یادداشت مُحیصا
1404/2/30
انگار همین دیروز بود که از الهه گرفتمش. نامِ کتاب عجیب بود و جلدش هم قطور مثل تمام کتاب های سندرسون. سندرسونی که انگار عادتش شده روی بعضی کتاب هایش نام های عجیب و غریب بگذارد؛ پیکارگسل، مه زاد، طریق شاهان و....انگار می خواهد به خواننده بگوید تا کتاب را نخوانی متوجه نمی شوی چرا پیکارگسل؟ پیکارگسل را که شروع می کنم دویست صفحه اولش را با چنان سرعت حیرت آوری می خوانم که خودم هم شگفت زده می شوم. پیکارگسل دنیایی پر از رنگ است و شلوغ. زیباست و در عین حال سرگیجه آور. هر طرف که سرت را برمی گردانی رنگ می بینی و رنگ. گمانم اگر مردمان هالندرن پیکارگسل، دنیای مان را می دیدند که چگونه در عین فراوانی رنگ ها به سمت انتخاب رنگ های خنثی ، کم رنگ و به اصطلاح نود می رود به سخره مان می گرفتند و شاید هم ما را ادریسی های بیچاره ای می دیدند که زهد پیشه کرده و از دنیا دست شسته ایم.😂 از دنیا پردازی هر چه بگویم کم است و حق مطلب را ادا نمی کند. باید خودتان بخوانید و از این همه خلاقیت سندرسون شگفت زده بشوید و لذتش را با گوشت و استخوان و تک تک رنگ های اطرافتان حس کنید.😄 بعد از این دویست صفحه خواندن نظری در گودریدز که حاوی اسپویل بسیار بود و ته و توی داستان را در چند خط سر هم آورد رغبتم برای خواندن ادامه کتاب را از دست دادم. یادم است که روز بعدش به الهه زنگ زدم و گفتم:« وای الهه من پیکارگسل و اسپویل شدم الان دست دلم نمی ره بخونمش چیکار کنم؟» و او گفت که :« اشکال نداره بذار هر وقت داستانش یادت رفت شروع کن بقیه شو بخون.» نمی دانست که بعد از گفتن این جمله تقریبا یک سال بعدش خواندن پیکارگسل به سرم می افتد و پیکارگسلی را تمام می کنم که فکر می کردم هیچ وقت تمامش نمی کنم. اما همین اسپویل ناخواسته باعث شد با دقت بیشتری ادامه ی داستان را بخوانم و بیشتر در عمق شخصیت ها دقیق شوم. و بعد دیدم ویوانایی که در اوایل داستان دوستش نداشتم دوست داشتنی است. وَشِری که یک سال پیش احساس می کردم شخصیتی دکوری است و ای کاش نبود شخصیتی محبوب و کلیدی است که دوست دارم بیشتر در داستان حضور داشته باشد.( اما همچنان صیری و سوسبران شخصیت های مورد علاقه ام هستند😇) منی که احساس می کردم با دانستن پایان کتاب هیجان زده نمی شوم در طول خواندنش بارها هیجان زده شدم و با خواندن آخرین صفحه، پیکارگسل را در آغوش کشیدم و دانستم که یکی از بهترین تک جلدی های فانتزی عمرم را خوانده ام. امیدوارم این تک جلدی شروعی باشد برای خواندن و پرسه زدنی بیشتر و بیشتر در جهان کازمر سندرسون.
(0/1000)
نظرات
1404/2/30
این همون چیزیه که من همیشه میگم 😄 کتابای سندرسون یه جوریان که وقتی تهش رو ندونی طوری لذت میبری و بدونی طور دیگهای. واسه همینه که همیشه جزو گزینههای بازخوانیمه، چون قشنگ یه سری نکاتش و یه قسمتی از لذتش فقط تو بازخوانی به آدم دست میده :)
1
3
1404/2/30
اتفاقا هم سر این کتاب و می دونم سر طریق شاهان هم که نسخه جدید رو گرفتم قراره دوباره بازخوانی کنم (گویا توفیق اجباری دوباره خوانی آثار سندرسون همش نصیبم میشه😂) و خدا میدونه که با این حرفت چقدر موافقم.😄
3
1404/2/30
تاحالا کتابهای سندرسون رو نخوندم و مشتاق شدم اینو بخونم😁 واقعا یادداشت هایی که برای کتابها مینویسید عالین و بیشترشونو گذاشتم توی لیستم تا بخونم
1
1
1404/2/31
خیلی خیلی خوشحالم بابت اینکه یادداشت هامو دوست داری و امیدوارم اگه روزی کتاب های سندرسون رو شروع کردی از خوندنشون لذت ببری😇💗✨🍃
2
مُحیصا
1404/2/30
2