بریدههای کتاب زینب لطفعلیخانی زینب لطفعلیخانی دیروز کتاب شریف نهج البلاغه: متن تصحیح شده عربی علی اصغر فقیهی 0.0 صفحۀ 391 شنیدن هر چیزی از دنیا بزرگتر است از دیدنش، و دیدن هر چیزی از آخرت بزرگتر است از شنیدنش. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/16 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 223 اگر دیوانگی یک تصمیم بود، تصمیم میگرفتم دیوانه باشم. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/16 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 170 عدالت اتفاقی از بین نمیرود. عدالت تنها زیر کفشهای نظامی یا زیر زبانی لال از بین میرود. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/16 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 132 اینجا بدن، لباس، کفش، احساسات، نیت و حالات چهره تفتیش میشود. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/15 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 93 هربار که نظامیان یک انسان را میکشند، فاصلهی معمول بین لحظهی تولد و لحظهی مرگ به هم میخورد. اشغال راه بین دو شهر را میبندد و فاصلهی آنها را چند برابر نقشهی جغرافیا میکند. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/5/12 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 74 از هر احساسی که یک روز دلم را لرزانده، یک واقعهی تاریخی میسازم و آن را مینویسم. 0 6 زینب لطفعلیخانی 1404/5/12 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 74 باید دنیا خبردار شود که یک داستان عاشقانه که متعلق به دنیاست، از دست رفته است. 0 8 زینب لطفعلیخانی 1404/5/11 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 20 پشت هر درخت زیتونی که بولدوزرهای اسرائیل از ریشه کندهاند، شجرهنامهی یک کشاورز فلسطینی است که بر زمین میافتد. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/11 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 14 قهوه را باید دیگران به آدم بدهند. قهوه مثل گل است. گل را دیگران به آدم تقدیم میکنند. هیچ کس به خودش گل نمیدهد.اگر خودت برای خودت قهوه درست کنی یعنی در آن لحظه در یک خلوت آزادانه، بدون هیچ عاشق و عزیزی، در کنج تنهایی غریبانهات به سر میبری. اگر این خلوت، اختیاری باشد، داری بهای آزادیات را میدهی و اگر اجباری باشد نیاز به صدای زنگ خانه داری. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/4/30 سووشون سیمین دانشور 4.1 314 صفحۀ 53 خوب برادر جنگ است دیگر. در جنگ که نان و حلوا پخش نمیکنند. آنها مجبورند برا حفظ نفت و راه خلیج اینجاها باشند. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/4/22 سووشون سیمین دانشور 4.1 314 صفحۀ 7 اندیشید خیلی طاقت میخواهد که آدم هفده سال به دروغ زندگی کند. کارش دروغی، لباسش دروغی و سرتاپایش دروغ باشد. و در کار دروغی خود چقدر هم مهارت داشت. 0 2 زینب لطفعلیخانی 1404/3/30 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 184 از پدرم شنیدهام که روزی مادربزرگ را در تشییع جنازهای دیده. مادربزرگ گریه و زاری میکرده. پدرم که تازه رسیده بوده، از مادربزرگ میپرسد «کی مرده؟» و او با اشکهایی حقیقی بر گونه، آهسته به پدرم میگوید «نمیدونم، فقط میخواستم شریک غمشون باشم.» 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/1/16 دربارهی نگریستن جان برجر 4.2 4 صفحۀ 72 دوربین ما را از بار حافظه میرهاند. دوربین همچون خدا ما را ارزیابی میکند و نیز به جای ما ارزیابی میکند. اما هیچ خدای دیگری این همه کلبیمسلک نبوده است، چون دوربین ثبت میکند تا فراموش کند. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/1/13 شجاعت در برهوت: جستجوی وابستگی واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی برنی براون 3.0 1 صفحۀ 20 گاهی خطرناکترین چیز برای کودکان سکوت است. سکوت میگذارد آنها داستانهای خود را بسازند؛ داستانهایی که تقریباً همیشه میتواند آنها را تنها و بدون لیاقتِ دریافت عشق و تعلق، به تصویر بکشد. