یادداشتهای محسن جلیلوند (8) محسن جلیلوند 1403/3/1 تاریخ خداباوری: 4000 سال جستجوی یهودیت، مسیحیت و اسلام کارن آرمسترانگ 3.7 1 جدا از شخصیت خانم آرمسترانگ، کتاب آنقدر صریح و سلیس به تاریخ ادیان ابراهیمی میپردازد که کم تر نمونه ای در این موضوع برایش وجود دارد. 0 3 محسن جلیلوند 1402/6/31 استیو جابز والتر آیزاکسون 5.0 1 طعم شیرین این زندگینامه که استادانه نوشته شده هنوز هم همراهم است. 0 3 محسن جلیلوند 1402/3/18 نمی گذارم کسی دکمه های اعصابم را فشار دهد آلبرت الیس 3.5 1 رمان شناسی که با تعدد کتب تالیفی سعی داشت نوع روان درمانی عقلانی عاطفی خود را در کلیهی اختلات روانی جا بیندازند. عمده کار الیس توجه به این است که باور غیرمنطقی در زمینه بایدها و نبایدها مضر است و باید از فاجعه سازی دوری شود تا ادم ها از حوزه خشم و اضطراب و تشویش خرج شوند. 0 5 محسن جلیلوند 1402/3/18 کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده لوسین لوی برول 0.0 1 طبقه بندی نوع تفکر انسان همواره دغدغه ای قابل توجه در حوزه انسان شناسی بوده است. در زمانه مدرن با نگاهی به نسبت علمی و به دور از افراط زدگی تجربه گرایی و ماده گرایی؛ سعی شده بود به ذهن انسان پیشامدرن رخنه شود و فهمیده شود که او چگونه فکر میکند. لوی برول با ارزیابی جهان بینی ذهنیت غیر مدرن، منطق خاصی را برای تفکرات به قول خودوش عقب مانده اطلاق میکند . 0 9 محسن جلیلوند 1401/12/1 سرگذشت یالوم اروین دی. یالوم 4.1 11 در همین حد کوتاه خواندن خاطرات و زندگینامه را دوست دارم چون تصویری از عمر و زندگی میدهد. یالوم با همان سبک نوشتار صمیمانه از یالوم بودن، ماجرای نوشتن کتاب و حتی چاپ کتابهایش در ایران حرف میزد. شرح رابطه اش با مریلین و خانواده که همه بدون فیلتر خاصی و شفاف بیان میشود 0 12 محسن جلیلوند 1401/9/23 جنایت و مکافات: با بیست تفسیر جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.5 160 برادران کارامازوف و لذت رمانخوانی درست و حسابی! "فیودور داستایفسکی" را کم و بیش کتابخوانان و به ویژه اهل رمان خوب میشناسند. بیشتر خوانندگان دست کم یک یا دو کتاب از نوشتههایش را خواندهاند؛ برادران کارامازوف یا جنایت و مکافات یا ابله را. یکی از نقاط عطف این نویسنده شهیر، نگارش رمان برادران کارامازوف است. کتابی که بدون شک آیینه فرهنگ مردم روس و عقاید آنها در حوزه دین و اخلاق و بسط روانشناسانه این تفکرات است. داستان رمان برادران کارامازوف حول محور خانواده کارامازوف بزرگ و روابط میان اعضای آن میگردد و سایر شخصیتهای رمان پیرامون این خانواده شکل میگیرند. «رمان برادران کارامازوف» داستان پدری به نام فئودور پاولوویچ کارامازوف و چهار پسرش به نامهای دمیتری فیودوروویچ، ایوان، آلیوشا یا آلکسی و اسمردیاکوف است که هر یک با انگیزههای شخصی نقشه نابودی و مرگ پدر را میکشند. در این بین، هر کدام دارای خصوصیات اخلاقی ویژهای هستند، دمیتری تندخو است و بیشترین مخالفت را با پدر دارد. ایوان آرام، متفکر و شکاک است. آلیوشای باخدا، مومن و مهربان و با نقشه قتل مخالف است. اسمردیاکوف که فرزندی نامشروع است، مذبذب و اهل نَفس بوده و به بیماری صرع مبتلاست. داستان پدرکشی آنها با ظهور مفاهیم روانشناختی و معنوی عمیق روایت میشود. در طول رمان، جستجو برای ایمان وجود دارد، زیرا خداوند ایده مرکزی کار است». به روایتی این رمان، پَست و بُلند جامعه روسیه و تناقضات حل ناشدهاش را خوب میشناسد و این شناخت را که تجربههای شخصی او بر غنایش افزوده در لابلای زبان آلیوشا (فرزند سوم کارامازوف که نماد عشق به دین و مسیحیت است) و نشان دهنده علت احترام بی حد و حصر مردمان روس برای پیران صومعه است؛ این گونه بازگو میکند: « برای روح متواضع روسِ سادهدل فرسوده از اندوه و