یادداشت محمدرضا ایمانی

ایفی ژنی (نمایشنامه)
تو فاوست ب
        تو فاوست بهم ثابت شد که گوته ید طولایی تو تحریف اساطیر داره. البته شاید تحریف کلمه درستی نباشه چون تو زمین اساطیر قصه راست برای کسیه که بهتر بتونه امور رو با منطق درونی اساطیر روایت کنه. و از اونجایی که گوته شاعر بزرگ اروپاست لابد این حق رو برای خودش میدیده که دستی تو جریان مشهور اساطیر ببره.
.
ایفی‌ژنی یا ایفیگنیا، خواهر بزرگ الکترا و دختر آگاممنون، کسی بود که باید قربانی شد تا راه فتح تروا باز بشه. آگاممنون وقتی کشتی‌هاش رو برای حرکت به سمت تروا آماده کرد به یه مشکلی برخورد اونم اینکه بادی ‌نمی‌وزید که کشتی‌هاش رو حرکت بده. بعد از ما‌ه‌ها که حرکت سپاه معطل موند و دیگه بیم اون می‌رفت که سپاه از گرسنگی و بیماری هلاک بشه، پیشگوها خبر دادند که آرتمیس به خاطر بی‌احترامی که آگاممنون به اون کرده، تصمیم گرفته اینجوری تنبیهش کنه و تنها راه برای خاموش کردن آتش خشم آرتمیس قربانی کردن ایفیگنیاست. آگاممنون بعد از کلنجار بسیار با خودش راضی میشه که اینکارو بکنه. ایفیگنیا قربانی میشه و کشتی‌ها موفق میشن به سمت تروا حرکت کنند. 
کلومنتسرا از این واقعه کینه میگیره و برای همین بعد از فتح تروا آگاممنون رو می‌کشه. تا اینجای داستان روایت آیسخلوس در تریلوژی اورستیا و سوفوکلس در نمایشنامه الکترا از قضیه‌ست.

اوریپید دوتا نمایشنامه داره به نام‌های ایفیگنیا در اولیس و ایفیگنیا در میان توری‌ها. تو نمایشنامه اول پایان‌بندی داستان اینجوریه که لحظه آخری که آگاممنون داشته تیغ رو روی گلوی ایفیگنیا میکشده، طوفانی در میگیره و آرتمیس جای ایفیگنیا رو با بزی عوض می‌کنه. باد که می‌خوابه همه میبینن به جای ایفیگنیا بزی قربانی شده. ولی این تیکه آخر خبر به کلومنتسرا نمی‌رسه یا شاید هم باور نمیکنه چون ایفیگنیا توسط خود آرتمیس ربوده میشه.
.
نمایشنامه حاضر بازنویسی نمایشنامه ایفیگنیا در میان توری‌هاست. داستان هم به این صورته که ایفیگنیا به جزیره‌ای منتقل شده که در اون به مقام کاهنه معبد آرتمیس ( گوته از اسم رومی اون یعنی دیانا استفاده می‌کنه) منصوب شده که وظیفش تقدیس اسرای بیگانه‌ایه که برای قربانی کردن به اون جزیره میارن. 
تو جریان فرار اورست از دست الهگان انتقام، اگه اشتباه نکنم آپولون تو خوابی به اورست میگه برو سردیس آرتمیس رو از معبد اون جزیره به معبد من تو آتن بیار تا بخشیده بشی. اورست هم به جزیره می‌ره و اونجا می‌فهمه ایفیگنیا زنده‌ست. تو روایت اوریپید هم ایفیگنیا و هم سردیس رو میاره ولی تو روایت گوته می‌فهمه منظور آپولون از سردیس خواهرش بوده.
.
چنتا نکته درباره درباره نمایشنامه وجود داره:
۱- من نمایشنامه اوریپید رو نخوندم و الان دقیق به افتراق‌ها واقف نیستم. ولی علی الاصول تو قضیه تانتالوس گوته نتونسته با منطق درونی اسطوره پیش بیاد که البته برای دوره اون و تحقیقات کم تو زمینه اسطوره طبیعی هم هست.
در حال حاضر ما گناه هوبریس رو برای تانتالوس می‌دونیم که خواست از خدایان پیشی بگیره ولی گوته این قضیه رو نه برای تانتالوس بلکه برای پسراش میدونه و دعوا رو به انتقام گیری ساده دوتا برادر تقلیل میده که تی‌اِست داداشش رو گول زد که پسر خودش رو بکشه و آتریوس هم پسرای تی‌اِست رو تیکه تیکه کرد و ریخت تو غذاش. 
۲- نمی‌دونم چرا گوته این اثر رو بازنویسی کرده. البته گوته سابقه بازنویسی داستان‌های عامیانه رو داره ولی چند دلیل میشه برای این اثر به خصوص متصور بود. شاید اثر اصلی زمان گوته موجود نبوده و بعدا پیدا شده. شاید مقصود خاصی از پایان‌بندی داستان داشته و می‌خواسته در قضیه بردن ایفیگنیا به جای سردیس نوعی انسانگرایی رو نشون بده و ... .
۳- اگه دقت کنید داستان جایگزینی بز به جای ایفیگنیا خیلی نزدیک به داستان قربانی کردن اسماعیله. کلا اساطیر به تاریخ ادیان خیلی نزدیکن که توضیحش مجال دیگه‌ای میطلبه.
۴- ترجمه محشره. متاسفانه سواد المانیم اجازه نمیده به اصل متن رجوع کنم منتهی مترجم به زیبایی برای اینکه جنبه تغزلی اثر رو حفظ کنه، نمایشنامه رو به نیمایی برگردونده.
۵- یه نکته‌ای درباره طبع اثر وجود داره. انتشارات مطالعات زنان در چاپ‌های اولیه اسم مترجم رو «بهروز مشیری» ذکر کرده ولی بعداً رو جلد اسم مترجم «اسدالله مبشری» اومده. من بررسی کردم هر دوتا طبع ترجمه‌هاش عین همه ولی تفاوت اسم مترجم رو متوجه نشدم! خوشحال میشم اگه کسی میدونست بگه. لازم به ذکره که بهروز مشیری و اسدالله مبشری دوتا آدم متفاوتند.





