بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فهرست کتاب

فهرست کتاب

فهرست کتاب

سارا نیشا آدامز و 1 نفر دیگر
4.4
11 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

29

موکش در ومبلی زندگی آرامی دارد و از وقتی همسرش را از دست داده تنها زندگی می‌کند. مستند دوست دارد، چهارشنبه‌ها به خرید می‌رود و گاه نگران نوه‌اش می‌شود که دائم سرش توی کتاب است. موقع مرتب‌کردن اتاق همسر مرحومش کتابی پیدا می‌کند که مال کتابخانه است و از خیلی وقت پیش آن‌جاذمانده. آلیشیا دختری جوان، باهوش و تا حدی مضطرب است که قرار است در تعطیلات تابستان کتابدار کتابخانه‌ای باشد. او اتفاقی فهرست کتابی پیدا می‌کند و به دلایلی ناچار می‌شود شروع به خواندن کتاب‌های فهرست کند. هر داستان او را جادو می‌کند و به لطف کتاب‌ها آلیشیا می‌تواند از حقایق دردناک زندگی‌اش فرار کند. موکش برای پس‌دادن کتابی که همسرش امانت گرفته بوده به کتابخانه می‌رود و همین سبب آشنایی موکش و آلیشیا و اتفاق‌های بعدی می‌شود. از طرفی هم موکش موقع تلاش برای ورود به دنیای ناشناخته‌ی کتاب‌ها به مشکلاتی برمی‌خورد و باید کمی تلاش کند، کمک بگیرد، شکست بخورد و بیشتر تلاش کند.

لیست‌های مرتبط به فهرست کتاب

یادداشت‌های مرتبط به فهرست کتاب

                فهرست کتاب داستان تعدادی آدم تنهاست که هرکدام مشکلات خودشان را دارند. تا این که یک فهرست کتاب پیدا می‌شود و به شکل‌های مختلف به دست این آدم‌های تنها می‌رسد. شخصیت‌های این داستان‌ها و ماجراهایشان این آدم‌های تنها را کم کم با شیب نسبتا قابل باوری، بهم نزدیک می‌کند.
تا این جای قضیه داستان نسبتا آرامش‌بخشی با شخصیت‌های متوسط و پیرنگ ساده و قابل قبول و تقریبا می‌شود گفت با این که خیلی فوق‌العاده نبود، از خواندنش لذت می‌بردم. رسیده بودم به آخرهای کتاب و منتظر بودم همین طور همه چیز بهتر شود و آدم‌های تنها بیشتر دوست پیدا کنند و برای مشکلاتشان راه حل پیدا کنند و داستان با یکی هپیلی اور افتر راضی‌کننده تمام شود که یک دفعه یکی از این آدم‌های تنها خودش را انداخت جلوی قطار! یکی از آن دوست‌داشتنی‌هایشان!
نمی دانم چون انتظارش را نداشتم این قدر غافل‌گیر شدم یا مشکل از نویسنده و داستانش بود ولی انگار یکی محکم زد در گوشم. هرچی هم فکر می‌کردم به ریویوها و معرفی‌هایی که از این کتاب خواندم یادم نمی‌آمد کسی بهم هشدار داده باشد. 
تقریبا تا یک ماه یا بیشتر دیگر دست و دلم نمی‌رفت بقیه‌ی کتاب را بخوانم. تا این که دیشب رفتم سراغش و تمامش کردم و پایانش هم مثل بقیه‌ی کتاب معمولی بود. فکر می‌کنم تنها قسمت این کتاب که از معمولی بالاتر بود بخش توصیف سوگ و از دست دادنش بود که شاید به خاطر تجربه‌ی شخصی‌ای از نویسنده باشد🤔

پی‌نوشت: وسوسه شدم بعد از این کتاب شروع کنم به ترتیب کتاب‌های "فهرست کتاب" را بخوانم.😛 امیدوارم ناامید نکنند.

فهرست کتاب:
کشتن مرغ مقلد
ربکا
بادبادک‌باز
زندگی پی
غرور و تعصب
زنان کوچک
دلبند
شوهر دلخواه
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                پنمام
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

نرگس

1402/05/26

            عنوان و مفهوم جذابی داره؛ کتابی در‌مورد کتاب‌ها.. 
کتاب سختی نبود؛ جملات ساده و سبک بودن و فهمشون نیاز به کنکاش نداره. با همین جملات ساده، مفاهیم پیچیده ای رو بیان میکنه..
مثل مشکلات فرهنگی اجتماعی یک سالمند (تنهایی،ارتباط با دیگران، ازدواج و‌..)
نویسنده با زیرکی در مورد روابط انسان ها، تأثیرات‌شون و هم‌چنین تأثیرات کتاب‌ها روی آدم‌های مختلف، که باعث رشد و‌آرامش‌شون میشه، صحبت می‌کنه. البته برای بیان این پیچیدگی ها، از سایر کتاب‌ها کمک میگیره و داستان رو‌ پیوند می‌زنه به موضوع چندتا کتاب دیگه و باعث اسپویل‌ شدن‌شون میشه!
مثلا کتاب بادبادک باز: ابتدا، انتها و پیام کلی داستان بیان میشه.. و خواننده راهی بجز خوندنش نداره.
البته اگر این کتاب‌ها رو قبلا خونده باشین علاوه بر اذیت نشدن، میتونه باعث درک بهترتون از داستان بشه:
 • کشتن مرغ مینا، رِبِکا، بادبادک باز، زندگی پی، غرور و تعصب، زنان کوچک، دلبند، پسر مناسب (خواستگار‌خوب، شوهر دلخواه)

و‌ در نهایت، چیزی که در مورد این کتاب دوست داشتم؛ اینکه باعث شد دوباره، علاقمندِ رفتن به کتابخونه بشم.