گناهِ بی پایان خود و روزگارش، هیچ نیاز و تسلایی نیرومندتر از یافتن چیز یا شخصی مقدس نیست که به پایش بیفتد و تکریمش کند.» «برادران کارامازوف» رمانی است که شور زندگی و رنج مرگ در آن موج میزند و با وجود فضای تاریکی که بر آن حاکم است، از لحظات شاد و طنزآمیز نیز تهی نیست. این رمان چند لایه که هر خوانندهای به فراخور حال خویش از آن بهره میبرد، داستانی جذاب دارد و چنان روایتهای شخصیتهای مختلف را با یکدیگر در میآمیزد که خواننده معمولی را که در پی دنبال کردن خط داستان و پیگیری سرنوشت قهرمانان است تا انتهای کتاب با خود میکشاند و او را در نیمه راه، از ادامه مسیر منصرف نمیکند و در عین حال، چنان عمیق است و با چنان ظرافت و مهارتی نگاشته شده که خوانندگانی را که در جست و جوی درک معناهای عمیقتری هستند را هم سیراب میکند. داستایفسکی با بهرهگیری از خمیرمایه زندگی فرهنگی، تاریخی و اجتماعی پر فراز و نشیب مردمان روسیه و شناخت عمیق خود از جامعه و شخصیت پردازی بی نظیرش، آدمهایی واقعی و باورپذیر خلق کرده است که رفتارها و انگیزههایشان برای خواننده قابل لمس است. این شخصیتها گرچه هریک مستقلا صدای بخشی از جامعه هستند، اما در همان حال، بازتاب بخشی از وجود و ذهن پیچیده و سرشار از تناقض نویسندهاند. هم زیستی «ایمان و شک» در وجود داستایفسکی که به تعبیر خودش همچون «علفی خشکیده تشنه ایمان» است، در شخصیتهای اصلی برادران کارامازوف جلوهگر میباشد. شاید بتوان نکته اصلی رمان «برادران کارامازوف» را در بخشی از نامهای پیدا کرد که داستایفسکی بعد از این که با فرمان عفو نیکلای تزار اول در آخرین لحظه از پای تیرک اعدام بازگشت و زندگی دوباره یافت؛ به برادرش نوشت: « زندگی در همه جا زندگی است. زندگی در درون ماست و نه در بیرون. آدمهایی نزدیک من خواهند بود و انسانی در میان انسان ها بودن و همیشه انسان بودن؛ صرف نظر از هر مصیبتی که به سر آدم بیاید، افسرده نشدن و واندادن،... زندگی یعنی همین. رسالت زندگی در همین است.» 0 9 محسن جلیلوند 1401/9/23 اصلاحات جاناتان فرانزن 3.9 4 معرفی کتاب "اصلاحات" نوشتهی "جاناتان فرنزن" مشخصات کتابشناختی: مترجم؛ پیمان خاکسار/ ناشر: چشمه/ قطع: رقعی/ جلد: سخت/ تعداد صفحه: 744 رمان «اصلاحات» نوشتهی «جاناتان فرنزن» یکی دیگر از آثاری است که به تازگی توسط نشر چشمه و با ترجمهی "پیمان خاکسار" به بازار نشر آمده است. " خاکسار" نام مهمی در ترجمهی آثار و رمانهای خارجی در عرصهی ادبیات به شمار میرود. رمانهای ترجمه شدهی وی عمدتا از عناوین"استانداردی" هستند که قابلیتهای محتوایی و فنی بالایی دارند و به صورت نسبی هم مورد توجه مخاطب قرار گرفتهاند. خاکسار در کارنامهی کاریاش برگردان رمان بسیار پرفروش و موفق "جزء از کل" نوشته استیو تولتز و رمانهای مورد توجهی چون "اتحادیهی ابلهان" جان کندیتول، "مجوس و کلکسیونر" جان فاولز، "پارازیت" دن دلیلو و برخی دیگر از آثار مهم ادبیات روز جهان را به یادگار گذاشته است و هر ترجمهی جدیدش برای علاقهمندان این حوزه، کنجکاوی برانگیز است. رمان "اصلاحات" جاناتان فرنزن یکی از ترجمههای جدید خاکسار است که با حدود 750 صفحه نوشتار، رنگ و بوی یک رمان کلاسیک و مفصل را دارد. اصلاحات (The Corrections) شرح حال یک خانوادهی آمریکایی است که نویسنده سعی دارد قصه زندگی گذشته و حال آنها را به اندازهی نیاز قصه روایت کند. داستانی حول محور "پدر، مادر و سه فرزندشان" اعم از دو پسر و یک دختر طبقهی متوسط آمریکایی که زندگیشان علی رغم خواست و میل والدین، دچار تغییر و اصلاحاتی عمیق شده است. در رمان اصلاحات با مادری به نام "اینید" روبروییم که حسرت روزهای گرم گذشته را میخورد، زمانی که همسرش سالم و سرحال بود و حضور فرزندانش را پیرامون خود حس میکرد. حالا تنها امید و خواست "مادر" این