یادداشتهای میثاق فرمانی (6) میثاق فرمانی 1403/12/25 مسافرنامه شاهرخ مسکوب 3.8 6 حقیقتش نخواندمش! با صدای ناصر زراعتی گوش دادمش. خیلی دوستش داشتم. شاهرخ مسکوب سالها از فرانسه به انگلیس برای تدریس میرفت. و این کتاب بیان جزییات آن سفرهاست. شاهرخ مسکوب در این کتاب زبان تلخی دارد، بعد از انقلاب ۵۷ وقتی پیروزی به دست آمده را بسیار دور از امیدها و آرزوهایش وطن را ترک کرد اما انگار هیچگاه نتوانست به مکان دیگری هم دلبسته بشه و این کتاب مواجهاش هست با غربت و یادآوری مصائبش در وطنش. 0 2 میثاق فرمانی 1403/12/19 فیل ها تنها می میرند شهرام رحیمیان 2.0 1 از شهرام رحیمیان قبلا کتاب دکتر نون ... رو خونده بودم، چون اون رو دوست داشتم، سبب شد مشتاق بشم که این نمایشنامه رو هم بخونم 0 2 میثاق فرمانی 1403/12/4 بیروت 75 غاده السمان 3.5 19 با شخصیتپردازی رمان نتونستم ارتباط برقرار کنم و در حین مطالعه کتاب حتی بدون دانستن زمان وقوع دانستن خواننده میتواند حدس بزند که داستان برای چه زمان (از نظر فکری) و چه نگاهی هست. ولی در اوخرا یک غافلگیری داشت که خواندنش را در ذهن ماندگار میکنه و طریقه روایت داستان را هم دوست داشتم حتی اگر با نگاه نویسنده به شهر و آدمهای شهری شده موافق نباشم 0 1 میثاق فرمانی 1403/12/4 سوز سفید علی چنگیزی 2.8 2 کتاب سوز سفید نوشته علی چنگیزی، با سبکی بین رئالیسم و سوررئالیسم یا شاید بتوان گفت رئالیسم جادویی، به مضامینی چون انزوای انسانی، سردی و پوچی پرداخته است. در این رمان کوچک، نویسنده فضای سرد و بیروحی را خلق کرده که در آن، مفهوم سرما بهعنوان نمادی از پوچی، بیمعنایی و دوری انسان از حسهای گرم و پرشور زندگی بهکار میرود. به نوعی، سرما در این داستان بیشتر از آن که یک وضعیت جوی باشد، بازتابی از احساسات و درونیات شخصیت اصلی است؛ شخصیتی که بهگونهای گرفتار یأس و سردی روحی شده و نمیتواند به زندگی و روابطش معنای دلخواهی بدهد. این داستان حال و هوای رئالیسم جادویی دارد، چون با اینکه وقایع و رویدادها بهشکلی واقعی رخ میدهند، اما ترکیبی از عناصر فراواقعی هم دیده میشود که درک و تفسیر آن را پیچیدهتر و چندوجهیتر میکند. درواقع، این اثر علی چنگیزی با بهرهگیری از فضاسازی خاص، به نوعی با انسان مدرن و درگیر با بیمعنایی و ازخودبیگانگی ارتباط برقرار میکند و شاید بتوان آن را یک تمثیل از وضعیت ذهنی شخصیت اصلی دانست که در سرمایی بهظاهر بیپایان گیر افتاده است. 0 1 میثاق فرمانی 1403/12/4 مرگ و دختر جوان آریل دورفمن 4.1 10 تکلمهای از آریل دورفمان خوندم که بعد راغب شدم برای خواندن نمایشنامه "مرگ و دختر جوان". توی این تکلمه دورفمان توضیح میده که دلیل نوشتن این نمایشنامه دوران گذار قدرت توی کشور شیلی بوده، کشوری که تازه از دیکتاتوری پینوشه ظاهرا نجات پیدا کرده بود. اما در همین جا سوالاتی مطرح میشود، حالا گذشته رو چه کنیم؟ چگونه میتوانیم گذشته رو زنده نگاه داریم بیآنکه اسیر آن باشیم؟ و چگونه میتوانیم آن را به فراموشی بسپاریم، بیآنکه بیم تکرارش در آینده وجود داشته باشد؟ در حقیقت با این سوالات دورفمان بود که وسوسه شدم که این نمایشنامه را بخونم. نمایشنامه سه تا شخصیت داره. دختری که در دوران پینوشه مورد تجاوز قرار گرفته، همسرش که الان جزوء کمیته حقیقتیاب هست( کمیتهای که قرار بود حقیقت را برملا کند البته بدون بردن نامی از متهمین!!! چون میگفتند به دلیل شرایط گذار کشور امکان ایجاد ناامنی وجود دارد) و شخصیت سوم نمایشنامه شکنجهگرِ زن هست. اتومبیل مردی در جادهای خراب میشود و غریبهای از سرلطف او را به منزل میرساند. همسر این مرد با شنیدن صدای این غریبه فکر میکند که این همان شکنجهگر اوست که سالها پیش به او تجاوز کرده است. پس تصمیم میگیرد دست وپای مرد غریبه را ببندد تا خودش یک دادگاه جمع و جور راه بیندازد... 0 20 میثاق فرمانی 1403/12/3 شب هول هرمز شهدادی 3.8 4 درگیرش شدم ولی نه آنطور که تصور میکردم. شاید براساس تعریفهایی که شنیده بودم توقع بیشتری داشتم، البته فکر میکنم اگر خودم هم پیوستهتر میخوندم بیشتر با فضای داستان درگیر میشدم. سعی کنم به بهانه این یادداشت صفحات بعدی رو بهتر بخوانم . فعلا دو ستاره دادم بعد شاید نظرم عوض بشه که تغییرش بدهم. 0 1