یادداشتهای زهرا کریمی (7) زهرا کریمی 1404/3/5 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 150 نکات مثبت این کتاب از دید من: پایان غیرمنتظرهاش فوقالعاده بود. اون لحظهای که همهچیز وارونه میشه و آدم میفهمه چه چیزی رو ندیده، خیلی هوشمندانه بود. • سبک روایت روان، قابل فهم، و بدون پیچیدگیهای اضافیه. برای کسی که دنبال یه تریلر روانشناختی جذابه، عالیه. • داستانش کوتاهه و حوصلهسربر نیست. برای کسایی که شاید تازه کتابخوان شدن 0 1 زهرا کریمی 1404/2/28 آخرین روز یک محکوم به همراه کلود بی نوا ویکتور هوگو 3.8 62 این کتاب برای من یک تجربهی سنگین ولی فوقالعاده انسانی بود. خیلی از بخشها را با مکث میخواندم؛ چون من را وادار میکرد به مرگ فکر کنم. نه بهعنوان یک اتفاق، بلکه بهعنوان یک تجربهی زنده، لحظه به لحظه. اما برای کسی که به دنبال داستان کلاسیک با روند بیرونی پرکشش است، ممکن است سنگین یا یکنواخت به نظر برسد این کتاب برای همه نیست، ولی اگه حتی یک بار خواسته باشید بدانید انسان چه حالی دارد وقتی لحظهبهلحظه به سمت مرگ میرود،این کتاب دقیقاً همان حس رو منتقل میکند. 0 3 زهرا کریمی 1404/2/14 بازی های میراث جنیفر لین بارنز 4.1 130 وقتی شروع به خوندن کردم، خیلی زود جذب فضای معماگونه و پر رمز و راز داستان شدم. حس کنجکاوی دائم قلقلکم میداد، مخصوصاً با آن وصیتنامهی عجیب که زندگی یک دختر عادی را زیر و رو میکند. از آن کتابهاییست که آدم دلش میخواهد همهچیز را زودتر بداند، ولی در عین حال از بازی کردن با معماها لذت میبرد. در این کتاب تمام معماها حل نمیشه و لازمه که دو تا کتاب بعدی رو هم بخونید 0 1 زهرا کریمی 1404/2/13 مردی با کبوتر رومن گاری 2.4 6 این کتاب حس عجیبی به من داد—ترکیبی از اندوه، ستایش، و نوعی شوخی گزنده با واقعیت. وقتی از چشم مردی نگاه میکنی که در یک گاوصندوق زندگی میکند، با کبوترش، و آرمانهایی عجیب، ناگهان مرز بین دیوانگی، معنا، و قهرمانی مبهم میشود. حس میکنی داری به آدمی نگاه میکنی که جهان را بهتر از همه فهمیده، اما کسی او را جدی نمیگیرد. برایم مثل تماشای یک پانتومیم غمانگیز بود؛ خندهدار، ولی در عمقش تلخ و انسانی مردی با کبوتر نقدیست بر دنیای سیاست، رسانهها، و قضاوتهای جمعی. 0 0 زهرا کریمی 1404/2/13 باکره ها الکس مایکلیدس 3.9 12 از همان ابتدا، کتاب حس رمزآلود و کمی وهمانگیز دارد. فضای دانشگاه کمبریج، با معماری قدیمی و سنتهای پنهان، به طرز بینظیری با حس دلهره و ناامنی تنیده شده. در طول خواندن، احساس میکنی در حال باز کردن لایههایی از رازی قدیمی هستی—و این کشش روانی تا آخر حفظ میشود. گاهی هم حس تنهایی و اندوه قهرمان داستان، ماریانا، واقعاً به دل مینشیند البته این کتاب به پای کتاب بیمار خاموش نمیرسد. 0 0 زهرا کریمی 1404/2/13 بخش دی فریدا مک فادن 4.2 319 کتاب فضایی دلهرهآور و پر از ابهام دارد که از همان صفحات اول ذهن خواننده را درگیر میکند. حس گیر افتادن، بیاعتمادی، و پارانویا به شکلی عالی منتقل میشود. مکفادن استاد ایجاد تنش در فضاهای بسته و ذهنهای بستهتر است. بخش دی هم درست همانجایی ضربه میزند که مخاطب انتظار ندارد 0 1 زهرا کریمی 1404/2/7 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.1 108 در حین خواندن، قلبم بارها شکست. برای لیلا، برای مریم، برای تمام زنانی که زیر سایهی جنگ، سنت، و ظلم خاموش میمانند. حس همدلی، خشم، اندوه و گاهی هم کورسویی از امید، مثل موجهایی پیدرپی در طول داستان جاری بود. گاهی اشک آمد، گاهی لبخند، ولی بیشتر اوقات، یک سکوت سنگین. بر خلاف بادبادکباز که تمرکزش بیشتر بر رابطهی پدر و پسر است، هزار خورشید تابان صدای زنانیست که قرنها خاموش بودهاند 0 1