جزئیات فعالیت

      خیلی دلم برای آقای تیبو سوخت 😢😢😢 (به خاطر بیماریش نه، یه چیز دیگه)، و بعد دلم برای همهٔ باباهایی سوخت که واقعا بچه‌هاشون رو دوست دارن ولی بلد نیستن این محبت رو‌ درست به اون بچه نشون بدن و تمام تصمیمات اشتباهشون در قبال این بچه هم از سر همین محبته و به خاطرش همین بچه‌ها بهشون پشت می‌کنن، هعییی... اصلا خیلی دلم سوخت :(((
    
270
8

33

(0/1000)

نظرات

بیچاره باباها، هعععی

1

هم این درد داره، هم اینکه؛
بچه ‌ای که مادرش رو از دست داده، خواه ناخواه وابستگیش به پدر بیشتر میشه
تصور کن، این پدر بلد نباشه به بچش محبت کنه، و حتی پسش بزنه..
به جای اینکه دست نوازش برسرش بکشه، با سخت‌گيري ها فقط باعث دور شدن بچه باشه :(
3

2

آره اینور قضیه هم دردناکه، منم اون بچه رو محکوم نمی‌کنم ولی واقعا دلم به حال اون پدر می‌سوزه :( 

1

آره میدونم واقعا جفتش دردناکه :(
به اون بخش های احتضار رسیدی؟
@szm_books 

0

نه هنوز :(
@zahra_rsd 

1

خب من این کتابو نخوندم ولی از همین چیزی که نوشتین، بغضی شدم🥺
هم طفلک پدری که نمیتونه محبت پدرانه شو به فرزندش نشون بده و هممم طفلک اون بچه‌ای که فکر می‌کنه باباش دوستش نداره و به خاطر اینکه کمتر اذیت بشه از باباش فاصله میگیره🥺🥺
یه بازی دو سر باخت محسوب میشه💔
1

3

آره دقیقا 😢
اینجا هم همین اتفاق افتاده و واقعا خیلی دردناکه :( 

2

واقعا درد و نفرین داشت این جلد
اول تا اخرش درد بود و درد

2