دختری با گوشواره مروارید

دختری با گوشواره مروارید

دختری با گوشواره مروارید

تریسی شوالیه و 1 نفر دیگر
3.9
38 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

7

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

21

تریسی شوالیه تحصیلات خود را در رشته نویسندگی خلاق از دانشگاه (East Anglia) به پایان رساند. او آمریکایی الاصل است و اکنون در لندن زندگی می کند. تریسی شوالیه در کتاب جذاب «دختری با گوشواره مروارید» تاریخ و افسانه را از نظر هنری و احساسی، درهم می آمیزد.

لیست‌های مرتبط به دختری با گوشواره مروارید

یادداشت‌های مرتبط به دختری با گوشواره مروارید

            این کتاب عنوان اثری از یوهانس ورمیر نقاش هلندی است که تابلویی است بسیار مشهور و زیبا در تاریخ هنر. داستان کتاب روایتگر زندگی دختری ۱۶ساله است که برای کار به خانه یک نقاش معروف می رود. داستان به این روال پیش می رود که دختر ۱۶ ساله ی مذهبی مجبور به کار در خانه ی یوهانس کاتولیک می‌شود و این موضوع برای او خوشایند نیست. توجه یوهانس به دخترک جلب می‌شود و او را به کارگاه نقاشی خود راه می‌دهد. این اتفاق در حالیست که حتی خانواده یوهانس هم اجازه ورود به کارگاه او را نداشتند. یوهانس تصمیم می‌گیرد نقاشی دختر را با بکشد. پس از سپری شدن روزها و کار‌ مداوم گیری در کار نقاش پیش می‌آید. روزها می‌گذرد و نهایتا به یاد گوشواره‌های مروارید همسرش می‌شود که می‌تواند به عنوان نقطه‌ای و سفید و مهم کار را جمع کند. این موضوع اعتراض همسر نقاش را در بر دارد. همچنین موجب بروز شایعات زیادی در مورد گرت و یوهانس در میان مردم شد. "دختری با گوشواره ی مروارید" قبل از آنکه یک اثر ادبی یا سینمایی باشد یک اثر فاخر نقاشی است که تمام علاقه مندان به نقاشی در تمام دنیا این تابلو را می شناسند. اما چیزی که در هر سه اثر یعنی تابلو و فیلم و داستان مورد توجه و جذاب است گرت دختر ۱۶ساله است زمانیکه گوشواره ها را با اکراه در گوش خود می‌کند. این مطلب به زیبایی در هر سه اثر توصیف شده.
و پیشنهاد میکنم اگر علاقه‌مند به زندگی و آثار نقاشان بزرگ هستید این کتاب زیبا را حتما بخوانید.


          
            یک داستان دوست‌داشتنی که متخیّله‌ی نویسنده براساس یکی از مشهورترین تابلوهای تاریخ هنر پِی ریخته. 
دختری با گوش‌واره‌ی مروارید، که با نگاه پررمز و رازش به لب‌خند رازآلود مونالیزا تنه می‌زند، سرنخ نوشتن داستانی عاشقانه را به‌دست تریسی شوالیه سپرده.
یک نکته‌ی جالب داستان، اشاره‌هایی به ابزارها و شیوه‌های کار هنرمندان اروپایی قرن هفدهم است؛ از جمله دست‌گاه‌های نوری که قدرت چشمان ورمیر را برای نگریستن به اُبژه و تسخیر آن چندچندان می‌کرد.
از صحنه‌هایی که خیلی با آن ارتباط برقرار کردم، نخستین مواجهه‌ی ورمیر با گرت و چگونگی دل‌باختگی‌ نقّاش به دختر پیش‌خدمت بود. گرت براساس رنگ و فرم، سبزیجاتی را که برای پختن غذا خرد می‌کرد، کنار هم می‌چید و وقتی ورمیر در این باره از او سوال کرد، فهمید که چه چیزی در پس آن چشم‌ها نهفته است. این اوّلین جایی بود، که نردِ عشق به او باخت.
فیلمی که براساس داستان ساخته‌اند دیده‌‌ام؛ ولی به‌نظرم در این مورد تصویر خودش را به‌پای متن مکتوب نرسانده.  
          
