یادداشت امیرعباس شاهسواری

        این کتاب را اواخر سال ۱۴۰۳ شروع کردم و اوایل ۱۴۰۴ یعنی امروز تمام شد. کتاب یک رمان نوجوان است اگر خیلی بزرگسال هستید و نوجوان درون ندارید و مثل یک انسان پنجاه و پنج ساله دوست دارید یک رمان اگزیستانس و معناگرایانه بخوانید و سیگاری دودکنید و ...اصلا به درد شما نمی خورد، از قیدش بگذرید
اما اگرنوجوان هستید یا مثل من با نوجوان ها زیاد می پلکید و می خواهید در فضایشان باشید، به نظرم انتخاب خوبی است. و این تعریف فارغ از موضوع است. چون فلسطین سریع رگ های غیرت و حمیت را به جوش می آورد و نمی گذارد با مغزی سرد و قلبی گرم، کتاب انتخاب کنید. پس فارغ از قضیه موضوع کتاب، ما با یک رمان خوب و استاندارد نوجوان سر و کار داریم. درست است که ریتم ابتدایی کتاب کند است و یک سوم انتهایی کتاب اوج کشمکش ها است، اما توصیفات و شخصیت پردازی های خوب این خلا را تا حدودی جبران می کند. 
رمان قصه کریم عبودی است نوجوانی عشق فوتبال که در گوشه ای از شهر رام الله و کرانه باختری زندگی می کند و دو دوست دارد به نام هوپر و ....(بیش از این بگویم اسپویل می شود)
و اما حالا رمان را با موضوع اش مورد بررسی قرار دهیم.
به نظرم خوب نتوانسته بود فلسطین را شرح دهد، از طرفی هم خوب توانسته بود، یعنی چی این جمله، یعنی نوشتن داستان درباره فلسطین یک امر سهل و ممتنع است، صعب مستعصب است. شما از یک بریتانیایی چه انتظاری داری، تازه با آن نگاه های نژاد پرستانه و مستشرقی شان که ادوارد سعید در کتاب اورینتالیسم خود آورده
این ها نه‌ فلسطین را، مای شرقی توسعه نیافته را، کلا از بالا به پایین نگاه می کنند. با این حال، من می گویم خانم الیزابت لرد انگلستانی نسبت به جبر جغرافیایی و هزاران مایل دور بودنش از فلسطین خیلی خوب نوشته لااقل از ما که خیلی نزدیک تریم و پنجاه سال است که روز قدس داریم و فلسطین یکی از اولویت های حاکمیتی است، خیلی خیلی بهتر نوشته است. تقریبا من قصه و داستان خوبی در ایران ندیدم که راجع به فلسطین نوشته شده باشد
پس از این بابت خوب است. و از بابت همان نگاه های شرق شناسانه و تجربه نزیسته های نویسنده(البته انتهای کتاب ، ناشر محترم نوشته هیچ کس جز الیزابت لرد که مدتی در خاورمیانه زیسته لایق نوشتن چنین اثری نبود، اولا برادر من هومر که نیست، ایلیاد و هومر سروده باشد، ثانیا کجای خاور میانه زیسته که اوضایش مثل فلسطین است حتی لبنان هم شبیه فلسطین نیست، البته اگر مدتی در قطر یا امارات بوده که آنجا خیلی شبیه است!) که یک جاهایی توی ذوق می زد و انگار یک جاهایی بچه های دروازه‌ ری دارند فوتبال بازی می کنند. اما در کل می گویم رمان خوبی است. در این نبود اثر هنری راجع به فلسطین( اثر زیاد است اثر هنری!)‌کتاب قابل توجهی است. با توجه به بعد مسافت و تجربه نزیسته، نویسنده به خوبی توانسته آن خفقان آمیخته با درد و رنج و ترسی که در کرانه باختری جا خوش کرده را به ما یادآوری کند. به ما یادآوری کند که چرا انسان فلسطینی ۷ اکتبر را رقم زد. به اینکه به مزخرفات امثال مهدی تدینی گوش ندهیم که هفت اکتبر  تله اسرائیل بود. هفت اکتبر یک امر طبیعی و فیزیولوژیک است. ترکیدن دملی چرکین که پر است از تنفر و صداهای فروخفته...ای کاش این کتاب را در نوجوانی ام می خواندم. اساسا ج.ا که فلسطین در اوج اولویت هایش است هیچ طرح آموزشی ای برای بچه هایش ندارد که این امر را بیشتر بدانند. من هنوز با این سنم نمی دانم اردن در کدام قسمت فلسطین است. اما می دانم مکزیک کجای آمریکا است یا کشورهای شمال اسکاندیناوی....در این نبود برنامه ها و اولویت های آموزشی در مدارس، به نظرم این کتاب را بدهید بخوانند دانش آموزان
تا کمی با فلسطین و رنج هایش، با نوجوانان فلسطینی و وسعت وجودیشان بیشتر آشنا شوند که یادشان برود درد های کوچک و فانتزی و صورتی و پفکی خودشان که در برابر دردهای آنها میکروسکوپی است و هیچ است.
یک نکته دیگر که این کتاب داشت قصه خودش را روی عشق های تینیجری بنا نکرده بود. برادر کریم یعنی جمال،  عاشق ویولت بود اما داستان روی این بنا نشده بود. کل تعلیق قصه روی یک چیز دیگر بود و این در حد یک برگ بود از کل درخت داستان. بعدشم طرف انگلیسیه، انتظار دارید مثلا چی بنویسه...اما من آخوند ملبس داستان نویس می شناسم که هر وقت قصه برای نوجوان می نویسه حتما یک عشق تینیجری را محور پیرنگ داستان می گذارد. حالا این خوبه بزرگوار داستان صدر اسلام رو با پیرنگ تینیجری می نویسه...بابا این عشق تینیجری اون زمان نبوده، یک مفهوم آناکرونیزم هستش قوربونت برم...حداقل یک شخصیت تاریخی رو برای فروش بیشتر کتابت عاشق دخترعمه اش نکن برادر، این فوله حداقل از شما که طلبه هستی انتظار نداریم برادر، استاد، از ریش سفیدت انتظار نداریم
این کتاب رو به آن دسته از عزیزان خصوصا طلاب دست به قلم نوجوان نویس که فکر می کنند تنها روش تعلیق، آوردن یک عشق آبکی تینیجری است که نه منتهی به ازدواج میشه نه منتهی به.... می خواهند داستان خود را بفروش کنند توصیه می کنم که بخوانند 
که ببینند می شود انگلیسی بود و یک داستان نوشت که بنای اصلی فرویدیجات نباشد و جذاب باشد و بفروش
نکته آخر ترجمه فوق العاده کتاب بود که واقعا باید به خانم علی پور دست مریزاد گفت


