یادداشت ﴿بانو کاترین﴾

        از روی جلدش قضاوت کردم و خیال کردم کتابش ترسناکه اما بعد از اتمام کتاب فهمیدم که سخت در اشتباه بودم ... .
یکی از بهترین کتاب هایی بود که خونده بودم و همراهش کلی گریه کرده بودم و با پایان باز تموم شد . اما دلم خیلی برای بچه های صد سال پیش می‌سوخت...قدیم ها شاید در ظاهر خوب بیاد اما کلی راز و حقیقت پشتش پنهان شده که قطعا اشک همه ی مارو در میاره ، اینکه بچه هارو خرید و فروش میکردن ، حتی می‌دزدیدن تا از فروش اونا پول به جیب بزنن ، حتی اینکه از صاحب کارهاشون کتک میخوردند ... البته قبرستان عمودی به آنهایی اشاره دارد که با بی رحمی به دست خان و ارباب های کثیف اون دوران کشته میشدن ... . اگه داستان کتاب واقعی باشه بیشتر از بیش گریه میکنم ، اونایی که خوندن می‌دونن چقد غم انگیزه که یه بچه رو از بغل مامان و باباش بدزدن و اونو بفروشن و اونایی که خریدار بودن از اون بچه ها کار میکشن ، کتک میزنن و گشنگی میدن و حتی من از مرگ شکور هم خیلی ناراحت شدم ، واقعا میگم ... خیلی زیاد!!!
اون دوران ها همیشه حس ترس و نگرانی رو بهم انتقال میده و یک درصد هم نمیتونم خودمو جای اون بچه ها بزارم و تا عمر دارم از نویان خان متنفرم ...
اونایی روحیه ظریف دارن و خیلی با خوندن این کتاب ها احساساتشون فوران می‌کنه ( مثل خودم ) اصلا این کتاب رو نخونن اما اونایی که جنبه دارن بخونن که واقعا میارزه 
کلی حرف دارم راجب این کتاب اما سر بسته بگم که بهترین کتابی بود که تا الان خونده بودم 💔
      
74

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.