محمدمهدی حیدری

محمدمهدی حیدری

@Abdolmahdi

78 دنبال شده

171 دنبال کننده

            🇵🇸
🔸[ تا اطلاع ثانوی کمتر اینجا هوایی میشم! ] 🔸


ַ مبتلا به بیماریِ نصفه‌نیمه‌خوانی¡


درگیر با کتاب!
مبتلا به شعر و ادبیات (:
تا حدودی آلوده به سیاست

و درنهایت: هیچ ابن هیچ
          
گزارش سالانه بهخوان

یادداشت‌ها

نمایش همه
        »» ادب، آداب دارد.
»» این شهر*، ادب دارد.

حجت‌الاسلام پناهیان _آن‌ها که آنتی‌پناهیانند درگوششان را بگیرند!_‌‌، در بخش دوم کتاب «رهایی از گناه»شون ، یکی از ویژگی‌هایی را که موجب می‌شود مومن گرد گناه نگردد، صفتِ حسنهٔ «ادب» می‌دانند. آری مومن باادب است. البته ادب نه به معنای مشهور ، بلکه ادبی منظور است که مفردِ «آداب» است. یعنی انسان مومن، برای هرکاری الگوی خاص خودش را دارد؛ هرکاری را به بهترین شکل ممکن انجام می‌دهد، چرا که برنامه دارد برای بهره‌وریِ بیش‌تر. این را ادب گویند.

این باادب‌بودن، در اعمال و مناسک اجتماعی خیلی بیش‌تر موضوعیت پیدا می‌کند. همانطور که می‌دانید یکی از مهم‌ترین مناسکِ اجتماعیِ مومنین، اقامهٔ مجالس عزا و تعظیم برای اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام است. باتوجه به اهمیت ویژه و تاثیر ویژه‌تری که این مجالس در زندگیِ مومنین دارد _ و هر مومنی این تاثیر را بارها و بارها لمس کرده_، مؤدب بودن و رعایتِ آدابِ شایستهٔ این مجالس نیز به همان میزان اهمیت دارد.

این کتاب، هدفش ابتدا ایجاد ضرورت ادب و سپس مؤدب‌کردن انسان‌ها در این مجالسِ انسان‌ساز است. کتاب، بحث‌های مختلفی را ارائه می‌دهد اما شاید محوری‌ترین بحث‌کتاب، القاء این باور باشد که مجالس اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌گونه‌ای زیارت ایشان است. نگارنده ابتدا این ادعا را اثبات می‌کند و پس از آن به دنبال تطبیق آثار زیارت، با آثار مجالس اهل بیت می‌رود.
.
.
.
⁰ به‌شخصه، در این چند ماه، هیچ کتابی به این اندازه بر روی زندگیِ خارجی‌ام _ ولو در بخش خاصی از زندگی_ چنین تاثیری نداشته بود؛ چرا که کتاب‌ها معمولاً تنها به دنبال تغییر نگرش ذهنی‌ا‌ند.

⁰⁰ ادب عاشقی ، دومین کتابی است که از استاد عابدینی _حفظه‌الله_ می‌خوانم. دانشمندی فرزانه که متاسفانه آنطور که شایسته است از ایشان استفاده نمی‌شود. و چه در هنگام این کتاب و چه در هنگام کتاب قبلی‌شان چقدر افسوس خوردم که ای کاش خودشان دست به قلم می‌شدند و این پراکندگی‌هایی که ناشی جمع‌آوری و پیاده‌سازیِ سخنرانی‌هایشان است را کنار می‌زدند و خودشان مستقیم این معارف نورانی را به خوانندگان می‌خوراندند، اما حیف که تا به اینجا ، همه چند ده اثر منتشر شده از ایشان، مکتوبِ سخنانشان است.


