یادداشت‌های هانی عرب حسن آبادی (34)

          تلخ اما زیبا.......
متشکل از دو داستان هجرت سلیمان و بیابانی
در داستان اول شاهد از هم گسیختگی پیوند های یک خانواده به خاطر سو ظن هستیم و در داستان دوم روایت همیشگی ظالم و مظلوم و ضرب المثل یه دست صدا نداره .......
نکته جالبی که بعد از خوندن ۵ اثر از محمود دولت آبادی نظرم رو جلب کرده اینه که بسیاری از توصیفات وی در آثار مختلفش همسان هستن مثل اینکه همه جا خونه و حیاط به اندازه یه زانو تفاوت سطح دارن یا آدمای مختلف داستان های مختلف که توصیف یکسان دارن و امثالهم که دو تا ایده رو به ذهنم میرسونه ..... یا واقعا داره محیطی که براش شناخته شده ست رو توصیف میکنه یا بر اساس محیطی شناس محیطی خیالی ساخته که عمده داستان هاش در اون محیط اتفاق میوفته .... اما هر چه که هست زیبا توصیف میکنه ....... نکته دیگه ای که در این داستان نظرم رو جلب کرد استفاده زیاد از حرف های رکیک بود .... دولت آبادی نشون داده که توانایی زیادی در تعدیل کردن کلمات رکیک داره و ای کاش باز هم از همون شیوه استفاده میکرد به جای استفاده مستقیم از الفاظ ناشایست هر چند که بسیار رئال و مانوس کرده بود داستان رو ...... تا الان این داستان و دیدار بلوچ تنها آثاری از دولت آبادی هستن که نظرم رو جلب کردن 
        

16