یادداشت‌های ﴿بانو کاترین﴾ (12)

چی ؟؟؟؟ من
        چی ؟؟؟؟ من با این کتاب زندگی کردم ... توی تک تک لحظاتش غرق شدم و گاهی اوقات فکر میکردم کاترینم ... .
شروعی با بوی شیرینی و خوشمزگی تارت های لیمویی همرنگ چشمای جست و پایانی با بوی خون و مرگ .
واقعا حق جست نبود که بمیره و واقعا خیلی پایان داستان پیچیده و مبهم بود . واقعا درست مثل اسم کتاب حس کردم که کاترین توی پایان خیلی سنگدل شده بود ، حق هم داشت ؛ منم بودم انتقام اون آقای دلقک یا به اصطلاح آقای کلاغ رو می‌گرفتم.
به معنای واقعی بهترین کتاب فانتزی و غمگین عاشقانه ای بود که توی عمرم خونده بودم.
بازم باید از بهخوان به خاطر چالش روباه شنی تشکر کنم که منو با این اثر خارق‌العاده آشنا کرد و واقعا الان فن دوآتیشه ماریسا شدم . 
پایان خوبی نداشت ولی بازم از روی خوب بودنش کم نمیشه و ارزشش رو داشت ✨💘.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

10

          از روی جلدش قضاوت کردم و خیال کردم کتابش ترسناکه اما بعد از اتمام کتاب فهمیدم که سخت در اشتباه بودم ... .
یکی از بهترین کتاب هایی بود که خونده بودم و همراهش کلی گریه کرده بودم و با پایان باز تموم شد . اما دلم خیلی برای بچه های صد سال پیش می‌سوخت...قدیم ها شاید در ظاهر خوب بیاد اما کلی راز و حقیقت پشتش پنهان شده که قطعا اشک همه ی مارو در میاره ، اینکه بچه هارو خرید و فروش میکردن ، حتی می‌دزدیدن تا از فروش اونا پول به جیب بزنن ، حتی اینکه از صاحب کارهاشون کتک میخوردند ... البته قبرستان عمودی به آنهایی اشاره دارد که با بی رحمی به دست خان و ارباب های کثیف اون دوران کشته میشدن ... . اگه داستان کتاب واقعی باشه بیشتر از بیش گریه میکنم ، اونایی که خوندن می‌دونن چقد غم انگیزه که یه بچه رو از بغل مامان و باباش بدزدن و اونو بفروشن و اونایی که خریدار بودن از اون بچه ها کار میکشن ، کتک میزنن و گشنگی میدن و حتی من از مرگ شکور هم خیلی ناراحت شدم ، واقعا میگم ... خیلی زیاد!!!
اون دوران ها همیشه حس ترس و نگرانی رو بهم انتقال میده و یک درصد هم نمیتونم خودمو جای اون بچه ها بزارم و تا عمر دارم از نویان خان متنفرم ...
اونایی روحیه ظریف دارن و خیلی با خوندن این کتاب ها احساساتشون فوران می‌کنه ( مثل خودم ) اصلا این کتاب رو نخونن اما اونایی که جنبه دارن بخونن که واقعا میارزه 
کلی حرف دارم راجب این کتاب اما سر بسته بگم که بهترین کتابی بود که تا الان خونده بودم 💔
        

11