گفت و گو با مرگ (شهادتنامه اسپانیا)

گفت و گو با مرگ (شهادتنامه اسپانیا)

گفت و گو با مرگ (شهادتنامه اسپانیا)

آرتور کستلر و 2 نفر دیگر
3.7
9 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

18

ناشر
نشر نی
شابک
9789643125752
تعداد صفحات
264
تاریخ انتشار
1399/7/20

توضیحات

        این کتاب شرح چند ماه زندانی است که آرتور کوستلر در دوران جنگ داخلی اسپانیا در خوف از اعدام سپری کرده است. کتاب کاملاً مستند است، اما زمینه سیاسی و تاریخی در آن اهمیت چندانی ندارد. کوستلر خود می گوید دلبستگی اصلی من در این کتاب یک دلبستگی خویشتن نگرانه بوده است: تأثیر روان شناختی سلول اعدام. کوستلر در طول ماه های اسارت شاهد اعدام هم زنجیرهایش بود و هر لحظه نیز فکر می کرد خودش را هم اعدام خواهند کرد.او می نویسد: مردن ـ حتی اگر در خدمت هدفی غیرشخصی باشد ـ همیشه امری شخصی و خصوصی است. بنابراین، ناگزیر این صفحات، که بیشترش در خوف و انتظار واقعی مرگ نوشته شده است، خصلتی شخصی و خصوصی دارد. افکاری که در سر یک مرد محکوم می گذرد، از نظر روان شناختی جالب است. نویسندگان حرفه ای کمتر امکان داشته اند چنین جریانی را شخصاً تجربه کنند. من سعی کرده ام این افکار را تا آن جا که می توانسته ام صریح و مختصر و مفید ارائه دهم. اما نکته دیگری هم هست: معتقدم که جنگ ها فقط ده درصدشان عملیات جنگی است و نوددرصد باقی، رنجی است که به چشم نمی آید. بنابراین شاید این شرح مرده شوی خانه های دربسته نفوذناپذیر اندلس ماهیت جنگ داخلی اسپانیا را بهتر از شرح نبردها آشکار کند.
      

یادداشت‌ها

          کتاب خاطره خبرنگار انگلیسی، آرتور کوستلر، از حدود ۴ ماهی است که به زندان سیاسی اسپانیا که درگیر جنگ داخلی است افتاده

  
نمی‌دونم از کجا شروع کنم
اول که کتاب رو شروع کردم تا صفحه ۳۰ که رسیدم میخواستم بزارمش کنار
پر از اسم  مکان و افراد مختلف و دریغ از  یک اتفاق جالب

ولی به نویسنده اجازه بدهید کارش را بکند!

وقتی به زندان می‌افتد هر صفحه ماجرای خود را دارد 
تمام احساساتش را بیان می‌کند و شما با او همزادپنداری می‌کنید
گاهی کتاب را کنار می‌گذارید و در فکر فرو می‌روید که وای!!

متوجه میشوید حتی کوچکترین چیزی که در زندگی به آن توجهی  ندارید در زندان حکم بزرگترین نعمت را دارد 
یک کتاب با زبان دیگر می‌تواند حالتان را برای چند روز خوب کند 

یک صدای کوچک میتواند نوای ناقوس مرگ باشد
هوای تازه باعث شود سرتان گیج رود 
دوستی که صبح با او گرم صحبت از  آزادی بودید ، شب گلوله های سربی درون بدنش است 


باید خودتان بخوانید تا بدانید چه بر سر او آمده
هر چه بگویم ارزش کتاب را پایین آوردم 

بخوانید و لذت ببرید 







        

18