• نقاشی یادداشت: قربانی ایفیگنیا 1749 اثر گابریل فرانسوا دوین
      
493

21

(0/1000)

نظرات

یادداشت بسیار عالی ومفید👌👌
درنمایش نامه آیسخولوس که من دارم میخوانم  آگاممنون  دخترش را قربانی می کند وخبری از بز فرستاده شده نیست.
درمورد مترجم هم  من متوجه شده بودم  ازنشر دامون سوال پرسیدم  که مترجم رو اسدالله مبشری معرفی کردند وگفتن اشتباه شده
7

4

بز فرستاده شده در نمایشنامه هایی که درباره خود ایفی ژنی هست آورده شده
مثل ایفی ژنی در تائوریس و ایفی ژنی در اولیس از اوریپید
ایفی ژنی از راسین
و همین ایفی ژنی در اولیس از گوته
طنز استفاده شده در این نمایشنامه ها هم از نکات جالب تراژدی های یونانه...مخصوصا در اوریپید 

1

بله درسته.من فعلا به اونها نرسیدم ولی در برنامه  نمایش نامه خوانیم    هستند .
@Mrkh 

1

والا من نمی‌دونم نشر دامون چیه، احتمالا اشتباه ثبت شده تو بخوان.
چون هر نسخه‌ای که من دیدم همین انتشارات مطالعات زنان بود. 

1

دامون همون روشنگران و مطالعات زنان هستش
تو گوگل هم جستجو کنید واستون نشر روشنگران میاد
همونجوری که ترجمه آقای مبشری با آقای مشیری فرق نداره، دامون با روشنگران و مطالعات زنان فرق نداره😂
@Mohamadrezaimani 

2

نشر روشنگران ومطالعات زنان همون دامون هستش.نمی دونم چرا دوتا اسم داره انتشاراتش
@Mohamadrezaimani 

2

عجیبه واقعا.
اون اشتباهی هم که کردن عجیبه. چطور ممکنه آدم اسدالله مبشری رو بهروزی مشیری بنویسه؟!؟
@baharfallah76
@aghili  

1

انتشارات عجیبه
@Mohamadrezaimani 

0

در مورد تأثیرپذیری اساطیر از ادیان، یکی از اساطیر شناخته شده، اساطیر نورس هستش. توی اساطیر نورس رگناروگ باعث پایان جهان می‌شه. اما بعد از حضور مسیحیت توی اون منطقه رستاخیز به اساطیرشون اضافه می‌شه و دیگه جهان پایان نداره.
1

3

حالا فراتر از مسیحیت تأثیر یهودیت تو اساطیره. مسیح برای دوران پسااساطیره ولی موسی (ع) و قبل از اون خودشون تو دوران اساطیر قرار دارن. این باعث شده هم اینا تو اساطیر تاثیر بذارن و هم اون ادیان رنک اساطیری بگیرن. کلا مبحث جالبیه. 

2

آقا، قبل از اینکه بخونم. چرا بهخوان متن‌های تو رو بهم نشون نمی‌ده؟ الان اومدم تو پروفایل و دیدم این متن رو! 
1

1

دارن منو حذف سیستماتیک میکنن سید... 

2

این "توجیه بازنویسی یک اثر کلاسیک چیست" خیلی جالبه برام.

این نکته‌ای که در مورد مترجم گفتی جالب بود برایم. یعنی اشتباه کردن؟ 

واقعا اینکه اسطوره‌ها رو می‌شناسی خیلی غبطه‌برانگیز است. خواستی بری سراغ اوریپید و اینا بگو شاید هم‌‌مسیر شدیم. چون بعیده تنهایی بتونم از پسشون بر بیام.
3

1

اوریپید دیگه تقریبا آخر شاعر عصر تراژدی باستانه. بخوای شروع کنی از سر داستان یعنی ایلیاد شروع کنی. 

1

اسطوره خوندن من یه داستان جلب داره.
تقریبا ترم اول ارشد بودم که جذوه یونان گرفت منو. با چنتا از رفقا (از جمله امیرحسین کاشانی که تو اون جلسه دیدیش) گفتیم بشینیم پایدیا بخونیم. یکم که جلو رفتیم دیدیم فهممون ناقصه گفتم بریم پیش استاد. با ضرب و زور رفتیم قم پیش دکتر میرشرف الدین. ایشون کاسه و کوزه مون رو بهم زد گفت پایدیا رو جمع کنید شروع کنید ایلیاد خوندن.
اون جمع تقریبا منحل شد (البته جلسات منظممون و نه رفاقتامون) ولی دغدغه اسطوره یونانی تو من موند. 
یه پادکست مفصل درباره اسطوره یونانی پیدا کردم به نام ساگا که البته خودش کپی خوبی از مجموعه اساطیر یونان گیل منه. من تو طول ترم اول و دوم ارشد موقع ناهار تو سلف این پادکست رو گوش میدادم و چقدر چسبید بهم. استارتم از اونجا شروع شد ولی چون خوشم اومد خودم ادامه دادم. 

1

خیلی هم عالی.
این ساگا رو قبلا پیدا کرده بودم ولی کاملا یادم رفته بود.
@Mohamadrezaimani 

1