کتابی بود که مرا از درون تکان داد...
لحظهبهلحظهاش، آیینهای بود روبهروی خودم.
نشانم داد چقدر ساده، بیفکر، از کنار فرصتها، آدمها، و حتی گناهانم میگذرم.
صفحههایی که گاه اشکم را درآوردند، گاه دلم را لرزاندند.
سه دقیقه در قیامت فقط یک روایت نبود؛
سیلیای آرام و بیدارکننده بود به صورتی که مدام در خواب غفلت است.
کتابی که من و نگاهم به زندگی را دگرگون کرد…