یادداشتهای _homagharibi_ (7) _homagharibi_ 2 ساعت پیش مردگان جیمز جویس 3.9 4 مردگان آخرین داستان مجموعه دوبلینیهای جیمز جویس که در نظر من نقطه تلاقی اوج و پایان است. داستانی که در ظاهر روایتی ساده است از یک مهمانی پرشور خانوادگی ولی در عمق خود پرسشهایی عاطفی و فلسفی را دربارهی عشق، زندگی، مرگ، هویت و خاطرات انسانی را بیان میکند. صحنهی پایانی کتاب هرگز از ذهن من پاک نمیشود. جایی که جویس میخواهد این واقعیت را به ما بفهماند که خاطراتِ زمانِ گذشته با مردگان در بسترِ خاک دفن نمیشوند و از مرگ هم جانسختترند؛ و آن لحظات و عواطفی که در پس حافظهی ما به دست فراموشی سپرده شده بودند منتظر تلنگری هستند تا به دلتنگی بدل شوند. و زندگانی که میفهمند هرگز نمیتوانند این خلاء و شکاف را نه تنها در وجود خود بلکه در وجود دیگری نیز، به تمامی پر کنند. برخلاف برفی که با تداومی خاموش شهر را یکپارچه سفید پوش کرده است و تمامی آنچه که در آن هست و نیست را به یکدیگر پیوند داده است. 0 14 _homagharibi_ 1404/7/20 - 10:40 استالینگراد همچنان می جنگد؛ و چند داستان دیگر کانستانتین میخائیلوویچ سیمونوف 4.0 1 نبرد استالینگراد. تقریبا گوش همهی ما با این واقعه آشناست. طولانیترین، سختترین و خونبارترین نبرد جنگ جهانی دوم در جبهههای شرقی. کتاب تنها گزارشی ساده از یک نبرد نیست، قلم عجیب، نافذ و شاعرانه سیمونوف روح آدمی را با خود به تکتک لحظات جنگ میکشاند؛ به لحظات بمباران که آسمان را روشن میکند، خمپارههایی که در هوا سوت میکشند و زمین را آبلهگون کردهاند، به خیابان های ویران و ساختمانهای سوخته که به آسمان پیوند خوردهاند و صدای توپهای ضدهوایی و مسلسلها که لحظهای قطع نمیشود. کتاب روایت مستقیمی است از رشادتها و شجاعتهای مردان و زنان روس که با امید و عشق به وطن، در میان دود و وحشتِ آتشِ دشمن و هیاهوی مرگ و زندگی، گاهی با کمترین امکاناتِ ممکن استقامت و پایداری کردند تا خاکشان را پس بگیرند. خواندن این کتاب کوتاه تجربهای فراتر از تاریخنگاری است، سفری است به دل مقاومت و آزمونها و لحظات به غایت سخت که خواندنش قلب هر انسانی به درد میآید. و این شعلهی شجاعت، ایمان، انتقام و همبستگی بود که سرنوشت یک ملت را تغییر داد و رقم زد. در آخر اگر به خوانش ادبیات جنگ علاقه دارید، این کتاب میتواند پیشنهاد مناسبی برای شروع این دستهی ادبی باشد. 2 23 _homagharibi_ 1404/7/15 - 21:26 پیرمرد و دریا ارنست همینگوی 4.0 225 پیرمرد و دریا داستان تسلیم نشدن است، داستان مردی که تا آخرین رمقِ بدنِ پیرش، در جدال با تقدیر و سرنوشت ایستادگی کرد بیآنکه گلایه کند. دستان زخمی و خونآلود پیرمرد که با آب دریا التیام پیدا میکند، شهادتی است بر کرامتِ صبر و شرافتِ رنجِ تلاش حتی اگر نتیجهی آن شکست باشد. پیرمرد به ما یاد میدهد که باید تا آخرین نفس جنگید، حتی اگر ساحل پیروزی در پشت امواج اقیانوس پنهان و از دیدگان دور باشد؛ و ارزش انسان نه در آنچه که با خود به ساحل میرساند، بلکه در آن اراده، ایمان و عزمی است که برای تسلیم نشدن در تک تک لحظات تنهایی و خستگی در این مسیر طولانی از خود نشان میدهد. 2 46 _homagharibi_ 1404/6/25 - 14:07 بچّه ماری داریوسک 2.3 1 کتاب بچّه یک روایت میدانیست. جستارهایی زنده از لحظاتِ مادری با تمام پیچیدگیها، تناقضها و شیرینیهایش؛ از لحظات خستگی و کلافگی، بیخوابی، از دست دادن آزادی اجتماعی و جا گذاشتنِ خودِ قبلی در راه مادری و در عین حال عشق غریزی و سرشار به فرزندی تازه رسیده. آنچه ارزشمند است صداقت بیپیرایهی ماری داریوسک است که از گفتن بخشهای تاریک و کمتر گفتهشدهی مادری ابایی ندارد، در حالی که فرهنگ عمومی در جوامع سعی میکند احساسات مادران را همیشه با سانسور روزهای سخت به مخاطب عرضه کند. زبانِ کتاب گاه خودمانی و گاه شاعرانه میشود. این رفتوبرگشت و احساس تعلیق میان واقعگرایی و رمانتیک در متن، آن را جذاب میکند؛ و مجموعهای میسازد مخلوط و درهمتنیده