یادداشت‌های Farideh (60)

Farideh

Farideh

3 روز پیش

          خب من کتاب رو به خاطر اسمش گرفتم که متاسفانه بیشتر از شوئر نورجهان خانوم صحبت شد تا خودش. جهانگیر و نورجهان از پادشاهان سلسله گورکانی بودن، که ما بنای تاج محل، از بناهای معروفی که به دستور پسر و عروس جهانگیر در زمان سلطنتشون ساخته شده رو، خوب میشناسیم.
مهرنسا از پدر و مادری ایرانی که درحال پناهندگی به کشور هند بودن متولد میشه. پدر مهرنسا ادم باذکاوت و با سیاستی بوده بطوریکه خیلی سریع جاشو پیش سلطنت جهانگیر باز میکنه و امین و مشاورش میشه. مهرنسا زمانیکه زنی بیوه و سی ساله بوده توی مراسم نوروزی ای که توسط بانوان اجرا میشده با جهانگیر اشنا میشه. جهانگیر که زیبایی، تدبیر، زکاوت و فصاحت کلام اون رو میبینه یه دل نه صد دل عاشقش میشه. با وجود اینکه قبل مهرنسا بیشتر از بیست زن رو به عقد خودش دراورده بوده، عاشق و سرسپرده اش میشه. عشق این دو نفر خیلی زود رشد میکنه و جهانگیر به مهرنسا لقب نورجهان میده. نورجهان تو اداره امور سلطنت در کنار جهانگیر بوده و تا جایی پیش میره که بدون مهر اون هیچ امری ارزش اجرا نداشته، مقامی که تا به اون زمان هیچ بانویی بدست نیورده بوده. نورجهان هم تو امور کشورداری، هم بین المللی و هم جنگاوری سرامد بوده. برای دختران جوان جهیزیه جمع میکرده. به معماری، ساختن باغات و عمارت های سبک ایرانی خیلی علاقه داشته، طوریکه اولین بار اون بوده که بنایی شبیه تاج محل رو برای ارامگاه پدرش میسازه. نورجهان همیشه سبب تسکین روح جهانگیر بوده و همین امر حسادتی رو در اطرافیان اون بخصوص ولیعهدان و جانشینان بوجود میاورده. جهانگیر تو سخترین شرایطش فقط نورجهان رو میخواسته و بارها تو کتاب خاطرانش از نورجهان و حضور موثرش یاد میکنه.
        

0

Farideh

Farideh

3 روز پیش

          علتی که من رفتم سراغ این کتاب، تعارضاتی بود که توی روابطم بهش برمیخوردم و همیشه این سوال رو برام ایجاد میکرد که مشکل کجاست و منشاش چیه? آیا این کتاب به من کمک کرد? خیلییی
شاید مهمترین نکته ای که این کتاب برای من داشت فهمیدن وجود انواع مختلف روابط بین زن و شوهر ها بود. بر اساس یه تحقیق پنج نوع رابطه متفاوت وجود داره که سه تا از این پنج مورد شانس بیشتری در پایداری و موندگاری دارن. این سه تا شامل "رضایت دوجانبه"، "مشاجره جو ها" و "پرهیزکننده از مشاجره" هستن. شاید شما هم مثل من تنها تصویر ایده الی که از یه رابطه تو ذهنتون داشتین همون مورد اول بوده یعنی رضایت دو جانبه بر مبنای گفتگو. اما خوبی این کتاب نشون دادن موفقیت سایر روابطی هست که لزوما از توافق طرفین پیروی نمیکنه. رسانه ها، داستان ها و اسطوره ها همیشه روابطی رو نشونمون دادن که در اون ها مشکلات به سادگی رفع و ارامش سریعا برمیگرده. در صورتیکه نوع تعامل هر فرد در انتخاب روشی که برای حل تعارضاتش در پیش میگیره متفاوته. یکی اهل مشاجره است، دیگری برعکس از هر نوع جدلی پرهیز میکنه و یکی یاد گرفته گفت و گو کنه. 
کتاب مطالب زیادی داره و قطعا برای کسانی که دنبال بهبود روابطشون هستن مفیده.
        

0

Farideh

Farideh

3 روز پیش

          بر مبنای این کتاب روابط ما بر اساس داستان های عشقی شکل میگیره که هرکدوم ما تو ذهنمون داریم و موفقترین رابطه حالتیه که داستان های عشق دو طرف درگیر در رابطه به هم شبیه باشه. استرنبرگ بیشتر از بیست نوع داستان رو معرفی میکنه و درباره هر کدومشون بحث میکنه. از مزایای هر کدوم و تله هایی که ممکنه تو هر کدوم اتفاق بیوفته میگه. 
من برای اولین بار که فیلم "before sunrise" رو دیدم اونقدر محو شدم که تقریبا بعد اون یکی از پیشنهاداتم به بقیه بود برای فیلم دیدن. جالب بود یکی دو نفر اصلا نتونستن فیلم رو تا اخر نگاه کنن و داستان براشون کشش نداشت. یا مثلا وقتی یکی از دوستام بهم فیلمی رو معرفی کرد که به نظرش زیباترین فیلم درام بود، بعد دیدنش نه تنها احساس وجد و شور و شوق نداشتم که خیلی متعجب بودم که چطور این نوع رابطه با این همه احساس میتونه جالب باشه.
خب خوندن این کتاب خیلی به من شناخت داد. هم اینکه بدونم قصه های عشق زیاده و لزوما اون داستانی که برای من جالبه برای کس دیگه ای جالب نیست. به اینکه روابط خودم رو بهتر بشنام و نقطه ضعف و قوت رابطه هام رو اینبار از نگاه داستانی ببینم. 
ولی بهترین قسمت کتاب جایی بود که یکی از دردناک ترین خاطرات من رو شفاف کرد. جایی که درگیر یه قصه از نوع "بازی" شده بودم و اصلا روحم خبر نداشت. من آدم قصه بازی نبودم و ناخواسته ازم سواستفاده شد. حالا بهتر گذشته رو میفهمم و متوجه شدم به احساساتم اعتماد داشته باشم حتی اگه هیچ کسی احساسات من رو تایید نکنه.
فراموش نکنیم عوامل فرهنگی خیلی تو داستان های ما موثرند. اینکه درگیر ظواهر میشیم، خونه، پول برامون اولویت پیدا میکنه و یا حتی همین قصه بازی که به زبون دیگه میشه سیاست داشتن و تو رابطه به جای صداقت بازی کردنرو ترجیح میده و دخترهایی رو تحسین میکنه که سیاست بالایی دارن و توانایی به دام انداختن پسرا رو دارن. اینا نه لزوما درسته و نه همه باید این چیزا رو یاد بگیرن. این کتاب بهت یادآوری میکنه دنبال داستان خودت باشی و سعی نکنی بیهوده شبیه کسان دیگه ای بشی.
        

0