*شهر: (به‌عربی)/ ماه
      

18

        شب‌های محرم امسال، بعد از هیئت و مراسمات سطح شهر، می‌نشستم پای منبرِ دلنشینِ حاج‌آقامجتبایِ‌طهرانیِ‌جآن. پارسال هم همین برنامه بود و ان‌شاءالله تا هشت سال دیگر ، اگر عمری باشه و اگر فیض منقطع نگردد، بخشی از محرممان را بناست این مردِ الهی بسازد. ((=
«سلوک عاشورایی» مجموعه‌ای ده جلدی است که هر جلد آن ، پیرامون یکی از ابعاد قیام حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام بحث می‌کند. هر جلد ،‌پیاده شدهٔ حدود بیست جلسه سخنرانی آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی است که در دهه اول محرم و دهه آخر صفر ایراد شده‌اند.
این جلد، هشتمین جلد مجموعه است. _جلدها ترتیب موضوعی ندارند._ موضوع محوری کتاب، غیرت دینی است. همان چیزی که باعث شد امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه، قیام کند و کشته شود و . . . همان چیزی که باید در وجود هر مومن دغدغه‌مندی باشد، تا بی‌تفاوتی جامعه روی او اثر نگذارد و اگر شده حتی ساز مخالف بزند و به ظاهر رسوای جمع شود، اما تکلیفش را انجام دهد.
بیانِ مطالب کتاب و شیوهٔ ارائه‌شان واقعاً استادانه بود؛ یعنی هم محتوا دقیق و مفید بود و هم نحوهٔ ورود و خروج بحث معلوم و منطقی بود. [چیزی که معمول سخنرانان موحود، یا هردو یا لااقل یکی‌ش را فاقدند.]
ناشر برای حفظ امانت، سعی کرده جز تیتر بندیِ مطالب، دخل و تصرفی دیگری در متن نداشته باشد و این هم خوب است و هم بد. از طرفی خودت را می‌بینی که در کنج حسینیه‌ی نور در خیابان ایران در دهه هشتاد نشسته‌ای و خیره به صحبت‌های این عالم، در مباحث غوطه‌وری. _گاهی حتی کتاب را با لحن شیرین حاج‌آقامجتبا می‌خواندم(: _ و از طرفی دیگر چون ویرایش و اصلاح صورت نکرفته، بعضی مباحث نیاز به ربط‌دهی بیش‌تری دارند و بعضی چند بار تکرار شده اند و...
مخلص کلام اینکه ما که استفاده کردیم و می‌کنیم و پیشنهاد می‌کنیم که این مجموعه ده جلدی را در سبد مطالعاتِ عاشورایی تان قرار دهید.

🔸 شادی روح این عالمِ عامل، فاتحه‌ای هدیه کنید. 
      

12

        ♦ صَلَّی‌اللّٰهُ‌عَلَیکَ‌یابابَ‌نَجاةِالاُمَّة،یاأباعَبدِ‌اللّٰه ♦

باید این حقیقت را همواره در عزاداری‌ها یادآور شد که حسین -علیه‌السلام- قبل از اینکه شهیدِ لب‌تشنهٔ‌کربلا باشد، واسطهٔ فیض میان رب و عالمِین است و قبل از اینکه اربابِ‌دوست‌داشتنیِ‌نوکرهایش باشد، عارفِ‌باللّه و فانیِ‌فی‌اللّه است.
«نورخدا» مجموعه‌ای از سی‌ نوشتهٔ کوتاه است که به بُعد عرفانی حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام می‌پردازد. نوشته‌هایی دلنشین با سبکی ادبی و ابیاتی چند در پایان هر نوشته که به لطافت آن می‌افزاید. نورخدا، یک مقتلِ عرفانی-ادبی‌ است!
در این شب‌ها (دهه‌سومِ‌محرم‌الحرام) که مراسمات کم‌تر است، با این کتاب حال‌و‌هوای محرم را زنده نگه دارید و تداوم دهید؛ خلاصه که هرطور که هست، مراقبِ امام‌حسینِ‌دلِتان باشید...❤️(:


*  پیشنهاد من که خرید فیزیکیِ کتاب است؛ اما اگر مایل بودید شخصی پیام دهید تا نسخه الکترونیکی اش را تقدیم کنم. خیالتان راحت، از شیر مادر حلال‌تر است!
      

