یادداشت سامان

سامان

سامان

1404/2/11

        غیر منصفانه!

کتاب ماراتن صد ساله نوشته آقای مایکل پیبلزبری دست روی موضوع حساس و جذابی برای علاقه مندان به دنیای سیاست و سیاست خارجه گذاشته و در این کتاب او عوامل و عللی رو بررسی می‌کنه که به زعمش باعث شده چین از یک راهبرد پنهانی برای کنار زدن آمریکا استفاده کنه و در سال 2049 و پس از طی صد سال شماره یک جهان باشه. اساسا خوندن از چین به دلیل مرموز بودن و اینکه چه طور از دوران فاجعه بار مائو به اینجا رسیدند موضوع جالبی است. پیلزبری که سالها در اندیشکده های گوناگونی مسئول مطالعه در مورد چین بوده سمت‌های مختلفی هم در وزارت دفاع و همکاری هایی هم با کنگره داشته و از سال 2020 رئیس هیات سیاسی وزارت دفاع آمریکاست.این نکته رو بگم که کتاب در سال 2014 نوشته شده. کتاب خیلی روان و خواندنی نوشته شده و کتاب خشکی نیست. هم‌چنین کتاب برای من الهام بخش بود. علاقه‌ای که سالها به مطالعه در مورد چین داشتم رو شعله ور کرد و از این جهت برام کتاب ارزشمندی محسوب میشه.اما کنار این مسائل باید در مورد محتویات مطالبی که پیلزبری ارائه داده صحبت بشه که اینجاست که مشکلات عدیده من با کتاب شروع میشه.

حرف‌ها و ادعاهای پیلزبری شامل چند اصل کلی بود.چین ما رو دهه ها فریب داده. چین دروغ گفته. ما نفهمیدیم. ما نتونستیم درست بشناسیمش. چین فناوری رو از ما دزدیده و بی دلیل نگاهش به ما منفی است! این مسائل رو به طرق گوناگون در کتاب تکرار می‌کنه و با همین مسائل مطالب رو جمع بندی می‌کنه. خب مساله اینجاست، اگر چند دهه است نفهمیدین، و درست نشناختین و اونم داره فناوری می‌دزده ازتون و فریبتون میده، به نظرم همینا دلایل کافی است که لیاقت شماره یک بودن جهان رو ندارید. ناله های بعضا پرسوز و ریاکارانه پیلزبری در بخش های مختلف کتاب برای من گاهی مشمئز کننده بود. نگاه پیلزبری به روابط آمریکا و چین یک نگاه بر مبنای خیر و شر بود. او معتقده آمریکا قصد خیرخواهی داشته و همیشه این چین بوده که دست رد به سینه‌ی خیرخواهی های آمریکا زده. با یک شناخت کم و نه ژرف می‌تونیم به این برسیم که خیرخواه بودن آمریکا افسانه‌ای دروغینی بیش نیست که شاید فقط به درد همون مخاطب غربی و آمریکایی و یا یک فرد بی خبر از دنیا بخوره وگرنه نسبت دادن این صفات، بیشتر حالت یک شوخی بی مزه رو داره تا مبنای واقعیت.از طرفی اصل این خیر و شر دیدن ماجراها در عالم سیاست و سیاست خارجه خالی از اشکال نیست. سالها و دهه ها ایالات متحده به بهانه های واهی شیک و پیک مثل گسترش دموکراسی و امثالهم به دخالت در کشورهای ضعیف تر پرداخت و بمباران و تحریم‌های فلج کننده اقتصادی آورده‌ای بود که برای آن کشورها به ارمغان آورد. سرنگونی دولت‌های قانونی از طریق کودتا و پکیج گوناگونی از ظلم و جنایت چیزی بوده که به کرات استفاده شده. من نمی‌دونم اینکه چین ابرقدرت اول دنیا بشه به نفع دنیاست یا نه.متخصصان باید نظر بدند و من در حد نظر دادن در این رابطه نیستم. اما اینکه بیایم دنیا رو در زمان ابرقدرتی آمریکا نایس و زیبا جلوه بدیم و آمریکا رو خیرخواه بدونیم، چیزی نیست جز یک دروغ سازمان یافته.لااقل من خاورمیانه‌ای که بدبختی مردم عراق و افغانستان در جنگ های طولانی اطراف کشور خودم و تحریم‌های فلج کننده اقتصادی اعمال شده بر کشور خودم رو با گوشت و پوست خودم دیدم و احساس کردم، نمی‌تونم به ایالات متحده این‌چنین صفات نیکویی رو نسبت بدم. آقای پیلزبری جایی در کتاب می‌گه چین علنا داره از عمرالبشیر رئیس جمهور سودان حمایت می‌کنه که این حمایت‌ها خوب نیست.قبول آقای پیلزبری.شما درست می‌گی. ولی کشور شما تا چند ماه پیش که جولانی هنوز سوریه رو دست نگرفته بود جزو لیست افرادی بود که برای اطلاعاتی ازش به دست بیارید ده میلیون دلار پاداش گذاشته بودید و زمانی که جولانی وحشی، بشار اسد جنایتکار رو سرنگون کرد، این پاداش حذف شد.چرا؟! ملاک این تغییرات یک شبه چیست؟بر مبنای دموکراسی است؟ چرا الان دولت متبوع شما اعتراضی به کشتار وسیع مخالفان دولت توسط جولانی روزه سکوت گرفته؟ جایی از کتاب میگه در خلال جنگ بوسنی، ما اشتباهی یه موشک زدیم به سفارت چین و سه نفر مردند.یکی اومد به من گفت اماده شورش باشید و من گفتم شورش برای یک خطای سهوی؟!( چه قدر وقیح).بعد که چینی ها ریخته بودند دم سفارت آمریکا در چین و چهارتا سنگ زده بودند به خونه سفیر، یک روضه پرسوز خوند که بیا و ببین. آیا اگر چین و یا هر کشور دیگری، به سهو موشکی به سفارت مینداخت، پیلزبری و پیلزبری‌ها اینقدر ریلکس حرف از خطای سهوی می‎‌زدند و از کنار قضیه می‌گذشتند؟!پاسخ قطعا منفی است.

