معرفی کتاب ادبار و آینه اثر محمود دولت آبادی ادبار و آینه محمود دولت آبادی 3.7 9 نفر | 6 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 12 خواهم خواند 3 ناشر موسسه انتشارات نگاه شابک 9789643512347 تعداد صفحات 128 تاریخ انتشار 1395/4/15 توضیحات کتاب ادبار و آینه، نویسنده محمود دولت آبادی. لیستهای مرتبط به ادبار و آینه میم مهرابی 1401/9/29 بهترینِ داستانیِ ایران 21 کتاب فرض کنید که "چاقسلامتی" کردیم! اما بعد: انگشت گذاشتن روی کتابهای داستانی ایرانی، برای من سختکاریه. بهدلیل اینکه زود فرصت زندگی، تنفس در فضایقصه، درکِدغدغههای مردمشون رو پیدا میکنم. البت که شده برای شادی روح نویسنده هم بهبهچهچهای میگم که: « اِی بر پدر مخالفت لعنت که چقدر خوب نوشتی!» وخلاصه ممکن بیشتر هم بشه و با کتاب: بخندم، احساساتی بشم عاقبتشه جلوم کوهِدستمال، استرس و هیجان بکشم، زندگی کنم، ارتباط بگیرم و دست آخر که تمام شد، کتاب رو محکم ببندم و خیره بشم بهجایی و "هوم" از تهدلی بگم! معیار انتخاب من همینهاست: بهترینهایی که باهاشون عمیق ارتباط گرفتم! بس که لامذهب همهچیزش خوب بوده!(هرچند که هنوز دارم برای خوندن و این لیست شاید بروز شه.) بسمالله: 6 70 هانی عرب حسن آبادی 1402/1/25 ۱۴۰۲ 17 کتاب تو این لیست کتاب هایی که در سال ۱۴۰۲ خوندم و میخونم رو قرار میدم. 0 8 هانی عرب حسن آبادی 1402/1/31 محمود دولت آبادی 11 کتاب محمود دولت آبادی نویسنده ایست که داستان را نقاشی میکند اما -به نظر من- گاهی به قدری وقتش را صرف تصویرسازی میکند که داستان از دست میرود و خسته کننده میشود. داستان های وی عمدتا تلخاند و به مشکلات اجتماعی میپردازند اما گاهی این مشکلات به قدری نادرند که خواننده تنها پر غصه میشود بدون این که ذهنش درگیر مسئله شده باشد و شاید فقط از خودش بپرسد چرا باید همچین مسئله ای مطرح میشد. به نظر میرسد که دولت آبادی را میتوان در آثارش دید .... دوراهی های شخصیتی که گریبان گیر خودش بودند و شاید هستند .... 0 4 یادداشتها محبوبترین جدیدترین میم مهرابی 1401/6/28 من فکر میکنم "ادبار و آینه" مجموعهای از سیر تکاملی شخصیت جوانهایی که تازه زمستانِ نوجوانی رو پشتسر گذاشتند و وارد فصلجدیدی بنام جوانی شدهاند. با همون ناپختگی، مفهومی از عشق و خواستن رو تجربه میکنند که توأم با هیجانات درونی هست(قصه ادبار). و با نگاه کنجکاوانه و حسپختگی که احساس میکنند، از چیزهایی میخوان سردربیارند که نمیدونستند(قصه مرد). توی همچین مواقعی که خودشون رو تصمیم گیرنده میدونند و برای درست و غلط بودن، به حرف خانواده گوش نمیدند(قصه بند). البته اگر متوجه شدند که خانواده چیزی جز کمدرک و اهمیتی براشون نداشته، دل میکنند. حتی اگر به هرقیمتی تموم بشه. ... دولت آبادیِ "تهشب" ، بلندبلندتر از همه سهقصه قبل فریاد میزد و فکر میکرد. اما کسی جز خودش نمیتونست مرز بین محتوازده بودن و نبودن رو نگهداره. باید گفت که خوندن هر چهارقصه لذتی بیحدی رو میتونه برای مخاطب داشته باشه. 0 9 امیر م 1401/3/17 به زیبایی حس و حال چند تا نوجوان از چند داستان مختلف توی اون دوره از تاریخ و اون شرایط زیر سایه سنگین فقر رو نقل می کنه. کتاب رو که برداشتم تا تموم نشد زمین نذاشتم. 