24

        💚 بسم رب الحسن 💚
شب پنجم و ششم محرم، منسوب به آقازاده‌های امام حسن مجتبی‌ست. آقای کریمی که از شدت جود و کرم ، نه تنها زائر و حرمش، که دو فرزندش را هم به حسینش بخشید. ((:
اما نکته‌ای که در تاریخ مغفول مانده و غالباً کسی نمی‌داند این است که حضرت مجتبی علیه‌السلام در کربلا سه پسر تقدیم برادر کردند. عبدالله ، قاسم ، و سومی به نام حسن! معروف به «حسن مثنی»
حسن ابن حسن ابن علی ابن ابی طالب، از دو برادر دیگر، بزرگ‌تر بوده و هم برادرزاده و هم داماد حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است.
ایشان در ماجرای کربلا حضور داشتند و مبارزهٔ نمایانی می‌کنند و جراحات زیادی برمی‌دارند اما شهید نمی‌شوند! ـ فکر می‌کنم تنها یار امام حسین بودند که در کربلا جنگیده اند و شهید نشده اند. ـ و احتمالاً به همین دلیل است که مثل دو برادر بزرگوارشان آنچنان شناخته شده نیستند. علت شهیدنشدن‌شان هم بماند تا خودتان بروید و کتاب را بخوانید..
المثنی در قالب یک رمان نسبتا کوتاه نوشته شده. قلم خوبی دارد و جذابیتش انسان را می‌کشاند. متاسفانه این کتاب مثل صاحب کتاب (جناب حسن ابن حسن) آنطور که باید و شاید شناخته نشد.
بخوانید و بخوانانیدش!

      

11

        بسم‌اللّٰه

همانطور که از عنوان میتوان حدس زد، کتاب درمورد سی‌و‌هفت‌سال سردرگمی و ابهام از سرنوشت فرماندهٔ لشکر محمد رسول‌الله ، حاج احمد متوسلیانِ عزیز است. (البته در انتخاب عنوان بی سلیقگی شده ، چرا که این عدد، مربوط به زمان نگارش کتاب است؛ یعنی درواقعا عنوان کتاب تنها تا یکسال اعتبار دارد و الان که چهل و چند سالی شده..)

کتاب، گنگ است! نویسنده به سراغ هرکسی که کوچک‌ترین ربطی به ماجرای ربایش داشته یا احتمال اینکه کمترین خبری از سرنوشت این چهار اسیر داشته باشد، رفته و از آن‌ها نقل‌قول کرده. از مسئولین ایران و حزب‌الله بگیر تاااا نیروهای خبیث اسرائیلی‌و فالانژِ وقت... نقل‌قول‌ها و کوتاهه‌روایت‌هایی که حتی بعضاً متناقض یکدیگرند!
و البته که این گنگی و ناسازگاری و به‌هم‌ریختگی محتوایی را خود نویسنده می‌خواسته! مسئله عجیب و مقداری ترسناک است؛ اینکه خیلی‌ از مسئولین رده بالا خبر دارند که دقیقاً در آن روز چه اتفاقی افتاده و آن چهار عزیزِ سفرکرده وضعیتشان الان چگونه است، اما هیچکس هیچ خبر قطعی‌ای نمی‌گوید. نویسنده هم جزو همین طیف است. می‌داند اما نمی‌خواهد یا شاید نمی‌تواند به صراحت بگوید که چه شده ...
کتاب را اگر بادقت بخوانید، از کنار هم گذاشتن روایت‌ها و یک سری قرائن، به عنوان جمع‌بندیِ‌پایانی نتیجه‌ای به‌دستتان می‌آید. پاییز ۱۴۰۱ بود. آقای داوودآبادی را در نمایشگاه کتاب شهرمان دیدمش. رفتم جلو و نتیجه‌ای که پس از خواندن کتاب گرفته بودم را برایش گفتم. تایید کرد و گفت همین است. همین... بهشان گفتم که خب چرا این را صراحتا توی کتابتان نمی‌آورید و دل مخاطب را یک دله نمی‌کنید؟ جواب درستی نداد و پیجاند! بعد یک جمله‌ای آهسته بهم گفت که وسط نمایشگاه انگار یک سطل آب یخ ریختند رویم؛ جمله را نمی‌گویم چون هنوز برای خودم هم هضم نشده؛ اما این را بدانید که ماجرا خیلی پیچیده و یواشکی است!!
یک کتاب دیگری هم بناست از ایشان بخوانم و شاید در آن هم چیزهایی جدید یافتم. خواندم،‌حتما گزارشش را می‌گذارم.


