مسیو ابراهیم و گل های قرآن
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
67
خواهم خواند
13
توضیحات
پاریس، دهه 60 میلادی، محله جنوب شهر، خیابانی موسوم به خیابان آبی، جنب خیابان پردیس، جایی که زنان خیابانی با شیوه خود امرار معاش می کنند. در خیابان آبی یک پیرمرد مسلمان ترک تبار به نام ابراهیم دکان عطاری دارد و هر روز یک پسر یازده ساله عبرانی تبار که بدون مادر، بزرگ شده و به گفته خودش بیشتر برده پدرش است تا فرزند او از دکان پیرمرد خرید می کند. رفته رفته بین پسر و عطار پیر یک رابطه عاطفی پدر و فرزندی شکل می گیرد. پسر گویا این جمله نیچه را که می گوید «هرکس پدر خوبی ندارد برای خودش پدری انتخاب کند» بدون آن که از آن اطلاع داشته باشد، به اجرا می گذارد. این قصه اما پیامی در خود نهفته دارد، پیامی که فقط یک کلمه است و هیچ گاه نیز مستقیم به آن اشاره نمی شود. این کلمه کلید رمز قصه است و چنان تردستانه لابه لای سطرها مخفی شده که به سخنی یافت می شود.برای یافتن آن باید به «گل ها» اندیشید، به دو گلی که لای کتاب قرآن ابراهیم پژمرده شده اند. این دو گل یادگار زمانی است که پیرمرد جوان بوده و آن ها را در آغاز آشنایی با همسرش به او هدیه داده و متقابلاً گلی از او دریافت کرده بوده است: دو گل «فراموشم مکن»، یادگار مقوله ای که تمام مرزهای فرهنگی، زبانی، سنی و مذهبی را درمی نوردد، یادگاری که در این گنبد دوار بماند.