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/1/11 اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه؛ خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال 1996 به شهرهای صهیونیست نشین و مسلمان نشین فلسطین اشغالی عاطف حزین 4.1 24 صفحۀ 161 فردا، جهان از کاری که جوانان فلسطین کردند حرف خواهد زد. 2 4 زینب لطفعلیخانی 1404/1/11 اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه؛ خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال 1996 به شهرهای صهیونیست نشین و مسلمان نشین فلسطین اشغالی عاطف حزین 4.1 24 صفحۀ 161 فردای فلسطینی حامل بشارتی است که هیچ فردای عربیِ دیگری آن را در خود ندارد. 1 3 زینب لطفعلیخانی 1404/1/10 اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه؛ خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال 1996 به شهرهای صهیونیست نشین و مسلمان نشین فلسطین اشغالی عاطف حزین 4.1 24 صفحۀ 56 راست گفته هرکسی که گفته اگر یک یهودی فقط خودش باشد و خودش با خودش بحث کند، سه نقطه نظر مختلف از بحث به دست میآید! حالا حساب کنید اوضاع چطور خواهد بود که وقتی صدها یهودی بخواهند درباره موضوعی بحث کنند! 0 3 زینب لطفعلیخانی 1404/1/7 کتاب شریف نهج البلاغه: متن تصحیح شده عربی علی اصغر فقیهی 0.0 صفحۀ 205 «زره را بر تن کامل کنید، و شمشیرها را پیش از بیرون کشیدن در غلاف بجنبانید، به گوشه چشم با حالت خشم به دشمن بنگرید، و نیزه را از راست و و چپ به دشمن بزنید، و با لبه شمشیر ضربه وارد کنید و شمشیرها را با پیش نهادن گامها به دشمن برسانید، و بدانید که شما در برابر دید خدایید و شما با پسر عم رسول خدا همراه هستید پس حمله را پی در پی کنید و از فرار کردن شرم نمایید، زیرا فرار از جنگ ننگ نسلها و آتش فردای قیامت است.» 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/12/30 خار و میخک یحیی سنوار 4.3 60 صفحۀ 401 ایده صلح با رژیم اشغالگر دروغی است که قبلاً به ملت ما فروختند و دوباره هم برای فریب ما این کار را خواهند کرد. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/12/30 خار و میخک یحیی سنوار 4.3 60 صفحۀ 324 «به خدا من میبینم که روزهای آینده تمام زمین ما زیر پای اشغالگران آتش گرفته است. من آنها را میبینم که به خودشان لعنت میفرستند که امروز پا به خاک ما گذاشتند و مقدساتمان را اشغال کردند.» 0 0
بریدههای کتاب زینب لطفعلیخانی زینب لطفعلیخانی دیروز کتاب شریف نهج البلاغه: متن تصحیح شده عربی علی اصغر فقیهی 0.0 صفحۀ 391 شنیدن هر چیزی از دنیا بزرگتر است از دیدنش، و دیدن هر چیزی از آخرت بزرگتر است از شنیدنش. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/16 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 223 اگر دیوانگی یک تصمیم بود، تصمیم میگرفتم دیوانه باشم. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/16 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 170 عدالت اتفاقی از بین نمیرود. عدالت تنها زیر کفشهای نظامی یا زیر زبانی لال از بین میرود. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/16 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 132 اینجا بدن، لباس، کفش، احساسات، نیت و حالات چهره تفتیش میشود. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/15 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 93 هربار که نظامیان یک انسان را میکشند، فاصلهی معمول بین لحظهی تولد و لحظهی مرگ به هم میخورد. اشغال راه بین دو شهر را میبندد و فاصلهی آنها را چند برابر نقشهی جغرافیا میکند. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/5/12 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 74 از هر احساسی که یک روز دلم را لرزانده، یک واقعهی تاریخی میسازم و آن را مینویسم. 0 6 زینب لطفعلیخانی 1404/5/12 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 74 باید دنیا خبردار شود که یک داستان عاشقانه که متعلق به دنیاست، از دست رفته است. 0 8 زینب لطفعلیخانی 1404/5/11 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 20 پشت هر درخت زیتونی که بولدوزرهای اسرائیل از ریشه کندهاند، شجرهنامهی یک کشاورز فلسطینی است که بر زمین میافتد. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/5/11 آنجا به دنیا آمدم، اینجا به دنیا آمدم مريد برغوثي 4.3 3 صفحۀ 14 قهوه را باید دیگران به آدم بدهند. قهوه مثل گل است. گل را دیگران به آدم تقدیم میکنند. هیچ کس به خودش گل نمیدهد.