یادداشت‌های نغمه رحیمی‌پور (42)

7

          به قول خود نویسنده، ماجراهای آبکی!
با این‌که نویسنده بستر جذابی ساخته با شخصیت عمه زمزم و چنگیزخان و چتر انتقال‌دهنده و...ولی ماجرایی ندارد. چند صفحه‌ی ابتدایی کتاب، سبک داستان مصور است و بعد از استفاده از چتر، سبک، کمیک می‌شود. احتمالا برای ایجاد جذابیت و رفع خلا عناصر دیگر داستان.
در اولین مواجهه عمه زمزم مرا یاد خانم فریزل و اتوبوس جادویی‌اش انداخت که آن مجموعه هم داستان آموزشی و علمی است ولی داستان‌هایش فراز و فرود و جذابیت دارند و این نشان می‌دهد که نوشتنِ داستان آموزشی جذاب و غیرآبکی، نشدنی نیست.
حالا از همه‌ی این‌ها هم که بگذریم، صرفه‌جویی در مصرف آب در چه مصداقی بیان شده؟ ساختمان‌سازی. آیا چنین بستری برای بچه‌ها قابل تجربه است؟ آیا بچه‌ها همه ی موارد اسراف نکردن آب را یاد گرفتند که به سراغ چنین مصداقی رفتیم؟ آیا قرار است بچه‌ها بروند سراغ مهندسین ساختمان و بهشان تذکر بدهند؟ انتخاب چنین ماجرایی چه توجیهی دارد؟
نکته‌ی منفی دیگر کتاب، بدحجاب بودن عمه زمزم است. لزومی نداشت در یک داستان آموزشی، چنین چهره‌ای به شخصیت داده شود.
        

6

        فکر می‌کنم تنها نکات قابل توجه این کتاب، اول نویسنده‌ی معروفش، دوم اسم کتاب و سوم طرح روی جلد باشد. 
فصل اول کتاب یعنی ۱۰ صفحه ابتدایی به صورت کاملا گزارشی به پیشینه‌ی شخصیت می‌پردازد و زمانی داستان اصلی شروع می‌شود که شخصیت اصلی به سن جوانی رسیده و دانشجوست‌. کتاب داستان کودک با شخصیت بزرگسال!

بعد هم در یک رویداد غیرقابل پذیرش و خارج از روابط علی و معلولی، شخصیت وارد یک ماجرای فانتزی می‌شود و شخصیتی که هنوز پرداخته نشده، مثل یک تیپِ تکراری عمل می‌کند و نویسنده تلاش دارد به خواننده بقبولاند که رفتارهای او عجیب و مخالف شخصیت گذشته‌اش است.

ماجرای فانتزی با یک پایان قابل پیش‌بینی به اتمام می‌رسد و برای این‌که خواننده چندان دست خالی کتاب را کنار نگذارد، نویسنده دست به دامان سبک خاله سوسکه‌ای می‌شود و شخصیت را به شکلی غیرمنطقی عروس می‌کند.

خواندن چنین داستان ضعیفی از نویسنده‌ی هوشمندان سیاره اوراک و پسران گل، برایم قابل قبول نبود. وقتش است که میدان را بدهند دست جوان‌ترها.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

9