♦️#مرگ_بر_اسرائیل
      

13

        بسم اللّٰه..🌱
السلام علی الامام الرئوف..💛

فکر می‌کنم هفت سال پیش بود. در یکی از مشهدهایی که با مدرسه رفته بودیم، به عنوان پیوست فرهنگی یک کتابچه مختصری هم درمورد امام رضا دادند دستمان تا بخوانیم. همان کتابچهٔ کوچک، باعث شد که خاطرات خوب بیشتری از آن سفر برایم بماند. اکنون، سال‌ها از آن سفر گذشته، اما مزهٔ آن خاطره‌سازی با کتاب  هنوز زیر دندانم مانده است؛ اینطور است که هروقت امام مهربان می‌طلبند و به پابوسی‌شان می‌رویم، بلااستثناء یک رمان امام‌رضایی در چمدانم جا خوش می‌کند و در سفر باهم خاطره‌ها می‌سازیم. این سفر ، «آبی‌ها» مصاحب و رفیق طریق ما بود.
آبی‌ها، رمانی مذهبی_تاریخی به قلم مرحوم تشکری است. داستان در زمان امامت حضرت علی بن موسی  است و از زمانی که در مدینه آمد شروع می‌شود و مخاطب را تا نیشابور و خراسان با خود می‌کشاند. البته محور اصلی داستان جوانی تازه مسلمان به نام زکریا و همسرش وفا و برادر همسر اوست.
سیر پیشروی داستان الحق و الانصاف جذاب است و مخاطب را با خود می‌کشاند اما چیزی که خیلی در این کتاب اذیت می‌کند و از سعید تشکری انتظارش را نداشتم پرداخت ضعیف جزییات است. کلیات همانطور که گفتم عالی است اما جزییات بعضی اوقات دور از ذهن  و حتی مسخره می‌شود!
مثلاً فرض کنید برادرتان گم شده است و شما -که دختری فاضله و عالمه هستید و از شاگردان مکتب موسی بن جعفر-، به همراه دوست برادرتان در بیابان راه می‌افتید تا پیدایش کنید و در راه به جای اینکه نگران جان برادر باشید، به بگو بخند و شوخی می‌گذرانید!!
البته این تنها یک مورد از ده‌ها مورد عجیب و غیرقابل تصور داستان بود. مواردی که کم نبودند و اعصاب خوانندهٔ ریزبین را به هم می‌ریزند.
از میان چند کتابی که از جناب تشکری خوانده‌ام، این یکی از بقیه به مراتب ضعیف‌تر بود.
, شادی روحش فاتحه‌ای نثار کنید.💐
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15

10

        🔸 راهپیمایی باشکوه اربعین حسینی، از مناسک اجتماعی دین است و شاید بتوان آن را از میان همهٔ شعائر دینی، عظیم‌ترینِ آن‌ها دانست.

🔸 هر شعاری، اگر فاقد شعور باشد، بی‌معناست و اگر بُعد معرفتی آن تقویت نشود، نه تنها موجبِ رشد اقامه‌کنندگانش نمی‌شود، که خود پس از یک مقطع تاریخی، دچار اضمحلال خواهدشد.

🔸 راهپیمایی اربعین ، از این قاعده مستثنی نیست. جریان استکبار وقتی که خود را در مقابل این سیل خروشان حسینی ناتوان دید و حتی از مانع‌شدن در روند رشد کمی آن موفق نشد، سعی دارد تا این جریان را از لحاظ کیفی در حداقلی‌ترین سطح ممکن، نگه دارد. این سطح حداقلی همان توجه صرف به ظواهر و تباعد از مسائلی چون عقلانیت و اخوت و مبارزه و تمدن‌سای و امثالهم است.

