یادداشت‌های نسترن سلطانی (8)

          ماتیلدا: 
کتاب ماتیلدا، داستان یه دختربچه هستش که از بچگی، بلد بوده ضرب کنه و مسائل ریاضی رو حل کنه، بلد بوده بخونه و بنویسه بدون اینکه کسی یادش بده. 
شاید(شایدچیه، مطمئنا) همه فکر کنن که پدر و مادر این دختر، چقدر خوشحالن که یه همچین دختری دارن و چقدر هم دوستش دارن.
ولی این طور نیست، 
پدر و مادر ماتیلدا، ماتیلدا رو دوست ندارن و اون رو مایه ی دردسر خودشون میدونن. ما داخل داستان می خونیم که چقدر بهش بی توجه هستن. 
اما شخصیت هایی رولد دال در داستان خلق کرده(خانم هانی و خانم کتابدار) که بتونن ماتیلدا رو درک کنن و مثل پدر و مادر ماتیلدا نیستن، که وقتی یک جمع و تفریق ساده رو انجام میده، بهش میگن: تو تقلب کردی! 
بلکه کاری می کنن تا ماتیلدا بتونه از استعدادش به خوبی استفاده کنه...
کتاب ماتیلدا ارزش خوندن داره! 
        

          این داستان در مورد دختری هست به نام مری که پدر و مادرش را از دست داده و از هندوستان برمی‌گرده به انگلستان تا در کنار شوهر عمه‌اش زندگی کنه. 
اما از همون اوایل داستان این دختر،  یه دختر عصبی و بد اخلاقی هست و با همه بد رفتاری می کنه اما در ادامه داستان، باغ مخفی و اسرار آمیزی   پیدا می کنه که سال هاست کسی وارد اون باغ نشده و مری به طور اتفاقی کلید باغ رو پیدا می کنه و آشنایی مری با"مارتا "خدمتکار خانه و" دیکون" برادر  مارتا واتفاقاتی که در ادامه می افته باعث تغییر رفتار و شخصیتش میشه. 
داستان خیلی دوست داشتنی هست و فکر می کنم نوجوان هایی مثل من اگر کلاسیک دوست داشته باشن،  از این داستان لذت ببرند. 
        

          و دلتنگی که عین آتش زیر خاکستر 
گاهی فکر می کنی تمام شده
اما یک دفعه همه جانت را آتش می زند
غروب رسیده ام به چشمانت
و به پنجره مزارت
خاک تو سرد نیست
دلت برای ما و دلمان برای تو تنگ می شود
کوله هایمان را وصل می کنیم به کوله تو
هوای ما را هم داشته باش... 
این کتاب داستان زندگی شهید مرتضی عبدالهی به روایت همسرشون هست. 
و  حرف های با ارزشی داخل این کتاب نوشته شده که
 میتونیم ازشون درس بگیریم.
 زندگی شهدا رو الگوی زندگی خودمون قرار بدیم. 
به نظرم ارزش خوندن داره. 
        

          این کتاب به شیوه نامه نگاری نوشته شده و من برای اولین بار  کتابی به این صورت می خونم.  
کتاب درمورد دختری هست به نام جروشا ابوت که در پرورشگاه زندگی می کنه.
و  از اونجایی که از همه بچه ها بزرگ تر هست، وظیفه آماده کردن بچه های کوچک تر از خودش برای روز چهارشنبه بر عهده اونه. هر هفته چهارشنبه ها، آدم هایی مهمان این پرورشگاه میشن که یا می خوان سرپرستی یکی از بچه ها رو به عهده بگیرن و یا می خوان پول تحصیل اون فرد رو برای رفتن به دانشگاه بپردازن.
حالا این دفعه جودی قصه ما شانس آورده که یکی از هیئت امنایی که به مراسم روز چهارشنبه اومده بوده خواسته پول رفتن به دانشگاه رو برای جودی فراهم کنه تا جودی نویسنده بشه و تنها چیزی که ازش می خواد اینه که براش نامه بنویسه.
این کتاب به غیر از اولین بخش،  بقیه نامه هایی هست که جودی به بابالنگ دراز می نویسه. 
کتاب خوبی بود و از خوندنش لذت بردم. 
        

          ما در اینجا آنی رو داریم که یک مادره و بخش دیگری از شخصیت آنی رو می بینیم.  و باز هم مثل پنج جلد قبلی خوندنش هم سرگرم کننده و هم لذت بخش بود. 
همین طور که گفتم آنی اینجا نقش یک مادر رو داره و ما با شخصیت های بیشتر، با بچه های آنی و... روبه رو می شیم.  خب نویسنده در فصل هایی که تو کتاب هست ما    رو    با شخصیت بچه های آنی و اتفاق هایی که براشون می افته،  طرز تفکرشون، کارهایی که انجام میدن و... آشنا می کنه. 
من خیلی این کتاب رو دوست داشتم و واقعا برام جالب بود که آنی چقدر خوب می تونه بچه هاش رو از کار ها و تفکر های اشتباهشون آگاه کنه، بدون اینکه بهشون بخنده! خب من چند جا سر همین چیزا خندیدم. 
در کل ( البته به نظر من) این کتاب متفاوت بود با جلدای قبلی برای من و چون متفاوت بود من دوسش دارم. 
اما نمی خوام دو جلد بعدیش رو بخونم.راستش میخواستم بعد از جلد شش بخونم اما دوست دارم این دوتا رو نگه  دارم واسه آینده تا هر وقت به کتابخونم نگاه کردم ببینم هنوز آنی شرلی دارم که نخوندم و (چون اگه من یه کتاب رو بخونم فکر نکنم دوباره باز خوانیش کنم.  مگر اینکه خیلی دوسش داشته باشم.) مثل آنی شرلی که تو آینده ممکنه دوباره بخونم. 
خیلی ممنون که وقت گذاشتین و یادداشتم رو خوندین. 
        

          راستش رو بخوام بگم این کتاب تا الان محبوب ترین جلد از مجموعه آنی شرلی هست برام. شاید به خاطر اینه که اتفاقات دوست داشتنی زیادی تو کتاب می افته.  
در این جلد  چند شخصیت  دوست داشتنی وجود داره،
داستان این کتاب برام خیلی خیلی دلچسب بود و خوندنش حس خوبی به من منتقل می کرد.

        

          در این کتاب ما قسمت دیگری از زندگی آنی رو می خونیم که در این جلد آنی مدیر مدرسه شده و نویسنده  نامه های آنی به گیلبرت و اتفاقات سه سال از زندگی آنی رو به تصویر کشیده. 
کتاب دوست داشتنی و حال خوب کنی هست و من شخصا از خوندنش لذت بردم. 

        

          من در طول سال تحصیلی از کتاب و کتاب خوانی دور بودم. آنی شرلی در جزیره اولین کتابی بود که بعد از پایان سال تحصیلی خواندم.
 این کتاب برای من خیلی دلچسب و دوست داشتنی بود. طوری که در دو روز این کتاب رو تموم کردم. اصلا دلم نمی خواست در دو روز تموم کنم اما هر چقدر که جلو تر می رفتم با خودم می گفتم که این فصل  تموم شد دیگه نمی خونم اما...  نشد.  
این کتاب پر از اتفاقات شاد و شیرین و غم انگیز بود و گاهی رفتار آنی حرصم رو در می آورد.
اما تا اینجایی که خوندم یعنی بین این سه جلد و چند صفحه ای که از جلد چهارم خوندم، جلد سوم رو بیشتر از همه دوست داشتم. امیدوارم بقیه جلد ها رو هم مثل جلد سوم یا حتی بیشتر دوست داشته باشم.