یادداشت شب‌گرد مجنون

        تا کجا من اومدم؟
چطوری برگردم؟
چه درازِ سایه‌م!
چه کبودِ پاهام!
من کجا خوابم برد؟
یه چیزی دستم بود، کجا از دستم رفت؟

دلم می‌خواد یه روزی وارد ذهن پناهی بشم و چندساعتی دراز بکشم روی چمن‌های آبی و آسمون سرخابی رو با ابر‌‌های گذرنده سرمه‌ای نگاه کنم؛ و به تمام "چرا"ها فکر کنم..
      
6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.