🔸 کتاب «قدم عاشقی»، مجموعه سخنرانی‌های استاد بزرگوار «حجت‌الاسلام عابدینی» است که با همین هدف یعنی تعمیق معرفتی جریان پیاده‌روی اربعین باتوجه به چالش‌ها و فرصت‌های موجود، تدوین شده است. فصل آخر کتاب تیز، به شرح زیارت اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام اختصاص یافته است. خلاصه بخواهم بگویم، خواندن این کتاب برای هرکس که این ایام قدم در مشایه گذاشته یا شوق قدم زدن در این مسیر عاشقی را دارد ، واجب است!

🗓 به‌وقتِ چهاردهمِ صفر ۱۴۴۶
⏰ ساعتِ ۵:۴۰ صبح
🚗 جادهٔ دهلران_مهران

      

16

7

        کتاب، مجموعه‌ای از بیانات حضرت آقاست در رابطه با مجلس شورای اسلامی با محوریت  بیانات سال ۹۹ خطاب به نمایندگان.

از لحاظ محتوایی که خوب بود و قابل استفاده..

اما از حیث گردآوری چندتا نقص داشت:

اول اینکه حس می‌کنم همه بیانات رهبری رو در مورد مجلس جمع آوری نکرده و خب اگه اینطور باشه، یه اشکال بزرگه به کتابی که هدفش جمع‌آوری سخنان رهبری در مورد مجلسه!

دوم اینکه فصل بندی و به اصطلاح تَبویب کتاب افتضاح بود! گردآورندهٔ محترم هیچ زحمتی به خودش نداده بود که براساس موضوع‌بندی ، فصل‌ها را از هم جدا کند. همه صحبت‌ها را یکجا آورده بود و از هر صحبت یک جمله‌ای که به‌نظر طلایی‌تر بود را به عنوان تیتر و سرفصل برگزیده بود.


• آرزو می‌کنم که نمایندگان مردم این کتاب را حداقل یکبار قبل از نشستن روی آن صندلی‌های سبز  بخوانند و نه فقط خواندن؛ که به آن عمل کنند.
• نکته ملیح کتاب ،  محتوای سخنان حضرت آقا بود که به بیان مشکلات و سفارش های رایج همیشگی به نمایندگان اکتفا نکردند. توصیه‌های اخلاقی و سلوکی در جای جای صحبت هایشان ، این کتاب را برای منی که هیچگاه قرار نیست سر و کارم به مجلس بخورد، مفید و خواندنی کرده بود. (و این است تفاوت جمهوریت و اسلامیت با سایر حکومت های مرسوم) الحمدلله بابت چنین رهبر فرزانه‌ای... ((:
      

5

باشگاه‌ها

نمایش همه

همخوانی کتاب

131 عضو

مادر

دورۀ فعال

🌱 تولدی دوباره 🌱

216 عضو

فوز سالک

دورۀ فعال

باشگاه کتابخوانی نجوا

143 عضو

آوای وحش: متن کوتاه شده

دورۀ فعال

فعالیت‌ها

آخرین انار دنیا
          ✍🏼 این دومین کتابی بود که از آقای «بختیار علی» خوندم. کتابِ بی‌جلد و وارفتۀ امانتی از باغ کتاب ملک، که به خاطر شرایط جسمانیش، نمی‌تونستم همیشه همراهم نگه دارم و دائم بخونم. پس خوندنش فرسایشی شد.


اولین کتاب «جمشیدخان، عمویم، که باد همیشه او را با خود می‌برد» بود. که حتی اسمش هم نفس‌گیره!