شاید حق با پیلزبری باشه و چین که ابرقدرت شماره یک دنیا شد، دنیا جای بدتری شد. اما ما خیری از ابرقدرتی آمریکا ندیدیم و به نظرم این خط واقعیت، نباید تحریف بشه. مدام حین خواندن کتاب عملکرد آمریکا رو تو این دهه ها جلو چشمم مرور میشد. یاد دونالد رامسفلد افتادم که سال‌ها می‌گفت عراق سلاح کشتار جمعی داره و پیدا کردیم و پیدا می‌کنیم و به خاطر همین حمله کردیم و از آخر هم به این رسید که درصد زیادی از اطلاعات نهادهای اطلاعاتی امنیتی دقیق نبوده!.به همین راحتی هم چه جانهایی در عراق از دست رفت. آقای پیلزبری خیلی ناراحت بود که در چین ملی‌گراهای تندرو سر کار هستند و افراد معتدل در تصمیم‌گیری‌ها دخالت زیادی ندارند.بد نیست ایشان نیم نگاهی به کابینه فعلی ترامپ بندازه.

کتاب ماراتن صد ساله علی رغم جذابیت شیوه روایت پیلزبری که قابل تحسین هم هست، کتابی بود بسیار دور از انصاف. آنچه که من می‌فهمم تفاوت زیادی داره با مطالبی که ایشان در کتاب ارائه داده. حدس میز‌نم این کتاب برای مخاطبی نوشته شده که روایت آمریکایی رو همیشه قبول داره. پرسش اصلی که باید همراه خواننده حین مطالعه این کتاب باشه اینه که : آیا روایت آمریکایی، کامل و دقیق و درسته؟
      
235

19

(0/1000)

نظرات

نقد خوب و حسابی‌ای بود
1

2

سامان

سامان

1404/2/11

مرسی که خوندی آقا، لطف کردی. 

1

زهرا نقوی

زهرا نقوی

7 روز پیش

چقدر به حق دل تون  پر بود از مثلا شماره یک دنیا :)
1

1

سامان

سامان

7 روز پیش

بله بله:)  

0

عطف به همون کامنت گودریدز 🤝😂
1

1

سامان

سامان

7 روز پیش

درود بر سید:) 

1

کلا دشمنان در روایت کردن انصاف ندارند، گرچه به نظر خودشان این نهایت انصاف است
1

1

سامان

سامان

7 روز پیش

بله،درسته. 

1