بریدههای کتاب زینب زینب 1404/6/2 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 105 صفحۀ 521 0 12 زینب 1404/5/30 محکم در آغوشم بگیر سوزان ام. جانسون 3.9 17 صفحۀ 194 عشق مثل یه زبانه. اگه به اون زبان صحبت کنید ، روز به روز روونتر میشه. در غیر این صورت ، فراموش میشه. 0 13 زینب 1404/5/26 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 285 « در این دنیا ، همه چیز دست خود آدم است ، حتی عشق ، حتی جنون ، حتی ترس. آدمیزاد میتواند اگر بخواهد کوهها را جابهجا کند، میتواند آبها را بخشکاند ، میتواند چرخ و فلک را بهم بریزد. آدمیزاد حکایتی است. میتواند همه جور حکایتی باشد. حکایت شیرین ، حکایت تلخ ، حکایت زشت ... و حکایت پهلوانی ... بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا ، به قدرت نیروی روحی او نمیرسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد.» 0 28 زینب 1404/5/26 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 284 دنیا مثل اتاق تاریکی است که ما را با چشمهای بسته وارد آن کرده اند. یک نفر از ما ، ممکن است چشمش باز باشد. ممکن است یک عده بخواهند با کوشش چشمهای خود را باز کنند و یا ممکن است بخت کسی بخواند و یک نوری از یک روزن بتابد و آن آدم یک آن بتواند ببیند و بفهمد. 0 15 زینب 1404/5/20 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 193 کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را میدانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت عملاً خالق نبودهاند ، آنقدر خود را به آب و آتش میزنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟ 0 20 زینب 1404/5/17 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 146 آدمیزاد چیست؟ یک امید کوچک ، یک واقعهٔ خوش چه زود میتواند از نو دست و دلش را به زندگی بخواند؟ اما وقتی همهاش تودهنی و نومیدی است، آدم احساس میکند که مثل تفاله شده، لاشهای ، مرداری است که در لجن افتاده. 0 10 زینب 1404/5/16 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 69 بچه وقتی خاطره پیدا کرد و توانست گذشته را بیاد بیاورد، دیگر بچه نیست. هرچند این گذشته فقط چند ساعت پیش باشد. 0 7 زینب 1404/5/12 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 29 پدر گفت:« دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دل آدم را روشن میکند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه میکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است . اگر با محبت غنچهها رو آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزیدی غنچهها پلاسیده میشوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است. اینجور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.» 0 24 زینب 1404/5/5 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 180 0 9 زینب 1404/5/4 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 105 صفحۀ 173 0 41 زینب 1404/4/29 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 88 0 15 زینب 1404/4/29 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 81 0 11 زینب 1404/4/23 هنر همه فن حریف شدن در احساسات مارک براکت 0.0 11 صفحۀ 119 تنها راه فهمیدن معنای یک احساس، فهمیدن چرایی به وجود آمدن آن است؛ اینکه متوجه شویم فرد چه در کی از عوامل موقعیتی که باعث آن احساس شدهاند داشته است. رفتار فرد به تنهایی میتواند سرنخی برای حل معما باشد و احتیاجی هم به پاسخ نیست. 0 19 زینب 1404/4/22 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 26 0 21 زینب 1404/4/18 کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم تینالین سیلیج 2.9 27 صفحۀ 176 جالبترین چیزها زمانی اتفاق میافتند که از مسیر قابل پیشبینی دور میافتید: وقتی مفروضات را به چالش میکشید و به خودتان اجازه میدهید دنیا را غنی از فرصت و پر از امکان ببینید. 0 23 زینب 1404/4/17 کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم تینالین سیلیج 2.9 27 صفحۀ 161 زندگی تمرین نمایش نیست و فرصت دومی به شما داده نمیشود که بهترین عملکرد خودتان را به اجرا بگذارید. 0 12 زینب 1404/4/13 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 171 صفحۀ 139 0 13 زینب 1404/4/13 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 171 صفحۀ 109 0 9 زینب 1404/4/10 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 171 صفحۀ 68 0 10 زینب 1404/4/9 رویای آدم مضحک: هفت داستان کوتاه فیودور داستایفسکی 3.9 26 صفحۀ 158 واقعا راست میگویند که از قبل نمیدانیم چه سرنوشتی در انتظار ماست! 0 15
