بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

ملاقات بانوی سالخورده

ملاقات بانوی سالخورده

ملاقات بانوی سالخورده

فریدریش دورنمات و 2 نفر دیگر
4.0
11 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

9

در دراماتورژی دورنمات «فقر» نیرومندتر از ملاک های اخلاقی بشر است. در «ملاقات بانوی سالخورده» نیروی ثروت کلیه ی ملاک های با ارزش را بی اعتبار می کند و از بی گناهان جنایتکار می سازد.اما تقصیر به گردن هیچ کس نمی افتد چرا که قربانی و جلاد هردو دربند و اسیر نیرو های مخرب یک دیگرند که از میان برداشتن شان تا به امروز ممکن نشده. زیرا همه ی رشته ها به هم مربوط اند و یقه ی مسئول خاصی را نمی توان چسبید. چون ما مطلق هستیم و به تاریخ بسته ایم. دورنمات در عدالت مطلق، بی عدالتی را معرفی می کند و در ایمان کفر را آدم های او مدام در تلاش اند که در این دنیای بی در و پیکر و وانفسا تغییری ایجاد کنند. همگی با فکر و قصدی استثنایی پا به میدان می گذارند ولی «دن کیشوت وار» مسخره می شوند و لای پره

لیست‌های مرتبط به ملاقات بانوی سالخورده

یادداشت‌های مرتبط به ملاقات بانوی سالخورده

Mahsa bgbn

1402/09/09

            ۸-۹ آذر ۱۴۰۲ | کتاب سی‌وششم.
یه نمایشنامه‌ی خارق‌العاده👏🏿👏🏿
نمایشنامه‌های دورنمات و کلا ترجمه‌های حمید سمندریان به لیست مطالعه‌‌م اضافه شدن.
من قبل از این نمایش‌نامه دوتا جنایی ضعیف از دورنمات خونده بودم و پرونده‌اش برای همیشه بسته شده بود تا این‌که تو گودریدز دیدم یه نفر پیشنهاد داده نمایشنامه‌های دورنمات تو یه لِول دیگه‌ن. دوس داشتم امتحان کنم تا شاید قبلیارو بشوره ببره. و بعله! موفقیت‌آمیز بود. از این نمایشنامه‌ها که آدم رو به وجد میارن و درگیر می‌کنن. البته من از نمایشنامه چندان خوشم نمیاد و ترجیحم اینه داستان کوتاه بخونم. اما اتفاقا هر نکته‌ای  که نویسنده راجع به جزئیات صحنه و شخصیت‌ها اضافه می‌کرد بیشتر بهم می‌چسبید و به دارک و ابزورد بودن ماجرا می‌افزود.
نمی‌دونم چقدر توضیح بدم از داستان تا هم اسپویل نشه و هم ترغیبتون بکنه برین سراغش.
اما ماجرا درباره‌ی رویارویی فقر و عدالت و انسانیته. درباره‌ی یه شهر فقیر و ورشکسته‌ست که روزی بانوی میلیاردر و خیّری که از اهالی قدیمی اون شهر هست به همراه خدم و حشم و البته یک تابوت واردش میشه و میگه حاضره یک میلیارد به مردم شهرش کمک کنه، فقط به یک شرط؛ مردم باید مرتکب یک «قتل عادلانه» بشن!!
آیا مردم حاضر میشن به‌خاطر پول جان یک انسان رو بگیرن؟ آیا این قتل، واقعا عادلانه‌ست؟ 
چیزی که برام جالب بود اینه که تو این داستان ما شخصیت‌های سیاه و سفید نداریم. همه خاکستری‌ن. جای جلاد و قربانی مدام عوض میشه و خیلی راحت نمیشه از پیام داستان عبور کرد.
دورنمات علی‌رغم ضعفش تو داستان‌های کارآگاهی، نمایشنامه جونداری نوشته.