یادداشتهای شبگرد مجنون (7) شبگرد مجنون 4 روز پیش بینی نیکلای واسیلیویچ گوگول 3.9 3 نمیدونم شاید واقعا اینکه کارمون لنگ یه تیکه بینی باشه یا نه، بستگی به موقعیت اجتماعیمون داره. اولا خوشحالم که آشناییم با گوگول و دو داستانی که ازش خوندم(این کتاب، به علاوه یادداشتهای یک دیوانه) منجر به مواجههم با مصادیقی برای ژانر "گروتسک" شد؛ این ژانر ظاهرا به نحوی، چیزی بین ژانرهای کمدی و دارک کمدیه و واقعیتها و خیالات، بهنجاریها و نابهنجاریهارو در کنار هم قرار میده. (اخیرا خیلی به ژانرهای فرعیتر و زیرژانرها علاقهمند شدم؛ دنیای جالبی دارن) دوما؛ اینکه گوگول دغدغهها و واقعیتهای دورهی خودش رو-که بیشتر حول اختلاف طبقاتی و موقعیت اجتماعی میچرخیده-با سبک عجیب و جالبش درهمآمیخته، واقعا قابل تقدیره. درکل داستان گیرا و بامزهای داشت. 0 0 شبگرد مجنون 7 روز پیش یادداشت های یک دیوانه نیکلای واسیلیویچ گوگول 4.1 5 عجیبه که بگم محتوای کتاب من رو یاد وقتهایی که مغزم مثل یه کوه آتشفشان فوران میکنه و اطلاعات توش مثل امواج دریا بالا و پایین میشن میاندازه.. درسته که افکارم انقدر سورئال و غیر واقعی نیستن اما خیلی دامنه گسترده اطلاعات موزون نوشتههاش رو درک کردم. اینکه آدمها نمیتونن درک کنن دردناکه فرقی هم نمیکنه که افکار و زندگی واقعی شما براشون غیر قابل درک باشه یا دیوانگیهای گاه به گاهتون به هرحال پادشاه اسپانیا هم میتونه درحالی که زمین داره رو ماه فرود میآد دچار جنون بشه؛ برای بقیه هم مهم نیست که واقعا پادشاه اسپانیاست یا نه. 0 0 شبگرد مجنون 1404/5/27 زمانی که یک اثر هنری بودم اریک امانوئل اشمیت 3.7 30 تعریف این کتاب از هنر معاصر و عطش انسان امروزی و دغدغههایش در قالب داستان، هرروز ذهن مرا درگیر نگهمیداشت تا دوباره نخ قصه را در دست بگیرم و پیشبروم 0 0 شبگرد مجنون 1404/5/27 من و نازی حسین پناهی 4.3 6 تا کجا من اومدم؟ چطوری برگردم؟ چه درازِ سایهم! چه کبودِ پاهام! من کجا خوابم برد؟ یه چیزی دستم بود، کجا از دستم رفت؟ دلم میخواد یه روزی وارد ذهن پناهی بشم و چندساعتی دراز بکشم روی چمنهای آبی و آسمون سرخابی رو با ابرهای گذرنده سرمهای نگاه کنم؛ و به تمام "چرا"ها فکر کنم.. 0 0 شبگرد مجنون 1404/5/27 سیذارتا هرمان هسه 3.8 44 اینکه خود کتاب و مضمون همیشگی افکار هسه_چیزی که انسان خود تجربه میکند را نمیتوان شرح داد_باعث میشه زیر تکتک جملاتش خط کشید به کنار؛ تا اونجایی که یادمه با دیدن نامه هسه به خوانندگان فارسیزبان اشک شوق ریختم.. 0 0 شبگرد مجنون 1404/5/27 شاید عروس دریایی آلی بنجامین 3.9 118 اون موقعها که خوندمش کوچیکتر بودم(برعکس محدودیت سنی +۱۲ کتاب)؛ و یادمه که چطور با فلشبک زدنهای کتاب به زمان دوستیشون، و مقایسهش با حالا، زمانی که این رابطه به معنای واقعی قابل بازیابی نیست، اشک ریختم.. این کتاب درباره ازدسترفتههایی حرف میزنه که یه جای دور، در قلب و وجود آدمها زنده هستن و پایدار؛ اما واقعیتشون در جهان خارج، پتکیه بر سر تمام احساسات؛ دوگانگی ناجوانمرد خاطرات گذشته و حقیقتِ اکنون. و در آخر پیداکردن رویاگونهترین و زیباترین دلیل(درست مثل یه عروسدریایی) برای پسزدن حقیقت مرگ فرنی(به هر دلیلی)، و پیگیری مشتاقانهش، جوری که انگار داره اوقات از دسترفته رابطهشون رو اینطور جبران میکنه، یکی از خاصترین و قشنگترین ویژگیهای این رمان بود. شاید حتی علاقه عجیبم به عروسهای دریایی از همینجا بیشتر شد! حتما پیشنهادش میکنم. 0 5 شبگرد مجنون 1402/8/29 دمیان هرمان هسه 3.9 42 من "بی نظیر" رو با این کتاب درک کردم! احساسات هسه، موقع خوندن این کتاب توی اتاقم مثل نُت های موسیقی بالا پایین می رفتن و هربار که سینکلر بزرگ تر می شد و چیز جدیدی یاد می گرفت من هم با دمیانِ درونم احساس بلوغ رو تجربه میکردم. 2 6