بریدۀ کتاب

بشری

1402/5/29

وصیتنامه اسپانیائی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 108

خداوندگارا، اجازه بده از هستی کنونی خود زبان به شکوه بگشایم، به روزگار خود نفرین بفرستم، به هیچ نامه ای پاسخی نگویم، بر رنج و آزار دوستان مشفق خود بیفزایم، آنچه را که به من ارزانی داشته ای به ناشایسته ترین وجه به کار بگیرم. آیا به ازای درد و رنجی که مرا از تحمل آن معاف خواهی داشت باید متعهد شوم برای بهبود وضعیت خود بکوشم؟ ما هر دو به خوبی می دانیم پاس عهد و پیمان هایی که از سر اضطرار بسته می شود هرگز چنان که باید نگاه داشته نمی شود. خداوندگارا از من حق السکوت مخواه و بر آن مباش مرا به هیأت یک قدیس در آوری؛ آمین!

خداوندگارا، اجازه بده از هستی کنونی خود زبان به شکوه بگشایم، به روزگار خود نفرین بفرستم، به هیچ نامه ای پاسخی نگویم، بر رنج و آزار دوستان مشفق خود بیفزایم، آنچه را که به من ارزانی داشته ای به ناشایسته ترین وجه به کار بگیرم. آیا به ازای درد و رنجی که مرا از تحمل آن معاف خواهی داشت باید متعهد شوم برای بهبود وضعیت خود بکوشم؟ ما هر دو به خوبی می دانیم پاس عهد و پیمان هایی که از سر اضطرار بسته می شود هرگز چنان که باید نگاه داشته نمی شود. خداوندگارا از من حق السکوت مخواه و بر آن مباش مرا به هیأت یک قدیس در آوری؛ آمین!

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.