یادداشت‌های نیکو (42)

نیکو

نیکو

1404/6/31 - 21:17

          راستش نوشتن نظر برای این کتاب رو نمیدونم از کجا باید شروع کنم! بذارید اینطوری بگم که تا قبل از بیست صفحه پایانی کتاب میخواستم بهش سه یا حتی دو و نیم بدم چون دیگه واقعا برام خسته کننده و تکراری شده بود و احساس میکردم کاملا میتونستم حدس بزنم چه اتفاقی قراره بیفته و اینجوری بودم که خب همه چی معلومه دیگه چرا الکی کشش میدی اَه:)))😑😒 ولییییییی وای نگم براتون از اون بیست صفحه لعنتی پایانی کتاب که همزمان اونقدر استرس، هیجان و حتی ترس براش داشتم که خودمم نفهمیدم چطور میخوندمش فقط!😍🤌🏻 خلاصه که کتاب خیلی خوبیه به شرطی که بهش زمان بدید و بذارید راه خودش رو براتون باز کنه و کم کم خودش رو جا بندازه مثل یک خورشت قرمه سبزی خوشمزه و در نهایت تادا! شما میتونید قشنگ سورپرایز بشید و بفهمید که اصلاااااا وقتتون رو هدر ندادید بابت این کتاب. در مورد خود کتاب هم بخوام بگم به نظرم ایده اش واقعا خیلی ناب و خاص بود و حقیقتا دوستش داشتم و از همینجا مرسی از عاطفه عزیزم دوست دوران کارشناسیم که این کتاب رو بهم معرفی کرده بود بخونم و بعد این همه سال تو کتاب خونه ام داشت خاک میخورد. راستش من تو ژانر این کتاب خونده بودم که وحشت و ترسناکه ولی تا قبل از اون بیست صفحه پایانی فقط میخندیدم و با خودم میگفتم اینکه همه اش بچه بازیه کجاش ترسناکه؟! اما الان واقعا ترسیدم🥲💔راستش مفهومی که تو این کتابه به خودی خود ترسناک نیست ولی وقتی بفهمیدش واقعا ترسناک میشه:( 
پ.ن: وقتی داری تلاش میکنی هم اسپویل نکنی هم بقیه رو ترغیب کنی یه اثر رو بخونن😂🤦🏻‍♀️خلاصه که بهش به نظرم یه فرصت بدید به نظرم پشیمون نمیشید! و اینکه از این کتاب فیلم ترسناک حلقه یا ring هم ساخته شده که احتمالا یا دیدید یا راجع بهش شنیدید. خلاصه که در کل به عنوان آخرین کتاب تابستون امسال و حسن ختام شهریور واقعا این کتاب یه پایان طوفانی بود برام و دوستش داشتم^_^
💙پایان:
دوشنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۴ به وقت ۲۰:۰۲ 
        

20

نیکو

نیکو

1404/6/31 - 18:09

          منی که هنوزم تو شوکم🙄🙄🙄..همین الان تموم شد  و من الان دقیقا اینطوری ام:☠🤯😨...واقعا داستان جذاب و گیرایی داشت، شخصیت پردازی داستان به نظرم واقعا خیلی خوب بود به خصوص شخص اصلی یعنی سرگرد مهجور🌚)اصن کراشی بودن واسه خودشون ایشون😔❤)فضا سازی داستان هم قابل تامل بود و قشنگ ترس و دلهره رو حس میکردم...اعتراف میکنم تا ۴۸ صفحه اول اصن جذبش نشدم و انداخته بودمش دور ولی دوباره که رفتم سراغش از بس جذاب بود یه روزه بقیه شو تموم کردم:))اضافه گویی نداشت به نظرم ولی خب یه سری جاها کم توضیح داده شده بودن مسائل...موضوع و تم داستان اوج هیجان و منتقل میکرد و از این نظر به زعم خودم واقعا عالی بود،روند داستان و دوست داشتم ولی خب انتظار داشتم پایان بندیش یکم بهتر ساختار بندی بشه که ولی بازم خیلی خوب تموم شد، صحت اطلاعات نویسنده به نظرم قابل درک و تعمق بود و اینکه من از پیج خودم خانوم ارغوان که می دیدم ایشون واقعا واسه اینکار تحقیق کرده بودن و زحمت کشیده بودن کلی،میرسیم به اسم کتاب که هارمونی خونین بود ولی به نظرم باید میشد همون اسم فصل اولش یعنی قصاب تاریکی😂💔، دیالوگ نویسی های کتاب و دوست داشتم فقط ایرادات ویرایشی و نگارشیش تو ذوق میزد که باز چون خود داستان اینقدر جذاب و خفن و هیجان انگیز بود میشه ازش چشم پوشی کرد. در کل و روی هم رفته اگه سبک جنایی، معمایی، هیجان انگیز و دلهره آور و کارگاهی دوست دارین به شدتتتت پیشنهاد میشه...منو که میخکوب کرد قشنگ!🙄
پ.ن: حالا من با این چیزای دلهره اوری که تو فصل دومش خوندم چجوری بخوابم در آرامش؟!😭😂وقتی هر دفعه به خودم قول میدم که از این ژانر کم تر بخونم و بازم ادم نمیشم تو این زمینه🌚هعیییی همین دیگه، امیدوارم نقدم کمک کنه به خوندن یا نخوندن این کتاب^_^
        

2