از تجربههای زیستشده، لحظاتِ گذرای اندیشمندانه و احساسات شخصی پسافرزند. در مقام مقایسه میتوان این کتاب را در کنار کتاب "کوچکوسخت" نشر اطراف قرار داد، اما بر خلاف کتاب "کوچکوسخت" که از هیچ منظری مورد پسند من نبود، کتاب بچّه چه در متن، چه در لحن و سبک نوشتار و چه در انسجام و پیوستگی موضوع جستار، کتاب بهتر و قابلتری بود و اگر قرار بر پیشنهاد خوانش باشد، من این کتاب را توصیه میکنم. در آخر، بچّه کتابی است از مادری کردن در جهان امروز که تجربهای از عشقِ آمیخته با تضاد، تنهایی و پرسشگری را با لحنی شیوا و همدلانه به نگارش در آورده. 5 64 _homagharibi_ 1404/6/2 - 15:36 گودال گناه مارسل امه 3.8 2 مارسل امه در این کتاب ساده و بی پرده مینویسد. داستان ها با آدم های معمولی شروع میشوند، بدون زرقوبرق و پیچیدگی، ولی درست در همان جایی که انتظار ندارید، گردشهای ناگهانی داستان مثل تیغ بندِ دلِ شما را پاره میکند. امه بدون تعارف و شعارزدگی، و بدون آنکه با حرف زدن و کندوکاوهای زیاد مخاطب خود را خسته کند، پرده از هیولاهای کوچک و ساکتی که زیر پوست شخصیتها مخفی شدهاند تا در زمان مناسب از میانهی زخم ها و ضعفها خود را نشان دهند، بر میدارد؛ و در تک تک داستانها این تلنگر را صادقانه و هر لحظه بر ذهن ما فرود میآورد که این هیولاهای خفته میتوانند در ما نیز آرمیده باشند و منتظر برای لحظه ای لغزش، غفلت و یا یک فروپاشی. این انحطاط و سقوط گاهی با چه بهانهها و کارهای ساده و کوچکی شروع میشود و ما را تا قعر گودال پایین میکشد. شاید از بین ۷ داستان این کتاب، داستان ((لطف الهی)) برای من لطف دیگری داشت. نشان دادن اینکه یک گناه چطور تو را به گناه دیگری میکشاند و سبک شمردن آن چگونه میتواند ذره ذره وجود تو را بدون آنکه متوجه شوی در تاریکی غرق کند و خلوص و پاکی اعمالی را که عمری برای آن تلاش کردهای، همچون کبریتی در جنگل به آتش فساد بکشد. در طول خواندن کتاب بارها کتاب را بستم و نفس عمیق کشیدم تا مطالب را در ذهنم هضم کنم و در حالی که به ناکجا نگاه میکردم از خودم میپرسیدم: چهقدر جرأت دارم مانند قلم امه با گناهان و ضعفهای خفته در روحام روبهرو شوم؟ یا شاید دوست دارم در من پنهان بمانند بدون آنکه به آنها نگاه کنم ؟ نمیدانم. 3 27 _homagharibi_ 1404/5/29 - 13:33 گل های داوودی جان اشتاین بک 3.4 3 گاهی کتابهایی میخوانیم که نه داستان ثقیلی دارند و نه بریدهی متن و جملات آنچنانی. کتاب داستانهایی کوتاه را در عین ملموس بودن، بیآلایش روایت میکند و بر دل مینشاند. قرار بر این نیست از داستانها نتیجهگیری اخلاقی یا تحلیلی_فلسفی خاصی بکنیم، قرار است همراه با شخصیتهای کتاب روندِ داستان را زیست و درک کنیم. کتاب گلهای داوودی ۵ داستان کوتاه را روایت میکند و همانطور که در مقدمهی کتاب آمده، اعجاز سادهنویسی جان اشتاینبک باعث میشود کتاب از دستمان بر زمین رها نشود. این کتاب پیشنهاد خوبیست برای زمانهایی که از خوانش کتابهای سنگین خسته شدهایم و میخواهیم کتابی را صرفِ لذت بردن از قلم و روایت داستانی مطالعه کنیم. 1 21 _homagharibi_ 1404/5/26 - 23:22 حمله به آسیاب امیل زولا 3.9 8 حمله به آسیاب اولین تجربهی من از امیل زولا بود و چه تجربهی شیرین و کوتاهی. زولا در ۸۰ صفحه جهانی را روایت میکند که در آن یک آسیاب آبی روستایی نقطهی عطف جنگ پادشاهی فرانسه و پروس میشود؛ جایی که عشق، امید و آرزو در کارزار ترس و ویرانی به ورطهی تباهی کشیده میشود. نثر زولا بیتکلف و بیرحمانه درد، رنج و تقلای زندگی آدمهای معمولی را که در میدانِ نبردی ناخواسته، به ژرفای آزمونها و انتخابهای سخت افتادهاند، بازتاب میدهد. بازتاب این نکته که جنگ فقط خانهها و زمینها را ویران نمیکند، بلکه نزدیک ترین پیوندهای انسانی را ظالمانه از تو میرباید و تو را در میانهی دردِ فقدانِ عزیزان رها میکند تا زانو بزنی؛ و در حالی که هیچ راه گریزی از آن نداری شاهد بیتفاوتی دیگران به این رنج جانکاه باشی. 1 17