یادداشت رعنا حشمتی

فریای هفت جزیره
        واقعا سوالم اینه که: که چی؟
داستان برام بیهوده بود. جز چند جمله و توصیف حالات. و هرچی فکر می‌کنم از چه چیزش باید خوشم بیاد به نتیجه‌ای نمی‌رسم و دلم می‌خواد بدونم کسایی که ازش خوششون میاد، چه دلایلی میارن. :))
در ادامه می‌خوام کل داستان رو لو بدم. و اگر قصد خوندن دارید و فاش نشدن کتاب براتون مهمه نخونید خط بعد رو.
-
-
مرد الف عاشق دختری است و قرار است با کشتی‌اش با هم فرار کنند. مرد ب هم عاشق دختر است. مرد ب از لحاظ مرتبه شغلی و اجتماعی بالاتر است. مرد ب، مرد الف را برای ساعاتی دستگیر می‌کند، کشتی‌اش را به صخره می‌زند و می‌رود. مرد الف تا سال‌ها توی ساحل می‌نشیند و به جنازهٔ کشتی‌اش که روی صخره مانده خیره می‌ماند. پایان.
      
2

33

(0/1000)

نظرات

😂😂😂😂

0

همین؟ :)

0

این از وسطش باز بود نه پایان ...
😄

0

خواب‌های آشفته ی عاشقی که  نویسنده ست😄

0

چرت پلاس توربو

0

من کلا از داستانهایی که آخرش مشخص نباشه و وقتی کتاب تموم میشه انگار یه لیوان آب یخ ریختن روت خوشم میاد....
اما اینی که شما نوشتید از اولش مشخص نبود🤭

0