بریدههای کتاب زینب زینب 1404/6/2 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 105 صفحۀ 521 0 12 زینب 1404/5/30 محکم در آغوشم بگیر سوزان ام. جانسون 3.9 17 صفحۀ 194 عشق مثل یه زبانه. اگه به اون زبان صحبت کنید ، روز به روز روونتر میشه. در غیر این صورت ، فراموش میشه. 0 13 زینب 1404/5/26 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 285 « در این دنیا ، همه چیز دست خود آدم است ، حتی عشق ، حتی جنون ، حتی ترس. آدمیزاد میتواند اگر بخواهد کوهها را جابهجا کند، میتواند آبها را بخشکاند ، میتواند چرخ و فلک را بهم بریزد. آدمیزاد حکایتی است. میتواند همه جور حکایتی باشد. حکایت شیرین ، حکایت تلخ ، حکایت زشت ... و حکایت پهلوانی ... بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا ، به قدرت نیروی روحی او نمیرسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد.» 0 28 زینب 1404/5/26 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 284 دنیا مثل اتاق تاریکی است که ما را با چشمهای بسته وارد آن کرده اند. یک نفر از ما ، ممکن است چشمش باز باشد. ممکن است یک عده بخواهند با کوشش چشمهای خود را باز کنند و یا ممکن است بخت کسی بخواند و یک نوری از یک روزن بتابد و آن آدم یک آن بتواند ببیند و بفهمد. 0 15 زینب 1404/5/20 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 193 کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را میدانند. قدر تحمل و حوصله و یکنواختی و برای خود هیچ کاری نتوانستن را. شاید مردها چون هیچ وقت عملاً خالق نبودهاند ، آنقدر خود را به آب و آتش میزنند تا چیزی بیافرینند. اگر دنیا دست زنها بود، جنگ کجا بود؟ 0 20 زینب 1404/5/17 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 146 آدمیزاد چیست؟ یک امید کوچک ، یک واقعهٔ خوش چه زود میتواند از نو دست و دلش را به زندگی بخواند؟ اما وقتی همهاش تودهنی و نومیدی است، آدم احساس میکند که مثل تفاله شده، لاشهای ، مرداری است که در لجن افتاده. 0 10 زینب 1404/5/16 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 69 بچه وقتی خاطره پیدا کرد و توانست گذشته را بیاد بیاورد، دیگر بچه نیست. هرچند این گذشته فقط چند ساعت پیش باشد. 0 7 زینب 1404/5/12 سووشون سیمین دانشور 4.1 308 صفحۀ 29 پدر گفت:« دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دل آدم را روشن میکند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه میکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است . اگر با محبت غنچهها رو آب دادی باز میشوند، اگر نفرت ورزیدی غنچهها پلاسیده میشوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بیشرفی و بیانصافی است. اینجور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.» 0 24 زینب 1404/5/5 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 180 0 9 زینب 1404/5/4 کافکا در ساحل هاروکی موراکامی 3.9 105 صفحۀ 173 0 41 زینب 1404/4/29 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 88 0 15 زینب 1404/4/29 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 81 0 11 زینب 1404/4/23 هنر همه فن حریف شدن در احساسات مارک براکت 0.0 11 صفحۀ 119 تنها راه فهمیدن معنای یک احساس، فهمیدن چرایی به وجود آمدن آن است؛ اینکه متوجه شویم فرد چه در کی از عوامل موقعیتی که باعث آن احساس شدهاند داشته است. رفتار فرد به تنهایی میتواند سرنخی برای حل معما باشد و احتیاجی هم به پاسخ نیست. 0 19 زینب 1404/4/22 درباره عشق و یازده داستان دیگر آنتون چخوف 3.8 4 صفحۀ 26 0 21 زینب 1404/4/18 کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم تینالین سیلیج 2.9 27 صفحۀ 176 جالبترین چیزها زمانی اتفاق میافتند که از مسیر قابل پیشبینی دور میافتید: وقتی مفروضات را به چالش میکشید و به خودتان اجازه میدهید دنیا را غنی از فرصت و پر از امکان ببینید. 0 23 زینب 1404/4/17 کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم تینالین سیلیج 2.9 27 صفحۀ 161 زندگی تمرین نمایش نیست و فرصت دومی به شما داده نمیشود که بهترین عملکرد خودتان را به اجرا بگذارید. 0 12 زینب 1404/4/13 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 171 صفحۀ 139 0 13 زینب 1404/4/13 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 171 صفحۀ 109 0 9 زینب 1404/4/10 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 171 صفحۀ 68 0 10 زینب 1404/4/9 رویای آدم مضحک: هفت داستان کوتاه فیودور داستایفسکی 3.9 26 صفحۀ 158 واقعا راست میگویند که از قبل نمیدانیم چه سرنوشتی در انتظار ماست! 0 15