یادداشت‌های امیر زاده علی (9)

          در یک چیز شک ندارم : دانش دشمن بشر است.  علم غریزه ی قدرت طلبی مطلق را در نهاد ما تقویت می کند و سرانجام زمینه ی نابودی ما را فراهم می سازد.
 آخرین پژوهش ها نشان می دهند که از مجموع ۷۰۰ هزار دانشمند عالی رتبه ی جهان ۵۲۰ هزار نفرشان در راه تکمیل ابزارهای مرگ و نابودی بشر کار می کنند و فقط ۱۸۰ هزار نفر از آن ها به بهبود وضعیت زندگی ما توجه دارند ... 
        

          خیلی میترسم ! چرا ؟ چون از ته دل شادم و اینجور شاد بودن ترسناکه ، وقتی سرنوشت میخواد چیزی رو از آدم بگیره ، آدم رو اینجوری شاد میکنه ... 
        

          اون چیزی که ترس به دل آدم میندازه شیطان نیست ، زمانه .
هیچ کس نمیتونه زمان رو شکست بده ...

خوب بود ، برای استراحت کردن مغز بین کتاب های سنگین ،  سرگرم کننده و خوبه

        

          داستانی بی نهایت جذاب که میخکوبت میکنه 
تصویر هایی که نویسنده برات میسازه عمیق و درست ، شخصیت پردازی های درجه یک و یکی از جذابیت های داستان برای من این بود که خود نویسنده هم همراه با مخاطب در حال خونده داستانش هستش  
        

           سوکورو تازاکی در عمیق ترین نقطه ی جانش به درک رسید.
 درک این که هیچ قلبی صرفا به واسطه ی هماهنگی با قلب دیگری وصل نیست؛ زخم است که قلب ها را عمیقا به هم پیوند می دهد. پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی تا صدای ضجه بلند نشود سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعه ای بزرگ گذر نکنی، رضا و رضایت بی معنی است. هماهنگی واقعی در همین ها ریشه...
        

          آسان ترین راه برای فراموش کردن زنی که عاشقش هستی اینه که باهاش ازدواج کنی و گرنه ،
 تاهمیشه عاشقش خواهی ماند ....

        

          با روحو روانت بازی میکنه لعنتی
        

          چیز های این دنیا نه اونقدر بدن ، نه اونقدر خوب که بخوای بهشون دل ببندی ...