معرفی کتاب بیابانی و هجرت اثر محمود دولت آبادی

بیابانی و هجرت

بیابانی و هجرت

3.9
6 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

5

شابک
9789643512217
تعداد صفحات
116
تاریخ انتشار
1395/4/15

توضیحات

کتاب بیابانی و هجرت، نویسنده محمود دولت آبادی.

لیست‌های مرتبط به بیابانی و هجرت

یادداشت‌ها

          تلخ اما زیبا.......
متشکل از دو داستان هجرت سلیمان و بیابانی
در داستان اول شاهد از هم گسیختگی پیوند های یک خانواده به خاطر سو ظن هستیم و در داستان دوم روایت همیشگی ظالم و مظلوم و ضرب المثل یه دست صدا نداره .......
نکته جالبی که بعد از خوندن ۵ اثر از محمود دولت آبادی نظرم رو جلب کرده اینه که بسیاری از توصیفات وی در آثار مختلفش همسان هستن مثل اینکه همه جا خونه و حیاط به اندازه یه زانو تفاوت سطح دارن یا آدمای مختلف داستان های مختلف که توصیف یکسان دارن و امثالهم که دو تا ایده رو به ذهنم میرسونه ..... یا واقعا داره محیطی که براش شناخته شده ست رو توصیف میکنه یا بر اساس محیطی شناس محیطی خیالی ساخته که عمده داستان هاش در اون محیط اتفاق میوفته .... اما هر چه که هست زیبا توصیف میکنه ....... نکته دیگه ای که در این داستان نظرم رو جلب کرد استفاده زیاد از حرف های رکیک بود .... دولت آبادی نشون داده که توانایی زیادی در تعدیل کردن کلمات رکیک داره و ای کاش باز هم از همون شیوه استفاده میکرد به جای استفاده مستقیم از الفاظ ناشایست هر چند که بسیار رئال و مانوس کرده بود داستان رو ...... تا الان این داستان و دیدار بلوچ تنها آثاری از دولت آبادی هستن که نظرم رو جلب کردن 
        

16

          بخشی از کتاب:...اما همینی که به این قبیله پیله کردی گناه کردی.انگار دندون پیغمبر را شکستی.اون وقت دیگه هرچه دیدی از چشم خودت دیدی .هرجا دستشون برسه می زننت.هم و غمشون اینه که یه جوری اره ت کنن.چون این آدما حیثیتشون راه نمیده نفس کشیدن آدمی را که به اشون بی حرمتی کرده تحمل کنن.
دیگه سایه شم با تیر می زنن. تازه،هیچ نفرشون هم تک نفر نیست.هر آدمشون یه فوجه.حکم زنجیر انوشیروان را دارن.دست به حلقه اولش بزنی صدای حلقه آخرش در اومده.اون وقت تو چی هستی؟
یه قارچ آدم که با یه آسمون قرنبه دنیا اومدی و با یه رگبارم از دنیا میری.بدتر از من 
لحافت آسمونه و فرشت زمین
تو جلو آدمی مثل اون یه ملخی.ها بهت کنه کباب شدی حالا منکری؟
برو تا یقینت بشه....
دو داستان غم انگیز سالار سلیمان و ذورالفقار که هر دو در زندگی رعیتی خودشون با شکست مواجه میشن و زمونه بدجوری روی سرشون خراب میشه...
باز هم مثل همیشه قلم محمود جذاب،شیوا و دوست داشتنی الحق و الانصاف دولت آبادی یکی از بهترین قلم های ادبیات معاصر رو داره...
توصیفات از طبیعت،احوال افراد،دور و بر جامعه همش انسان رو جذب خودش میکنه.
        

1