      
357

28

(0/1000)

نظرات

جسارتا تاریخ ابتدای متن نیاز به ویرایش دارد.
۱۴۰۲❌️ ۱۴۰۴✅️
1

2

کلا همیشه همه جای متن هایم نیاز به ویرایش دارد
ممنون از تذکرتان🙏🌻 

1

آثار این نویسنده ای رو که می فرمایید دوست ندارم و بهشون نقد دارم ولی این که می فرمایید عشق تینیجری در صدر اسلام نبوده یه مقدار برام گنگه، از چه نظر؟ سن بروزش یا کیفیتش؟
8

1

بحث اول سلیقه ای است
اما بحث دوم
عشق تینیجری یک بحث جدید است، محصول رسانه است و بلوغ زود رس...عرب شبه جزیره وقتی بالغ می شد یا ازدواج می کرد یا اگر مثل پیامبر و جعفر بن ابی طالب تقوا پیشه می کرد و یا اگر اینگونه بود به سراغ صاحب رایه ها، امیال غریزی خود را اشراب می کردند. پس مثل الان نبود که بچه پای کامپیوتر با پفک و چس فیل بزرگ بشه و با نیم من دنبه، هر روز عاشق یکی بشه مثل خسرو در خسروشیرین اثر خسرو باباخانی...مرد عرب آنقدر تنومند بوده که چون حمزه سیدالشهدا که تنها به شکار شیر می رفته، این عرب به سن ازدواج، ازدواج می کرده
یعنی اگر عاشق کسی بوده یا می گرفتتش یا هیچ یا اگر بنای تامین جنسی بوده مکان هایی فراهم بوده بماند که ازدواج ها هم انواعی داشته، کلا عرب ها  مثل ما ایرانی نیستند که اینقدر رمانتیک باشیم ، من نه سال داشتم پدر مرحومم من را به حج برد.اطراف مسجد النبی سر درد شدم..رفتیم از یک مغازه استامینوفن بگیریم، مرد سن من را پرسید و بعد گفت: چند تا زن دارد ؟؟!!!ما قیافه مان شبیه علامت سوال..پدرم گفت این دهانش بوی شیر می دهد. مرد گفت پسر من ۱۱ سال دارد و دو زن دارد... 

