یادداشت Zina

Zina

Zina

5 روز پیش

کتابخانه نیمه شب
یک کتابخان
        یک کتابخانه، بی نهایت زندگی 
اولین بار که کتاب رو باز کردم بعد از خوندن حدود ۱۰ صفحه کتاب  رو رها کردم. دفعه دوم تابستون امسال بود و تونستم اولین کتاب سنگین (از لحاظ صفحه) عمرم رو بخونم.
کتاب در نگاه اول یه جورایی روانشناسی هست ولی مثل این کتاب روانشناسی مزخرفا که ازشون متنفرم نبود، یه داستان بود که شاید خیلی ها باهاش بتونن ارتباط بگیرن و یکی از اون آدما خود من بود:
اینکه شخصیت اصلی داستان هیچ هدفی از زندگی نداشت و فقط داشت ادامه میداد
نورا وقتی خودکشی میکنه و وارد کتابخانه نیمه شب میشه هزارتا زندگی رو امتحان میکنه ولی آخرش شکست خورده به زندگی خودش برمیگرده ولی بعد از همه ی اینها به یه نتیجه میرسه :
اینکه باید تو زمان حال از زندگی لذت ببره 
اینکه نباید دنبال یه فرصت باشه برای خوشحال بودن، برای زندگی کردن

اینکه کتاب این نتیجه رو در نهایت یه داستان به مخاطب میرسونه و مثل اکثر کتب روانشناسی فقط طوطی وار جمله انگیزشی تو حلق آدم نمیکنه برای من یکی خیلی لذت بخش بود و تا ۲ روز بعد از این کتاب حالم خیلی خوب بود، ولی بعد اثرش پرید😕👺
نمیدونم انگار همه ی ما آدما باید مثل نورا یه تجربه ای دستمون بیاد که بفهمیم زندگیمون خیلی هم قشنگه🫠😐

      
697

37

(0/1000)

نظرات

روشنا

روشنا

4 روز پیش

این پریدن اثر رو خیلی موافقم.
هر اتفاقی تو زندگی تا چند روز اثر زیادی داره و بعد دوباره آدم به حالت پایه برمی‌گرده 🫠
1

0

Zina

Zina

4 روز پیش

آره متاسفانه 😔
نمیدونم چرا واقعا🥴 

1

پیشنهاد میکنم ماده تاریک با همین موضوع را مطالعه کنید، تا مدتها درگیرش باقی میمونید و برعکس این کتاب به شدت پرهیجان و پر از اتفاقه‌‌.
2

1

Zina

Zina

4 روز پیش

ممنون از پیشنهادتون🙂 

1

فاطیما

فاطیما

4 روز پیش

منم تایید می‌کنم 
به شدت 👌👌👌👌 

0

چیزی که به خاطرش از کتابخانه نیمه شب خوشم میاد، اون قسمت کتابه که نورا توی زندگی خوب و موفقش می بینه که عه، توی شهر بدفورد چقدر جاش خالیه و نبودنش باعث شده زندگی همسایه و شاگرد پیانوش آسیب ببینه. این ایده که ما حتی توی بدترین حالت خودمون برای بقیه باارزشیم ایده قشنگیه
1

2

سید عرفان

سید عرفان

3 روز پیش

چه نکته خوبی فرمودین  

1

سید عرفان

سید عرفان

3 روز پیش

بعد از خوندن کتاب یه سوال برام به وجود اومد که اگه من به دنیاهای موازی اعتقاد داشتم و  توی همشون به نحوی حضور داشتم  و زندگی می کردم دوست داشتم چه ویژگی ثابت و مشترکی (مثلا خلق و خو، اعتقادات، رفتار و یا ویژگی خاص و..)  در همه دنیاها در شخصیت من وجود داشته باشه؟؟؟

دوست دارم شماهم و کسایی که کتاب و خوندین جواب بدین البته در صورت تمایل!!؟ فک کنم خیلی جالبه 

0