یادداشت میثاق فرمانی

        کتاب سوز سفید نوشته علی چنگیزی، با سبکی بین رئالیسم و سوررئالیسم یا شاید بتوان گفت رئالیسم جادویی، به مضامینی چون انزوای انسانی، سردی و پوچی پرداخته است. در این رمان کوچک، نویسنده فضای سرد و بی‌روحی را خلق کرده که در آن، مفهوم سرما به‌عنوان نمادی از پوچی، بی‌معنایی و دوری انسان از حس‌های گرم و پرشور زندگی به‌کار می‌رود. به نوعی، سرما در این داستان بیشتر از آن که یک وضعیت جوی باشد، بازتابی از احساسات و درونیات شخصیت اصلی است؛ شخصیتی که به‌گونه‌ای گرفتار یأس و سردی روحی شده و نمی‌تواند به زندگی و روابطش معنای دلخواهی بدهد.

این داستان حال و هوای رئالیسم جادویی دارد، چون با اینکه وقایع و رویدادها به‌شکلی واقعی رخ می‌دهند، اما ترکیبی از عناصر فراواقعی هم دیده می‌شود که درک و تفسیر آن را پیچیده‌تر و چندوجهی‌تر می‌کند. درواقع، این اثر علی چنگیزی با بهره‌گیری از فضاسازی خاص، به نوعی با انسان مدرن و درگیر با بی‌معنایی و ازخودبیگانگی ارتباط برقرار می‌کند و شاید بتوان آن را یک تمثیل از وضعیت ذهنی شخصیت اصلی دانست که در سرمایی به‌ظاهر بی‌پایان گیر افتاده است.
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.