0 5 هانی عرب حسن آبادی 1402/2/2 مجموعه ای از ۵ داستان: ادبار، مرد، بند، آینه، ته شب پسری که به صاحب شیره کش خونه سپرده میشه تا بزرگش کنه پسری که مادری خائن و پدری معتاد دارد و یک شبه مرد میشود پسری که والدینش به دنبال زندگی بهتر سفر میکنن و او را به دست استا میسپرن و سر نخواستنش دعواست داستانی سورئال در مورد مردی که هویتش را فراموش کرده و به دنبال هویت است مردی که به دنبال همدمی میگشت و ناجی خانواده نیازمند میشود 0 2 احمد کولی وندی 1403/4/25 بد نیستند اما خوب نمیشود گفت که خیلی هم دولتآبادی طور است. به جز فضای داستان آخر باقی را بهتر در آثار دیگر دولت آبادی دبدهام. دلسردوننده بود، مثل وقتی که علویه خانم و ولنگاری صادق هدایت را خواندم. 0 1 سید هادی میرمهدی 1403/9/19 در دنیا تنها یک چیز را _در صورتی که صاحبش آن را شناخته و به اهمیتش آگاه باشد_نمی توان ربود و یا به نحوی غارتش کرد.آن اندیشه است.زیرا اندیشه بدون اراده انسانی در خارج از وجود صاحبش نمی تواند باشد.اندیشگری را نیز نمی توان گناه شمرد و خنثی کرد.کریم نیز در پناه همین قانون به درونش پناه می برد،درونی که انباری از نارضایی شده بود.... ترسیم فضای جامعه ایران در دهه 40 و 50 کاری بود که از این نویسنده توانا ماندگار شد... علقه ای عجیب به بیرجند و منطقه خراسان داره... 0 0 منصوره جعفریان 1402/7/2 ادبار و آینه نویسنده: محمود دولت آبادی چاپ اول: ۱۳۸۴ انتشارات: نگاه تعداد صفحات: ۱۲۸ 📚📚📚📚📚📚📚📚📚 «همیشه اندوه و نفرت، کیف دردآلودی در او ایجاد می کرد. کیفی که در آن غرق می شد، تا عمقش فرو می رفت و به تنهایی می پیوست، تنهایی و آرامش، آرامش در شب، در خلوتگاههای شب. آنجاها که مردم از پرهیبش می گریزند. او فقط در چنین هنگام و چنین جاهایی می توانست دور از چشمها روی سایه اش راه برود؛ خودش را در قالبش و قالبش را در پالتویش حبس بکند، روی چهره اش نقابی مثل سفال بکشد، چشمهایش را به زمینهای خشک و یخ زده بدوزد و با خودش بیندیشد. بیندیشد تا همه را، همهٔ غمها را در خودش حل کند، تا شاید بتواند از محلول آنها شادی کوتاهی بیافریند، شادی ای که اندوه را بروبد و به دور بریزد، یا اصلاً سرپوشی بر ناخوشیهایش بگذارد.» این مجموعهٔ داستانی شامل پنج داستان به نام های ادبار(سال ۱۳۴۲)، مرد (سال ۱۳۵۱)، بند(۱۳۴۳)، آینه(۱۳۷۴) و ته شب (۴۱_۱۳۴۰) است. درون مایهٔ این داستان ها همچون سایر آثار نویسنده مبتنی بر فقر، بزهکاری، تنهایی و رنج انسان هاست. انسان هایی که همچون «رحمت» در داستان «ادبار» بعد از مرگ پدر و مادر و شکستگی های فراوان در بدن با ظاهری نامعمول در «شیره کشخانهٔ کوکب» بزرگ می شود و دچار نوعی ادبار و بدبختی ست یا چون «ذوالقدر» در داستان «مرد» که با وجود داشتن پدری معتاد و مادری خائن ناچار است زودتر بزرگ شود و مرد خانواده ای شود که «جمال و ماهرو» برادر و خواهر کوچکش را بتواند زیر پر و بال خود بگیرد. داستان«بند» هم که اندوهبار است و روزگار «اسدالله»۱۸ ساله است که پدرش «باقر» سه سال پیشتر او را به «مظفر» در کارگاه قالیبافی می سپارد و دیگر سراغش نمی آید. اسد تنهاست و«مرض گری» هم دارد و انگار « میتی است بی غسل و کفن و روی دست مانده». در داستان «آینه» قصهٔ مردی را می خوانیم که سالهاست نخندیده و در آینه هم نگاه نکرده و از بس تنها بوده و نامش را نشنیده حتی اسم خودش را از یاد برده و حالا نیاز به شناسنامه ای دارد که آن را هم گم کرده است. و داستان «ته شب» که روایتی از اندوه «کریم» است و شب که پناه اوست و سرگردانی اش و رنج که درد مشترک بسیاری از ماست. @negahpub #ادباروآینه#ادباروآینه_دولت_آبادی#ادباروآینه_دولتابادی#داستان_کوتاه_فارسی #کتاب_غمگین#محموددولت_آبادی #کتاب_ایرانی_خوب#داستانهای_زندگی#داستانهای_واقعی 0 2