موسیو ابراهیم

موسیو ابراهیم

موسیو ابراهیم

3.3
41 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

67

خواهم خواند

13

ناشر
سیزده
شابک
9786229413548
تعداد صفحات
69
تاریخ انتشار
1401/7/1

توضیحات

        این کتاب که به عقیده‌ی خیلی‌ها مهم‌ترین اثر اشمیت محسوب می‌شه، داستان پیرمرد خواروبار فروش خیابان بلو، یعنی موسیو ابراهیم و پسر یازده‌ساله‌ای به نام مومو که رفته‌رفته باهم وارد یک داستان عمیق و ارتباطی خاص می‌شن. این داستان، یک پیام بسیار ارزشمند در خودش نهفته داره که هیچوقت به‌طور مستقیم به اون اشاره نمی‌شه، بلکه به‌صورت بسیار تردستانه، لابه‌لای سطور کتاب مخفی باقی می‌مونه. در بخشی از کتاب می‌خونیم:
«اشکالی نداره. عشقت به اون تا ابد مال خودته، حتی اگه ردش کنه، نمی‌تونه ازت بگیردش! کسی که این وسط ضرر می‌کنه، خود میریامه، همین‌. چیزی رو که رها میکنی مومو، تا ابد مال خودته، اما چیزی که دودستی بهش بچسبی، برای همیشه از دست می‌دی.»
      

یادداشت ها

رها

1401/3/10

          شیرین ، جذاب و خواندنی.چقدر لذت بردم از داستان موسیو ابراهیم و موسی.دلنشین و کوتاه، در عین حال پر از جمله های نابی که جان می دهد آنها را گوشه ی دفترت بنویسی تا هر وقت غصه داشتی سری به آنها بزنی و حال دلت تازه شود
 
بخش های زیبایی از کتاب 

بيشتر می خنديد و کمتر حرف ميزد
----
 با ادب بودن چيز خوبيه. مهربون بودن اما بهتره. يه بار سعی کن لبخند بزنی،
اون وقت می بينی چی ميشه
----
اين لبخنده که آدم رو خوشبخت می کنه
----
کسی که می خواد چيزی ياد بگيره سراغ کتاب ها نمی ره. آدم هايی رو پيدا می
کنه که می شه باهاشون حرف زد. من به کتاب ها اعتقادی ندارم
----
اون چيزی که می بخشی هميشه مال توست؛ اون چيزی که نگه می داری برای هميشه از 
دستت رفته
----
دل آدم مثل يه پرنده می مونه که توی قفس تن زندونی شده. تو وقتی
می رقصی دلت مثل يه پرنده آواز می خونه، پرنده ای که آرزو می کنه با خدا يکی
بشه
----
 شما مسيو ابراهيم يادتون هست که يه وقتی گياه بوديد؟
پس فکرمی کنی توی مغازه ام چه کار می کنم وقتی ساعت ها بدون حرکت روی چارپايه ام نشسته ام؟ 
----

زر را به سنگ محک نيازی نباشد، مس اما محتاج اوست
خود را تزکيه کن
آنچه زنده است بميران، و آن تن توست؛
و آنچه مرده است زنده کن، و آن دل توست؛
و آنچه غايب است حاضر کن، و آن آخرت است؛
و آنچه حاضر است غايب کن، و آن دنيا است؛
و آنچه هست بُود نيست کن، و آن هوا است؛
و آنچه نيست بُود هست کن، و آن نيت است
        

1