یادداشتهای ویرگول (5)
1403/4/11
دومین کتاب با ژانر جنایی بود که خوندم . رازالود بودنش من رو مجبور به خواندن میکرد ، البته یه سری اشتباهات هم داشت در قسمتی که ناتالی دستگیر شد اما حداقل من دوست داشتم . اوایل فکر میکردم که داون روانیه و به یه دوست خیالی ایمیل میزنه اما اینکه جواب میگرفت این فرضیه رو اشتباه میکرد . آخرش هیچکس به قتل نرسید (به جز یه نفر که حضور خیلی کمرنگی در روند داستان داشت) و خب به خوشی همه چیز تموم شد .
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.