بریده کتابهای مهران مهران 1403/10/27 بل آمی گی دو موپاسان 3.9 4 صفحۀ 162 همیشه همه چیز را سیاه میبینم! در پس هرچیزی که آدم به آن نگاه میکند، مرگ را میبیند. 0 11 مهران 1403/10/24 بل آمی گی دو موپاسان 3.9 4 صفحۀ 101 عشق بله این تنها چیز ارزشمند زندگی است، و ما همیشه با توقعات بی جا و امکان ناپذیرمان خرابش می کنیم. 0 2 مهران 1403/9/13 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.9 9 صفحۀ 104 ایمان دارم و شهادت میدهم که زندان ما جاودانه است رفقا 0 1 مهران 1403/9/7 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.9 9 صفحۀ 43 بخوان رفیق من از روی چهرهام همهچی را بخوان. ولی آخر تو کجا میتوانی درونم را از چهرهام بخوانی! لیانید آندرییف 0 1 مهران 1403/5/10 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 138 احتیاج به هیچ چیز ندارم نه لطف و محبت،نه دلسوزی فقط بی کسم...بی پناهم...همین! 2 17 مهران 1403/5/9 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 93 آیا بیماری باعث جنایت است یا خود جنایت چیزی است شبیه بیماری 0 3 مهران 1403/5/8 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 42 آدمیزاد به همه چیز عادت میکند... حیوانها! خب اگر اشتباه کرده باشم چه؟ اگر انسان واقعا حیوان نباشد چه؟ اگر انسانیت، نوع بشر، حیوان نباشد چه؟ چون اگر حیوان باشد، بقیهی حرفها دیگر حرف مفت است، یک مشت خزعبلات و تلقیناتِ توخالی؛ و دیگر هیچ مانعی نیست که تو را از انجام کاری که در نظر داری باز دارد؛ و اصلأ همینطور هم هست! 0 1 مهران 1403/5/8 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 64 هیچ میدانید آقا، هیچ میدانید پناهی نداشتن یعنی چه؟ چون هر آدمی دستکم باید جایی داشته باشد که به آن پناه ببرد. 1 24
بریده کتابهای مهران مهران 1403/10/27 بل آمی گی دو موپاسان 3.9 4 صفحۀ 162 همیشه همه چیز را سیاه میبینم! در پس هرچیزی که آدم به آن نگاه میکند، مرگ را میبیند. 0 11 مهران 1403/10/24 بل آمی گی دو موپاسان 3.9 4 صفحۀ 101 عشق بله این تنها چیز ارزشمند زندگی است، و ما همیشه با توقعات بی جا و امکان ناپذیرمان خرابش می کنیم. 0 2 مهران 1403/9/13 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.9 9 صفحۀ 104 ایمان دارم و شهادت میدهم که زندان ما جاودانه است رفقا 0 1 مهران 1403/9/7 یادداشت های اینجانب لئونید نیکلایویچ آندری یف 3.9 9 صفحۀ 43 بخوان رفیق من از روی چهرهام همهچی را بخوان. ولی آخر تو کجا میتوانی درونم را از چهرهام بخوانی! لیانید آندرییف 0 1 مهران 1403/5/10 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 138 احتیاج به هیچ چیز ندارم نه لطف و محبت،نه دلسوزی فقط بی کسم...بی پناهم...همین! 2 17 مهران 1403/5/9 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 93 آیا بیماری باعث جنایت است یا خود جنایت چیزی است شبیه بیماری 0 3 مهران 1403/5/8 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 42 آدمیزاد به همه چیز عادت میکند... حیوانها! خب اگر اشتباه کرده باشم چه؟ اگر انسان واقعا حیوان نباشد چه؟ اگر انسانیت، نوع بشر، حیوان نباشد چه؟ چون اگر حیوان باشد، بقیهی حرفها دیگر حرف مفت است، یک مشت خزعبلات و تلقیناتِ توخالی؛ و دیگر هیچ مانعی نیست که تو را از انجام کاری که در نظر داری باز دارد؛ و اصلأ همینطور هم هست! 0 1 مهران 1403/5/8 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 147 صفحۀ 64 هیچ میدانید آقا، هیچ میدانید پناهی نداشتن یعنی چه؟ چون هر آدمی دستکم باید جایی داشته باشد که به آن پناه ببرد. 1 24