یادداشت نسرین سادات موسوی
1403/5/14
4.1
9
سلام بر میت روایتی ۳۰ روزه از سفر تبلیغی ماه رمضان طلبه ی سال چهارمی به نام آقا محمدحسین است که به صورت داوطلبانه رهسپار روستای قسیم آباد شده. روای داستان اول شخص و خود همین آقا محمد حسین است. آقا محمدحسین سلام بر میت، از میت می ترسد و این ترس ریشه کودکی اش دارد که با خواندن کتاب آن را خواهید فهمید. روایت کتاب آرام و آهسته است و خواننده از خواندن سطر به سطرش لذت می برد و با "آشیخ بی عمامه" لقبی که روستاییان به او می دهند همراه و با تک تک اهالی روستای مذکور آشنا می شوید. به گفته ی دوستان آقای کشمیری[ نویسنده ی کتاب ]خود طلبه هستند و این را من هم طبق روایات و نقل و قول هایی که از بزرگانی چون آ سید علی قاضی و آقای شیخ عبدالکریم حائری و... حدس زده بودم. کتاب را می توان یگ گونه منبر بپندارید و از مواعظ و نقل و قول های ذکر شده بهره ببرید. در داستان قصه ی تک تک افراد به صورت جزئی بیان و بررسی و شخص اول [آقا محمدحسین] در گیر آنان و همین باعث باعث رشد طلبه ی جوان می شود. شروع و و جمع بندی و پایان بندی خوبی داشت توصیفات اندازه و به جا بود از طرح جلد خوشم امد و کاملا با موضوع کتاب هم خوانی داشت. بعداز کتاب های "زن آقا" " کتاب یحیا" این سومین کتابی ست که در مورد سفر تبلیغی یک طلبه در ماه رمضان خوانده ام؛ هر چند کتاب زن آقا روایتگر همسر یک مُبلّغ است. دوستان کتاب خوان توصیه به خواندن این کتاب در ماه رمضان داشتند اما بنده چنین توصیه ای ندارم و میگویم هر وقت دوست داشتید بخوانید و از این منبر استفاده کنید اگر خواندید و مورد پسند واقع شد در ماه مبارک هم مطالعه بفرمایید و لذت ببرید. شاید طرح جلد کتاب این تصویر را در ذهن خواننده ایجاد کند که کتاب ترسناکی ست و روایتگر مرگ و کفن و تدفین است البته که رسالتی در بیان مرگ و یاد مرگ دارد اما به صورت غیر مستقیم و با بیانی طنزگونه است.
(0/1000)
نظرات
1403/5/14
خدا بگم این «دینامیت» رو چیکار کنه که هرجا اسم محمدحسین و طلبگی رو باهم میشنویم یاد استهجان و حماقتهای اونا میافتم..😁
5
0
1403/5/14
معرفی خوبی بود کتاب سی و ده هم در مورد سفر تبلیغی یه طلبه به شهرستان انار استان کرمانه در ماه رمضان و ماه محرم کتاب یحیا😉
4
1
1403/5/15
خواهش می کنم نه اشارهای بود برای اصلاح یادداشت... اسم کتاب، کتاب یحیا ست نه کفش های یحیا @noon_sadat_mim
1
1403/5/14
0