یادداشت ﴿بانو کاترین﴾

چی ؟؟؟؟ من
        چی ؟؟؟؟ من با این کتاب زندگی کردم ... توی تک تک لحظاتش غرق شدم و گاهی اوقات فکر میکردم کاترینم ... .
شروعی با بوی شیرینی و خوشمزگی تارت های لیمویی همرنگ چشمای جست و پایانی با بوی خون و مرگ .
واقعا حق جست نبود که بمیره و واقعا خیلی پایان داستان پیچیده و مبهم بود . واقعا درست مثل اسم کتاب حس کردم که کاترین توی پایان خیلی سنگدل شده بود ، حق هم داشت ؛ منم بودم انتقام اون آقای دلقک یا به اصطلاح آقای کلاغ رو می‌گرفتم.
به معنای واقعی بهترین کتاب فانتزی و غمگین عاشقانه ای بود که توی عمرم خونده بودم.
بازم باید از بهخوان به خاطر چالش روباه شنی تشکر کنم که منو با این اثر خارق‌العاده آشنا کرد و واقعا الان فن دوآتیشه ماریسا شدم . 
پایان خوبی نداشت ولی بازم از روی خوب بودنش کم نمیشه و ارزشش رو داشت ✨💘.
      
55

10

(0/1000)

نظرات

تارت لیمویی 🥲😭 ...
1

1

😭😭😭😭 

0