابشان می‌رسیم.
راستش را بگویم، این داستان را خوش نداشتم؛ نمی‌دانم چون دست روی واقعیتی تلخ گذاشته بود که همواره انکارش کرده‌ام یا چون خشونتش برای این گروه سنی، بیش از حد ممکن بود یا چون با زبان رمزی بین پسرها ارتباطی برقرار نکردم و یا... . با همهٔ این‌ها، پرداختن به درونمایهٔ عشق و محوریت دادن به‌ آن، در یک رمان نوجوان و به نمایش کشیدن واقعیت، جسارتی می‌خواهد که به نوبهٔ خود جای‌افرین دارد.
با این همه، عشق یکی از روزمره‌ترین و همه‌شمول‌ترین، مسائل نوجوانی است و هر چقدر که ما بزرگترها بخواهیم نادیده‌اش بگیریم؛ مسئله به قوت خودش باقی است. این شیفتگی جنون‌وار که ممکن است در آنی از این رو به آن رو شود یا برای همیشه فراموش گردد؛ آنچه که نوجوانان از آن به کرات و کرات و به شوخی و جدی، به عنوان «کراش» یاد می‌کنند؛ این که چقدر تنانه است یا غیرتنانه؛ این که ریشه‌اش کجاست و راه به کدام سمت و سو می‌برد و...؛ همه مسائلی است که باید اهالی علم وفن، به دقت و تفصیل در این باب سخن کنند و بگویند و بنویسند.
          
            از جمشید خانیان،فقط #یک_جعبه_پیتزا_برای_ذوزنقه_کباب_شده از انتشارات کانون پرورش فکری را خوانده بودمو آنقدر برایم جذاب بود که از آن کتاب هاست که عموما در لیست معرفی هایم قرار دارد.#در_یک_ظهر_تابستان_دختری_از_بصره_آمد را در نصف یک روز خواندم.از ابتدای داستان شما‌ را با رمز و رمزگذاری آشنا میکند و نویسنده تاکید میکند "این چیزی که دارم مینویسم نامه نیست، رمز است". نه تنها اول هر بخش از رمز استفاده میکند ،حتی معشوق مورد نظر داستان هم خانم xنام دارد.جذاب است از حیث رمزگشایی یک ماجرای عشقی.البته نه یک ماجرای عشقی که در واقع سه ماجرا.سه پسر نوجوان که عاشق یک نفر میشوند.نویسنده به خوبی عشق نوجوانی را با تمام ویژگی هایش به مخاطب معرفی میکند،به طوری که برای معرفی عشق نوجوانی شاید یکی از کتابها همین باشد.عشق نوجوانی که سطحی ست ،گذرا ،مبهم و کاملا متفاوت عشق در سنین بالاتر.اما کتاب ابهامات زیادی برایم داشت،شاید بگویید روش کار آقای خانیان در اوایل کتاب همین است،اما من این ابهام را تا اخر داستان با خودم همراه داشتم.شاید دلیل اینکه گمان میکردم این اولین کتابی ست که از ایشان مطالعه کردم هم همین باشد.دختری که از بصره امد و در آبادان محله این سه دوست ساکن شد،آبادان در قصه، شخصیت داشت و بوم آن شهر نقش خوبی در داستان داشت اما میتوانست قصه، آبادانی تر باشد و پر رنگ تر ببینیمش.راستش را بخواهید از حیث محتوایی،نپسندیدم.اینکه سه نوجوان عاشق یک نفر بشوند و این رقابت را ولو غیرجدی در قصه شاهد باشیم،برای نوجوانی که خودش درگیر تمام ابهامات "عشق نوجوانی"ست،باعث سردرگمی بیشتری خواهد شد.با تمام این اوصاف،این یادداشت را یک معرفی کتاب نوجوان نمیدانم،تنها نقد و نظری ست پیرامون کتابی که این روزها به چاپ سوم رسیده.