است که بتواند مانند سالهای دور، بچههایش را در جشن کریسمس کنار هم جمع کند و هم چنان بتواند از سنتهای خانوادگیشان محافظت کند. هم چنین با پدری به اسم "آلفرد" آشنا میشویم. مهندسی سابقا توانمند و مخترع که در زمان روایت قصه، در اوج بیماری است و مثل گذشته دیگر تصمیمگیرندهی زندگی نیست و در سراشیبی زوال و نابودی گام بر میدارد. در بخشهای پراکندهای هم قصه سه فرزند را میخوانیم که هر کدام ناکامی و سرخوردگی های خاص خودشان را دارند. "گری" به عنوان فرزندِ بزرگِ خانواده، کارمند بانکی است که در زندگی خصوصیاش از بابت همسر و فرزندانِ سرکشِ خود عذاب میکشد و دچار یک رابطهی عشق و نفرت با پدر سالخوردهاش شده و حالا در غیاب پدر، میخواهد تصمیم گیرندهی اصلی خانواده باشد. فرزند دوم دختری به اسم "دنیس" است. فرزندی که بیشتر سالهای عمرش را کنار پدر و مادر بوده و البته به سبک زندگی یک دختر مدرن غربی، نوع روابط، ازدواج و تفکراتش مورد قبول مادرش نیست. قصه او شرح شکست ها و موفقیت هایش در شغل سرآشپزی است و حکایت زنی که خواسته و ناخواسته وارد زندگی مردان متاهل میشود. "چیپ" پسر آخر خانواده، استاد دانشگاهی است با رگههایی از نابهنجاری و هیپیگری که شعارهایی ضد سرمایهداری سر میدهد و فیلمنامهای دارد که سالهاست در کمدش خاک میخورد اما هیچگاه از فروختن آن ناامید نمیشود. چالش اصلی خانواده اصلاحات در این است که دیگر نمیتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و از سبک زندگی سنت مدارانه مادر خانواده دور شده اند. از وقتی پدر خانواده دچار انواع و اقسام مریضی های روحی و فیریکی شده، این فقدان عملا تمامی مشکلات پنهان را عیان کرده و به طغیان اعضای خانواده منجر شده است. "اصلاحات" یک عنوان سیاسی نیست چرا که در بسط قصه ای مفصل نشان دهنده عبور فرزندان از سنتهای اخلاقی مسیحی است. جدا از پیام رمان که بصورت کاملا زیرپوستی به مخاطب القاء میشود، فرنزن در نگارش کتاب شخصیت های جذاب و باور پذیر ساخته و از خلال تصاویر دقیق و جزئیات بصری، موفق میشود خانواده ای بسازد که در حال فروپاشی است. 0 2 محسن جلیلوند 1401/9/23 رستاخیز لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.1 23 نگاهی به کتاب رستاخیز نوشته لئون تولستوی لئون تولستوی نویسنده بزرگ روس از جمله نویسندههایی است که داستانهای بسیاری درباره فطرت انسانی و اخلاقی نوشته چنین چیزی بهویژه در کتاب رستاخیز نمود بیشتری پیدا میکند این کتاب پر از سر گذشتهاست نه سرگذشت یک نفر سرگذشت یک ملت از ثروتمند و فقیر تا کشاورز و محلات از زندانی تا قاضی و دادستان نه بسیاری شخصیتهای دیگر رستاخیز برای کارنامه این نویسنده بزرگ تاریخ بسیار مهم است لئون تولستوی یا بهتر بگوییم لف تولستوی نویسنده بزرگ روس ازجمله نویسندههایی است که داستانهای بسیاری درباره فطرت انسانی و اخلاقی نوشته چنین چیزی در کتاب رستاخیز نمود بیشتری پیدا میکند رستاخیز چیزی است که در درون ما به وجود میآید و ما را از نو متولد میکند رستاخیز از نظر تولستوی یعنی نفس خدایی و انسانی خود را پیدا کردند و به ندای او پاسخ دادند شاید همه اتفاقهایی که تا حال برای ما افتاده موج کوچ کوچک یا بزرگی بوده که میخواسته ما را به سمت این رستاخیز ببرد تولستوی دراینباره میگوید هنگامیکه سیل خروشانی با نیروی تسخیرناپذیر مرا به سویی میبرد که خشنودی من در آنجاست چگونه میتوانم بپرسم به کدام سو باید شنا کرد فضای داستان رستاخیز تاریک و سرد و سنگین است روسیه قرن نوزدهم در نگاه تو استای پر از بیعدالتی و تبعیض بهنظر میرسد خوی حیوانی انسانها بیداد میکند و نفسانیات بر همهچیز غالب است حیوان در وجود انسان رشد کرده و هر روز وحشیتر میشود رابطه بین زن و مرد ارزش مادی دارد و عشق میان این دو جنس قربانی شهوت میشود 0 13