درادامهٔ سیرِ «لبنانخوانی»هایم، رفته بودم که سفرنامهای دیگر را از کتابخانه امانت بگیرم که چشمم به این کتاب خورد و همین که فهمیدم در مورد لبنان است، جفتشان را باهم امانت گرفتم.
سفر به سرزمین سدر و زیتون، سفرنامهای گمنام و نسبتاً قدیمی در مورد یک هیئت پنج شش نفر ایرانی است که به لبنان میروند.
این سفر از طرف حوزهٔ هنری بوده است و به همین خاطر رسوم خودش را دارد و ماجراجوییهای یک جهانگردِ کنجکاو در آن اصلا به چشم نمیخورَد؛ البته این به قلم و نوع نگاه نویسنده هم بستگی دارد که در اینجا خشکی و رسمیت سفرنامه را دوچندان کرده است. البته این رسمیت، خوبیهایی هم دارد مثل اینکه موفق به دیدار سیدحسن و جرج جرداق میشوند.
سفر در زمستان ۸۱ انجام میشود و هشت روز به طول میانجامد.
خلاصه که اگر قصد خواندنش را دارید، بدانید که با یک سفرنامهٔ خشک و حوصلهسربر طرفید. با نهایت احترام به جناب نویسنده، ای کاش و صد ای کاش امر نگارش سفرنامه را به همسفرانشان واگذار میکردند! همسفرانشان چه کسانی بودند؟ رضا امیرخانی ، محمدرضا بایرامی ، غلامعلی رجایی.. !
پ.ن:
سعی کردم مثل خود متن کتاب، یادداشتم بر کتاب هم خشک و زمخت باشد! به جز بند آخر ، فکر میکنم موفق شده باشم..