یادداشت پریا رادفر

خوابیدن یک
        خوابیدن یک معضل بزرگ است!
چیزی شبیه به یک گره کور توی نخی که داریم باهاش چیزی را می‌دوزیم و همه‌ی مدت اضطراب رسیدن بهش را داریم. [من همه‌ی روز از بابت شب که باید تلاش کنم بخوابم دلشوره دارم!]
برای همین‌هاست که هر شب چندین‌بار با خواهرم شب‌به‌خیر می‌کنیم تا مطمئن بشویم هر دو هنوز بیداریم و هیچ‌کدام با <شب> و رنج تلاش برای <خوابیدن> تنها نشدیم.
اکثراً هم بعد از شب‌به‌خیر، یک‌چیزی برای تعریف کردن پیدا می‌کنیم تا خواب طرف مقابل بپرد و مدت بیشتری در پیمودن شب همراهمان باشد!
این کار را انقدر تکرار می‌کنیم که یکی‌مان [که اکثراً من نیستم] خوابش بگیرد و بگوید [شب‌به‌خیر واقعی].
و بعد از شب‌به‌خیر واقعی، من مجبور می‌شوم یک گوسفند را متقاعد کنم از این طرف تخت بپرد آن طرف!
پ.ن:شب به‌خیر خیلی انواع دیگر هم دارد ؛اما شب به‌خیر واقعی با اختلاف دلگيرترین نوعش است!
      
279

18

(0/1000)

نظرات

آخی چه قشنگ🥹

2

به نظرم کتاب خوبیه  👍👍👍👍
1

0

من هم دوستش داشتم😁 

0

به نظرم کتاب خوبیه  👍

0

چه عکسی خانم رادفر!
چه متنی!
چه عکاس و چه نویسنده‌ای!

(خودم که هنوز نخوابیده‌ام اما برای شما خوابی خوش آرزومندم.)
1

4

😁❤️  

0

خیلی قشنگ بود دوست دارم کتابش را بخونم
عکاسی هاتون هم خیلی خوشگله
1

0

حتما بخوانیدش دوست خیلی خوبی است.
پ‌ن:خیلی خوشحال شدم که یادداشت و عکسی که بهش ضمیمه کردم را دوست داشتید. و خوشحال‌تر شدم که برایم  نظر نوشتید! 

1

یاد اون سال‌های طولانی افتادم که با خواهرم تو یه اتاق می‌خوابیدیم.  مگه حرف‌ها تموم می‌شد 😁
2

1

یک‌جوری شب‌ها حرف می‌زنیم انگار در طول روز باهم نبودیم...😁 

1

دقیقا. تازه در طول روز هم همه تعجب می‌کردن از حرف زدن‌های ما. می‌گفتن مگه بیشتر روز پیش هم نیستید درباره چی حرف می‌زنید آخه 😁
@rd_paria 

1