1

یکوقت هست اقتباس می کنیم 
یا یکجوری گل درشت در کار این را می آوریم که مخاطب متوجه بشود که مخاطب متوجه بشود. یک زمانی نه می گوییم اینطوری بوده است...اصلا فلانی این کار را کرده، نه با طنز، نه اغراق 
جدی می گوییم عاشق دختر عمه اش بوده...
البته این با اینکه آن زمان عشق تینیجری بوده یا نه تفاوت کرد
اما مخلص کلام، من همانطور که شاهد بازی عرفا را با پدوفیلیسم یکی نمی پندارم عشق تینیجری یک استریمر با اکانت فیک در بازی نسب به یک پلیر را هم با عشق یک تازه جوان عرب رزم آور و سوار کار هم یکی نمی دانم 

1

بله متوجه هستم بحث اول سلیقه ای است، از این نظر گفتم که ارادت خاصی به کتاب های ایشون یا تم عاشقانه مد شده که در ۹۰ درصد داستانهای تاریخی وجود دارد، ندارم که بخواهم در برابر انتقاد شما دفاعی بکنم، سوالم در مورد حضور عشق تینیجری صرفا به جهت آگاه شدن از تعریف شما از این مدل عشق در آن دوران بود.
با سنت ها و شیوه های زندگی و ازدواج اعراب در صدر اسلام آشنایی دارم ولی نمی تونم مثل شما این قدر با یقین در مورد شیوه و سن عاشق شدن ها وسرانجام عشق ها در آن زمان صحبت کنم. دوست داشتم بدانم بر چه اساس اینطور قاطعانه رد می کنید.
همان طور که خودتون هم فرمودید اعراب در دوران جاهلیت در مورد ازدواج  و ...، سنت های مخصوص خودشون رو داشتن که به واقع محدودیتی براشون ایجاد نمی کرد و اگر بپذیریم که عموما عشق ثابت داشتن، همین سنت های مختلف مسیر رسیدن به عشق های واحد و متعدد رو هموار میکرد. 
@amirabbasshahsavarii 

1

کاش با اون قسمتی که گفتید:" من آخوند نویسنده که می شناسم که پیرنگ داستان هایش عشق تینیجریست" کتاب ها و نویسنده ها به ذهنم نمی آمد.😊
1

1

اتفاقا به همین خاطر گفتم این یادداشت را پاک کنم
حداقل توی کانالم پاک می کنم 

0

البته اگر دنبال کتاب خوب درباره ی فلسطین هستید، توصیه می کنم کانال کتابخانه فلسطین را چک کنید. و پیج فلبوک از سمانه افشاری.
4

1

علی الحساب کتاب "جایی که خیابان ها نام داشت" چیز بدی نبود. البته به پای این کتاب نمی رسد. اما حداقل نویسنده فلسطینی الاصل است. هرچند هیچ گاه فلسطین را ندیده. 

1

اینستاگرام ندارم متاسفانه 

0

خیلی عالی ...ممنون از معرفی تان انشالله می خوانمش
@mahtab_h_r 

0

سلام. در حوزه فلسطین، کتاب‌های آقای ایلان پاپه (عمومی‌تر) و آقای شلومو زند (تخصصی‌تر) بسیار قابل استفاده هستن. روایت جمع‌وجور آقای کورش علیانی در «متاستاز اسرائیل» هم قابل استفاده هست. دوتا فهرست نوشتم در مورد کتاب‌های فلسطین و اسرائیل که اینا داخلش هست.
1

1

خیلی ممنونم از معرفی تان🙏🌻 

1

یادداشت عالی
اون بخش رو هم بذار برادر و پاکش هم نکن
من تا توصیف کردی نویسنده رو تصویر خودش و کتاب‌هاش اومد تو ذهنم.

1

ممنونم🙏🌻
ملاحظه دیگران رو دارم آقا سید، خانواده نشسته بده(با صدای مرحوم بابا پنجعلی بخوانید)😜😅

1