بریده‌ای از کتاب سووشون اثر سیمین دانشور

زینب

زینب

1404/5/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 29

پدر گفت:« دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دل آدم را روشن می‌کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می‌کند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است . اگر با محبت غنچه‌ها رو آب دادی باز می‌شوند، اگر نفرت ورزیدی غنچه‌ها پلاسیده می‌شوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بی‌شرفی و بی‌انصافی است. این‌جور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.»

پدر گفت:« دوست داشتن که عیب نیست بابا جان. دوست داشتن دل آدم را روشن می‌کند. اما کینه و نفرت دل آدم را سیاه می‌کند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدی آماده دوست داشتن چیزهای خوب و زیبای این دنیا هستی. دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است . اگر با محبت غنچه‌ها رو آب دادی باز می‌شوند، اگر نفرت ورزیدی غنچه‌ها پلاسیده می‌شوند. آدم باید بداند که نفرت و کینه برای خوبی و زیبایی نیست، برای زشتی و بی‌شرفی و بی‌انصافی است. این‌جور نفرت علامت عشق به شرف و حق است.»

103

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.