حالا که بر
            حالا که برای فکر کردن وقت داشتم، زیاد فکر می‌کردم. مثل سگی بودم که زخمش را می‌لیسد تا تمیز کند ولی آن را دردناک‌تر می‌کرد.
.
این کتاب، داستان تابلوی دختری با گوشواره مروارید رو روایت می‌کنه. دختری که بخاطر وضعیت مالی ضعیف خانواده ش، به عنوان خدمتکار در خونه یوهانس فرمیر، نقاش معروف هلندی، مشغول به کار میشه...
خوبه که بدونید این رمان براساس واقعیت نیست. 
بلکه با حدس‌هایی که درمورد این تابلو میزدن و تخیل نویسنده رو به رو هستید.
و گذشته این تابلو نامعلومه.
.
این کتاب رو با تصور اینکه براساس واقعیته شروع کردم، بعدا متوجه شدم اینطور نیست ولی سبک نگارش نویسنده برام جالب بود؛ پس ادامه دادم:
«در آشپزخانه مشغول خُرد کردن سبزیجات بودم که صداها را از جلو در خانه شنیدم؛ صدای زن، به صافی سطح برنج، و صدای مرد بم و خفه، همانند تخته میزی که رویش مشغول کار بودم.»
کتاب که جلوتر رفت، سبک نوشتن نویسنده قدری تغییر کرد و جذابیت کتاب کمتر شد.
.
یه جاهایی از کتاب هم همذات پنداری می‌کردم: 
«متوجه شدم پس از خانه نرفتن در چند یکشنبه در دوران قرنطینه، منزل‌مان برایم جای غریبی شده بود. به تدریج فراموش کرده بودم مادرم چیزها را کجا می‌گذارد، یا کاشی‌های کنار بخاری دیواری چه شکلی بودند، و یا نور آفتاب چگونه در ساعات گوناگون به درون اتاق می‌تابید.»
هیچ وقت دوست ندارم اونقدر دور از خونه بمونم که کوچکترین جزئیاتش برام کمرنگ بشه💛...
.
در مجموع از خوندن این کتاب راضیم.
.
از این کتاب یه فیلم هم با بازی اسکارلت جانسون، کیلین مورفی و... ساخته شده.
بعد از خوندن کتاب، دیدن این فیلم می‌تونه جالب باشه چون مطابقت خیلی زیادی دارن... 
.
عکس‌ها🌱
چهار نقاشی که توسط فرمیر کشیده شدن و توی این کتاب هم بهشون اشاره میشه:
🔻بالا سمت راست: دختری با گوشواره مروارید ( در کتاب: گریت، اینجا شخصیت اول داستانه)
🔻بالا سمت چپ: زنی با کوزه آب( در کتاب: ایده این تابلو با دیدن گریتِ مشغول به کار، در ذهن فرمیر بوجود آمد.)
🔻پایین سمت راست: زن شیردوش ( در کتاب: تانکه، خدمتکار خانه)
🔻پایین سمت چپ: جام می ( در کتاب: وان‌ روی‌ون و خدمتکارش)
.
یکم دی ماه ۰۲

          
                نمی‌خوام راجع‌بهش حرف بزنم چون کتاب یه طوری مصمم نوشته شده بود که انگار از کسی نظر نمی‌خواست. همین که این رو دارم می‌گم یه‌جور نظر دادن محسوب می‌شه ولی خب!
رنگ لاک صدفی با اکلیل
خون روی پیانو
عفونت گوش به خاطر گوشواره‌های مروارید
دست‌های لرزون گرت
مهمونی‌هایی که همه توش دارن تظاهر می‌کنن
نونوای پولدار
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.