✍🏼 بعد از خوندن هر دو کتاب، تا حدی با جهان‌بینی نویسنده آشنا شدم. ظاهراً زندگی در نگاه بختیار علی، یه چیز شانسی و پوچه که خیلی اتفاقی یک روح سرگردان رو به یک جسمِ بی‌صاحب مرتبط می‌کنه.
(همین برای درنظر گرفتن نقص و اهمال در کارِ خالق کفایت می‌کنه، اما قلمِ نویسنده گستاخی‌های بیشتری در حقِ خدا روا می‌داره و نشون میده که زندگی کردن و زندانی شدن در کشور عراق و مهاجرت اجباری به اروپا، معصومیت مغزش رو از بین برده!)

در جهان تاریک و تباهی که بختیار علی میسازه، انسان باید بدون هیچ دلیلی زنده باشه. جنگ و سیاست مذموم‌ترین مفاهیمیه که بهشون پرداخته. اون معتقده هیچ سیاست‌مدار درستکاری وجود نداره و هیچ جنگی، حتی اگر برای عدالت و صلح باشه، ارزش فداکاری انسان رو.

(جملات ضدِ جنگِ قشنگی که لااقل این روزها می‌فهمیم چقدر بی‌فایده و توخالیند.)

خب پس تکلیف انسان در دنیای بی‌ثباتی و سرگردانیِ بختیار علی چیه؟ وقتی که زندگی نه ارزش زیستن داره، نه ارزش فدا کردن؟

اینجاست که یه باریکه‌ای از امید می‌گذاره توی داستان و شخصیت‌هارو وادار می‌کنه به دنبال چیزی باشند؛ گمشده‌ای، معنایی، انسانی...

مظفر صبحگاهی، آدمی زخم‌خورده از جنگ و سیاست و رفاقت، بعد از بیست‌ویک سال اسارت در کویر، شروع می‌کنه به دنبال پسرش گشتن.

آخرین انار دنیا، تنها نقطۀ روشن کتاب است، فضایی بهشت‌گونه که خوابیدن در کنارش، انسان رو به درجه‌ای از آگاهی، یقین و دل‌روشنی می‌رسونه.

با وجود کلی جمله‌ و عناصر فریبنده، فاصلۀ عمیقی بین منِ مخاطب و متن بود. هیچ‌جوره نمی‌شد داستان رو باور کرد. نمی‌تونستی خودت رو جای شخصیت‌هاش بگذاری و باهاشون همذات‌پنداری کنی.

به همین دلایل «آخرین انار دنیا» رو دوست نداشتم و باهاش ارتباط نگرفتم.


#کتابخانۀ_اتاق_کناری 
@anbarivaotaghekenari
        

26

بینوایان (جلد دوم)
          خواندن این کتاب یکی از بهترین تجربه‌های ادبیات کلاسیک برای من بود. بارها همراه با شخصیت‌های این کتاب، به سوالات مختلف فکر کردم. ویکتور هوگو مرا با سوال و مسئله‌های خودش همراه کرده بود. وقتی می‌دیدم اعتراف ژان والژان باعث می‌شود شهر دیگر مثل قبل نباشد، مثل او فکر می‌کردم که نکند اعتراف کردن غیر اخلاقی باشد؟ گاهی با ژاور همراه می‌شدم و نمی‌دانستم باید طرف قانون بایستم یا جوانمردی. و مخصوصا همراه با خواهر سمپلیس، آنجا که تنها دروغ زندگی‌اش را گفت.
سوالات و دغدغه‌هایی که هوگو مطرح می‌کرد، مرا با روایت داستان همراه می‌کرد. این یکی از مهم‌ترین نقاط مثبت رمان بینوایان برای من بود. چنین تجربه‌ای خیلی برایم پیش نیامده بود. 
باید اضافه کنم که کتاب سه بخش کلی دارد یکی خط داستانی، یکی تاریخ وقایعی در فرانسه و در آخر خطابیه‌ها و تأملات هوگو. به گمانم بخش‌های تاریخی داستان قابل حذف بود. به طور کلی کتاب می‌توانست بسیار خلاصه‌تر از این باشد. با این حال از خواندن این کتاب با ترجمه عالی و دقیق استاد پارسایار واقعا لذّت بردم.
        

13

نگاه سوم به جبر و اختیار

8