حقیقتش نخواندمش! با صدای ناصر زراعتی گوش دادمش. خیلی دوستش داشتم. شاهرخ مسکوب سالها از فرانسه به انگلیس برای تدریس میرفت. و این کتاب بیان جزییات آن سفرهاست. شاهرخ مسکوب در این کتاب زبان تلخی دارد، بعد از انقلاب ۵۷ وقتی پیروزی به دست آمده را بسیار دور از امیدها و آرزوهایش وطن را ترک کرد اما انگار هیچگاه نتوانست به مکان دیگری هم دلبسته بشه و این کتاب مواجهاش هست با غربت و یادآوری مصائبش در وطنش.