اگر خودت برای خودت قهوه درست کنی یعنی در آن لحظه در یک خلوت آزادانه، بدون هیچ عاشق و عزیزی، در کنج تنهایی غریبانهات به سر میبری. اگر این خلوت، اختیاری باشد، داری بهای آزادیات را میدهی و اگر اجباری باشد نیاز به صدای زنگ خانه داری. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/4/30 سووشون سیمین دانشور 4.1 314 صفحۀ 53 خوب برادر جنگ است دیگر. در جنگ که نان و حلوا پخش نمیکنند. آنها مجبورند برا حفظ نفت و راه خلیج اینجاها باشند. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/4/22 سووشون سیمین دانشور 4.1 314 صفحۀ 7 اندیشید خیلی طاقت میخواهد که آدم هفده سال به دروغ زندگی کند. کارش دروغی، لباسش دروغی و سرتاپایش دروغ باشد. و در کار دروغی خود چقدر هم مهارت داشت. 0 2 زینب لطفعلیخانی 1404/3/30 لهجهها اهلی نمیشوند خالد مطاوع 4.1 38 صفحۀ 184 از پدرم شنیدهام که روزی مادربزرگ را در تشییع جنازهای دیده. مادربزرگ گریه و زاری میکرده. پدرم که تازه رسیده بوده، از مادربزرگ میپرسد «کی مرده؟» و او با اشکهایی حقیقی بر گونه، آهسته به پدرم میگوید «نمیدونم، فقط میخواستم شریک غمشون باشم.» 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/1/16 دربارهی نگریستن جان برجر 4.2 4 صفحۀ 72 دوربین ما را از بار حافظه میرهاند. دوربین همچون خدا ما را ارزیابی میکند و نیز به جای ما ارزیابی میکند. اما هیچ خدای دیگری این همه کلبیمسلک نبوده است، چون دوربین ثبت میکند تا فراموش کند. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1404/1/13 شجاعت در برهوت: جستجوی وابستگی واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی برنی براون 3.0 1 صفحۀ 20 گاهی خطرناکترین چیز برای کودکان سکوت است. سکوت میگذارد آنها داستانهای خود را بسازند؛ داستانهایی که تقریباً همیشه میتواند آنها را تنها و بدون لیاقتِ دریافت عشق و تعلق، به تصویر بکشد. 0 0 زینب لطفعلیخانی 1404/1/11 اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه؛ خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال 1996 به شهرهای صهیونیست نشین و مسلمان نشین فلسطین اشغالی عاطف حزین 4.1 24 صفحۀ 161 فردا، جهان از کاری که جوانان فلسطین کردند حرف خواهد زد. 2 4 زینب لطفعلیخانی 1404/1/11 اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه؛ خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال 1996 به شهرهای صهیونیست نشین و مسلمان نشین فلسطین اشغالی عاطف حزین 4.1 24 صفحۀ 161 فردای فلسطینی حامل بشارتی است که هیچ فردای عربیِ دیگری آن را در خود ندارد. 1 3 زینب لطفعلیخانی 1404/1/10 اسرائیلی که من دیدم؛ نه صلح، نه حرف اضافه؛ خاطرات خبرنگار عرب از سفر سال 1996 به شهرهای صهیونیست نشین و مسلمان نشین فلسطین اشغالی عاطف حزین 4.1 24 صفحۀ 56 راست گفته هرکسی که گفته اگر یک یهودی فقط خودش باشد و خودش با خودش بحث کند، سه نقطه نظر مختلف از بحث به دست میآید! حالا حساب کنید اوضاع چطور خواهد بود که وقتی صدها یهودی بخواهند درباره موضوعی بحث کنند! 0 3 زینب لطفعلیخانی 1404/1/7 کتاب شریف نهج البلاغه: متن تصحیح شده عربی علی اصغر فقیهی 0.0 صفحۀ 205 «زره را بر تن کامل کنید، و شمشیرها را پیش از بیرون کشیدن در غلاف بجنبانید، به گوشه چشم با حالت خشم به دشمن بنگرید، و نیزه را از راست و و چپ به دشمن بزنید، و با لبه شمشیر ضربه وارد کنید و شمشیرها را با پیش نهادن گامها به دشمن برسانید، و بدانید که شما در برابر دید خدایید و شما با پسر عم رسول خدا همراه هستید پس حمله را پی در پی کنید و از فرار کردن شرم نمایید، زیرا فرار از جنگ ننگ نسلها و آتش فردای قیامت است.» 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/12/30 خار و میخک یحیی سنوار 4.3 60 صفحۀ 401 ایده صلح با رژیم اشغالگر دروغی است که قبلاً به ملت ما فروختند و دوباره هم برای فریب ما این کار را خواهند کرد. 0 1 زینب لطفعلیخانی 1403/12/30 خار و میخک یحیی سنوار 4.3 60 صفحۀ 324 «به خدا من میبینم که روزهای آینده تمام زمین ما زیر پای اشغالگران آتش گرفته است. من آنها را میبینم که به خودشان لعنت میفرستند که امروز پا به خاک ما گذاشتند و مقدساتمان را اشغال کردند.» 0 0