یادداشت فاطیما اکبری
3 روز پیش

داستانی درمورد فقدان و جدایی،جنگ و حسرت،غم از دست دادن و اشک شوق رسیدن... داستان با کلکلهای زوج زیبای ما شروع میشه که فضای داستان رو برای ما جذاب میکنه و همین میشه که نمیفهمی کی کتابو تموم میکنی و در انتظار فصل دوم میمونی... کتاب از بخش های کوتاه و سرفصل های جذابی ساخته شده که خوندن رو برامون راحت کرده... معرفی؟ داستان دو خبرنگار که در رقابتی سخت بر سر شغلی ثابت برای مجلهایی معروف سر از جادوی عشقی آتشین در می آورند و برای بقای پیوندشان به ناچار باید با خدایانی روبرو شوند که صدها سال است به خواب رفته بودند ولی الان،جنگ بینشان دامنگیر همهی فانیان زمینی شده است... داستان از زبان آیریس و رومن (فاکینگ کینگ )جذابمون روایت میشه ... آیریس دختری ۱۸ساله با چشمانی همچو عسل خواستار در کنار هم ماندن خانوادهای از هم پاشیده است! برادری که گوش به جادو سپرده و در جنگ حاضر شده و مادری که به خاطر اعتیادش روز و شب را از خودش گرفته... در این مابین فقط سرو کله زدن با رومن کیت ۱۹ساله کم بود... همکار سرد و خوش قیافه اش که رقیب الهی و عشق اَزلیاش است... رومنی که از دردی جانسوز رنج میبرد و تبدیل به فرزند صالح پدر و گوش به فرمان مادرش شده است،نامه هایی که آیریس برای برادرش مینویسد را دریافت میکند و متوجه دل پارهپاره آیریس میشود... چه پیشود اگر آیریس میفهمید رومن ،آن کیت از خودراضی و اخمو که همیشه با هم سر جنگ داشتن همه رازهای او را فهمیده بود و حالا پا در ورطه عشق آیریس و غرق در عسلی چشمانش شده بود؟! چنان ارتباطی عمیق بین آنها شکل گرفت که باعث شد حتی پشت سنگرهای جنگ هم دست از یکدیگر نکشند و برای یکدیگر به جنگ با خدایان برخیزند...🙃🥺 کتاب خیلی خیلی شیرین و اشک آور و دوست داشتنی بود برام و عمیقا قلبمو تا مدت ها واسه خودش داره... نویسنده قلم گیرایی داره و واقعیتهای آشنای جنگ رو برامون به تصویر کشیده و زندگی مردمان و جنگجوها در دوران جنگ هم که شامل تغییرات میشن رو به زیبایی واسمون داخل داستان پیاده کرده و درکل عاشقشم... آه رومن کیت جسور من کراش ابدی من شدیییی(البته دارسی و اسنیپ هم هستن...) به شدتتتتتتتتت پیشنهاد میشه سوالی بود درخدمتم 😁😘😘😘
(0/1000)
فاطیما اکبری
2 روز پیش
1