یادداشت Sheida Hanafi
1404/2/17
این رمان بلند بر پایهی یک شخصیت تاریخی واقعی به نام نات ترنر نوشته شده؛ بردهای اهل ویرجینیا که در سال ۱۸۳۱ شورش معروفی علیه اربابان سفیدپوست بهراه انداخت. روایت داستان، به صورت اول شخص و از زبان خود نات نوشته شده؛ انگار که او در زندان و در انتظار اعدام، دارد زندگیاش را روی کاغذ میآورد. رمان از کودکی نات شروع میشود؛ پسربچهای برده اما باهوش، که سواد یاد میگیرد، کتاب مقدس میخواند و فکر میکند با ایمان و فهم میتواند از این ظلم نجات پیدا کند. ولی هرچه بزرگتر میشود، بیشتر خشمی درونی در او شکل میگیرد؛ خشمی ترکیبشده از سرکوب جنسی، تحقیر نژادی، تضاد میان ایمان مذهبی و واقعیت بردگی. شورش در رمان، نقطهی اوج داستان است؛ نات و گروه کوچکی از بردگان، شبانه برمیخیزند و خانوادههای سفیدپوست را قتلعام میکنند. اما رمان بیشتر از خود شورش، به درون نات میپردازد: تضادهای فکری، وسوسهها، خشم، ترس، و نوعی احساس برتری و پیامبری که در خودش حس میکند. نکات مهم: استایرن در این رمان بهشدت وارد ذهن نات ترنر میشود، اما چون خودش یک نویسنده سفیدپوست بود، مورد انتقاد خیلیها قرار گرفت. گفتند چرا باید او صدای یک برده سیاهپوست باشد؟ روایت داستان سنگین، پر از توصیفهای روانشناختی، مذهبی، و جنسی است. یکی از صحنههای مهم و بحثبرانگیز داستان، میل نات به دختری سفیدپوست است که همزمان با نفرت و تحقیر هم آمیخته شده. --- اگر بخوای یه حس کلی از کتاب داشته باشی: انگار داری زل میزنی به ذهن آشفته، زخمی، و گمشدهی کسی که نمیدونه باید پیامبر باشه یا انتقامگیرنده. اما برای خیلیها (مثل تو)، این روایت غیرصمیمی، سنگین، و حتی توهینآمیزه . خیلی مسخره بود حیف وقتی براش گذاشتم
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.